اسرار حج در کلام امام سجاد(ع)

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

امام سجاد(ع) چهارمین امام شیعیان در فلسفه و اسرار حج سخنان ارزشمندی بیان کرده اند که هر یک در نوع خود قابل تامل است.
نقل است که علی بن الحسین(ع) بعد از سفر حج، شبلی را دیدند و فرمودند: ‌چه می کنی؟ عرضه داشت از حج بر می گردم. امام سجاد(ع) از زهری پرسیدند: به نظر تو جمعیت زائر امسال چقدر است. زهری عرض کرد: چهارصد هزار یا پانصد هزار نفر.
حضرت با اشاره ای گوشه هایی از ملکوت را بر وی روشن ساخت و او باطن بسیاری از افراد را دید که به صورت حیوان بودند. آنگاه فرمودند: حج گزار کم است و سر و صدا و ناله زیاد است. فرمودند: آیا به میقات رفتی و لباس دوخته را از تن درآوردی و لباس احرام را در برنمودی و سپس غسل احرام انجام دادی؟ عرض کرد: آری.
فرمودند: این که لباس دوخته را از تن بر گرفتی، آیا هنگام کندن لباس دوخته، قصد کردی از لباس معصیت بیرون بیایی؟ فرمودند: وقتی غسل احرام انجام دادی آیا قصد کردی که خود را از گناهان شستشو می کنی؟
عرض کرد: نه. من فقط لباس دوخته را بیرون آوردم و لباس احرام را برتن کردم و وقوف کردم. و نیت کردم همان گونه که دیگران انجام دادند.
حضرت فرمود: پس تو احرام نبسته ای! احرام یک دستور ظاهر داری که همه آن را انجام می دهند و یک دستور باطنی و سری دارد که تنها اهل سیر وسلوک و کسانی به اسرار حج آگاهند، به آن توجه می کنند.
لبیک گفتن آن حضرت
یکی از واجبات حج که با آن حج یا عمره آغاز می شود پس از پوشیدن لباس احرام گفتن لبیک است که محرم بعد از پوشیدن احرام می گوید، امام سجاد(ع) در آغاز حج منقلب می شدند و وقتی لباس احرام می پوشیدند از یاد خدا و جلال او رنگشان تغییر می کرد و چنان در جذبه معنویت حق قرار می گرفت که از گفتن لبیک نیز ناتوان می گشتند. همراهانش می پرسیدند: چرا لبیک نمی گویید؟ امام می فرمودند: بیم دارم که لبیک بگویم ولی خداوند جواب رد بدهد و ندا دهد ‌لا لبیک.
مالک بن انس می گوید: یک سال علی بن الحسین زین العابدین و العارفین(ع) محرم شد و وقتی لبیک الهم لبیک گفتند حالشان دگرگون شد و از هوش رفت و از مرکب خود بر زمین افتاد.
مکان های مورد علاقه آن حضرت
حضرت امام سجاد(ع) به نماز خواندن در حجر اسماعیل در موقع تشرف به حج و دخول در مسجد الحرام بسیار علاقه داشتند.
طاووس یمانی می گوید: شبی داخل در حجر اسماعیل شدم در این حال علی بن الحسین سید العابدین(ع) نیز وارد شده و مشغول نماز شدند و پس از نماز به سجده رفتند با خود گفتم : مردی صالح از اهل بیتی شایسته، پس حتما باید به دعایش گوش دهم آنگاه شنیدم که در سجده می گفت: عبیک بفنائک، مسلینک بفنائک فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک. و من در هیچ مشکل و ناراحتی آن را نخوانده بودم، مگر اینکه مشکلم حل شده و برایم فرج حاصل می شد.
راز و نیاز آن حضرت
همچنین امام سجاد(ع) در هنگام صبح با درآویختن به پرده کعبه با خدای خود مناجات می کردند.
اصعمی می گوید: شبی مشغول طواف در اطراف خانه کعبه بودم، در آن حال جوانی دارای شمایل ظریف دیدم که گیسوان او معلوم بود و به پرده کعبه چنگ زده و می گفت: چشم ها خوابیده و ستارگان و نجوم رفعت و علوم یافته است و تو پادشاه حی و قیوم هستی. پادشاهان درهای خود را بسته و نگهبانان برآن گمارده اند، اما در تو برای سائلین باز است و به سراغ تو آمدم و به رحمت خود تا به من نگاه کنی، انک ارحم راحمین و بعد اشعاری را تلاوت کردند. اصمعی می گوید: به پشت سر این جوان آمدم و متوجه شدم او زین العابدین علی بن الحسین(ع) است.
همچنین طاووس الفقیه می گوید: حضرت علی بن الحسین سید الساجدین(ع) را دیدم که از وقت عشا تا سحر به دور خانه خدا طواف و عبادت می کرد. پس چون که دیگر هیچ کس را ندید با گوشه چشمش به سوی آسمان خیره شد و عرض کرد: خداوندا، ستارگان آسمان های تو پایین رفتند و چشمان بندگان به خواب رفته است و درهای تو برای نیازمندان و سائلین باز است به سراغ تو آمدم تا مرا بیامرزی و به من رحم کنی و سیمای جدم(ص) را در عرصه های قیامت به من بنمایی. سپس گریست و گفت به عزت و جلالت سوگند، با معصیتم قصد مخالفت تو را نداشتم. در هنگام معصیت تو را معصیت نکردم در حالی که به تو مشکوک باشم و یا به عذاب تو جاهل بوده و یا به عقوبتت معترض باشم ولیکن نفسم مرا گول زده و بر این عمل پرده آویزان تو بر من و عمل من، مرا کمک کرد پس الان از عذاب تو چه کسی مرا نجات خواهد داد و به در تو ریسمان خودت را از من قطع نمایی به ریسمان چه کسی چنگ زنم پس دامی از رسوایی بزرگ از فردایی که در پیشگاه تو وقوف خواهم داشت همان هنگامی که به سبک باران گفته خواهد شد به راحتی عبور کنید. به سنگین باران نیز گفته می شود فرو آیید آیا من با سبک باران عبور خواهم کرد و یا با سنگین باران به دیر کشیده خواهم شد وای بر من هرچه عمرم طولانی می شود گناهان و خطاهایم بیشتر شده و توبه هم نمی کنم. آیا وقت آن نرسیده که از خدایم خجالت بکشم؟
همچنین از امام سجاد (ع) روایت شده که در ثواب مضاعف حج فرمود: اگر کسی در مکه قرآن را ختم کند، نمی میرد مگر این که رسول خدا(ص) را می بیند و جایگاهش را در بهشت مشاهده می کند و تسبیح در مکه معادل با خراج کوفه و بصره است که در راه خدا انفاق کند و اگر کسی در مکه 70 رکعت نماز بخواند و در هر رکعت سوره توحید و قدر آیه سخره و آیة الکرسی را بخواند نمی میرد مگر شهید. غذا خوردن در مکه مانند روزه گرفتن در غیر مکه است و یک روز روزه گرفتن در مکه معادل یک سال روزه گرفتن در غیر مکه است و راه رفتن در مکه عبادت است.
آن حضرت همجنین در رابطه با شفاعت ملائکه در حج می فرماید: ملائکه سعی کنندگان میان صفا و مروه را شفاعت کنند، شفاعتی که مورد قبول قرار می گیرد.
چهارمین امام شیعیان همچنین فرموده اند:‌ با فضیلت ترین مکان ها روی زمین (در مسجدالحرام) میان رکن و مقام (فاصله بین رکن حجرالاسود و مقام ابراهیم) است و اگر مردی به قدر عمر نوح که در میان قومش گذرانید (950 سال) عمر کند، در حالی که تمامی عمرش را در این مکان به روزه داری و شب زنده داری بپردازد و سرانجام بدون ولایت ما به لقای خدا برسد، این همه عبادت او نفعی به حالش نخواهد داشت.
آن حضرت در جای دیگری فرمودند: حج و عمره به جای آورید تا بدن هایتان سالم بماند و روزی ها (و درآمدهایتان) زیاد شود و ایمانتان استوار گردد و هزینه مردم و خانه خود را تامین کنید.

منبع : ایرنا