پايان سخن

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

در پايان بر اين نكته تاءكيد مى كنيم كه آنچه در اين بررسى تاريخى از چگونگى وضوى پيامبر(ص ) بـدان رسـيـديـم هـرگز به معناى ترديد آوردن در وضوى ديگران نيست ،بلكه اين بررسى تلاش علمى با شيوه اى نو و ديدگاهى تازه است و طرح آن در مجامع علمى از سوى نگارنده نيز به سان گفت و شنود شاگرد با استاد خويش است ، شيوه ديرينى كه از گذشته در حوزه هاى علمى بدان خو گرفته ايم .نـگـارنـده اين شيوه را از آن روى فراروى نهاده است كه مى بيند استادان ، نويسندگان و محققان دانشگاهها و مراكز علمى و آموزشى اسلامى ، در بررسى تشريح از توجه به شرايط سياسى ، اجتماعى و اقتصادى حاكم در زمان صدور روايت غافل مانده اند و تنهاروايت را بر پايه اصول مذهبى خاصى و بـر پـايه ديدگاهى محدود و بسته بررسى مى كنندو مى پذيرند، بى آن كه در اين كار به وارسى مـتـن و شناخت شرايط و اوضاع صدور آن بنگرند.اين نگرش چنان حاكميتى يافته و چنان وضعى پـديـد آورده و حـديـث را در چنان هاله اى قرار داده است كه امكان هيچ پرس و جويى درباره اش نيست تا چه رسد به اين كه كسى در آن خدشه كند.نـگـارنده مى داند كه شايد پرده برداشتن از يك روى ديگر از شرايط و اوضاع تشريع و نيز شكستن مـوانـع روانـى مـوجـود نـزد مـسـلمانان و همچنين بيان ادله ديگران ودعوت به درست نگرى و درسـت انديشى ، ناخشنودى مناديان جمود بر آراى سلف اند وبه چشم و گوش فرو بستن بر آنچه در تاريخ اسلام و در تاريخ اختلافات مسلمانان گذشته است فرا مى خوانند.
امـا بـه هـر روى ، خواننده پس از مطالعه كتاب ، ادعاى نگارنده را تاءييد مى كند، چه در جاى جاى كتاب ديده است كه نگارنده در بحث خود شيوه گفت و گو و پرسش وپاسخ را پيش كشيده و بى آن كه احساسات ديگران را جريحه دار كند پرسشها وترديدهايى به ميان آورده است تا از گذر آنها بـه نتايجى ، خواه در لا به لاى گفت و گوها وخواه در اثناى بحث ، برسيم ، نه آن كه تنها به طرح پرسش و ترديد برانگيختن در نتايج بحثهاى ديگران در وضو بپردازيم تا آن نقد احتمالى كه ممكن است گفته شود مصداق يابد.
هـدف نـخـسـتـين و بنيادين نگارنده دعوت به پيش گرفتن شيوه اى تازه در بحث ورسيدن به حقيقت فقه اسلامى از كوتاهترين راه است ، و نه چيزى جز آن .