نقد توجيه ابن كثير

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

 ابن كثير سلفى در كتاب البدايه والنهايه، بعد از نقل هر دو قصه مى‌ گويد :
وهذا لا ينافي ما ثبت في صحيح البخاري من امره عليه السلام في مرض الموت بسد الابواب الشارعة إلى المسجد الا باب أبي بكر الصديق لان نفي هذا في حق على كان في حال حياته لاحتياج فاطمة إلى المرور من بيتها إلى بيت ابيها فجعل هذا رفقا بها واما بعد وفاته فزالت هذه العلة فاحتيج إلى فتح باب الصديق لاجل خروجه إلى المسجد ليصلي بالناس اذ كان الخليفة عليهم بعد موته عليه السلام وفيه اشارة إلى خلافته.
روايت نبستن در خانه على (ع) با رواياتى كه در صحيح بخارى نقل شده كه رسول خدا (ص) در زمان بيماريى كه در اثر آن از دنيا رفت، دستور دادند «همه درهاى كه به مسجد باز مى‌ شود را ببندند‌، غير از در خانه ابوبكر» منافاتى ندارد؛ زيرا نبستن در خانه على (ع) را در زمان حياتشان به خاطر نياز فاطمه بود كه مى‌ خواست به خانه رسول خدا رفت و آمد نمايد؛ پس رسول خدا اين دستور را به خاطر راحتى او داده است؛ اما بعد از وفات رسول خدا (ص) نيازى به اين مسأله نبود؛ بلكه لازم بود كه در خانه ابوبكر باز باشد تا او براى ورود به مسجد و خواندن نماز براى مردم از آن استفاده كند؛‌ زيرا ابوبكر بعد از رسول خدا، خليفه بر مردم بود، از اين دستور رسول خدا (ص) اشاره به خلافت ابوبكر فهميده مى‌ شود.
ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر ابوالفداء القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص 343 ، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
خلاصه سخن ابن كثير اين است كه رسول خدا در خانه امير مؤمنان عليه السلام را به اين خاطر بازگذاشت كه فاطمه زهرا سلام الله عليها بتواند از آن براى رفتن به خانه پدرش استفاده كند، در جواب مى‌ گوييم :
اولاً: اين سخن در صورتى درست است كه ثابت شود رسول خدا در زمان بستن همه درها جز در خانه اميرمؤمنان عليه السلام،، در ديگرى خارج از مسجد، براى ورود و خروج امير مؤمنان و صديقه طاهره سلام الله عليهما، در نظر گرفته باشد و گرنه با بستن اين در، عملا استفاده از اين خانه براى آن حضرات غير ممكن مى‌ شد.
اگر امكان داشت كه خانه امير مؤمنان عليه السلام در ديگرى داشته باشد، در همان زمان بستن بقيه درها، در خانه آن حضرت را نيز مى‌ بست و از بيرون مسجد در ديگرى باز مى‌ كرد، نيازى نبود كه با استثناء كردن خانه امير مؤمنان عليه السلام اعتراض ديگر صحابه را برانگيزد.
اگر چنين امكانى نبوده، اين مشكل بعد از رحلت آن حضرت نيز باقى بوده و بايد در خانه امير مؤمنان عليه السلام همچنان باز باشد؛ در حالى كه اين مطلب مخالف سخن ابن كثير است؛
ثانياً: اگر اين دليل درست باشد، بايد در زمانى كه همه درها جز در خانه اميرمؤمنان عليه السلام را بست، در خانه ابوبكر را نيز باز مى‌ گذاشت؛ چرا كه عائشه نيز همانند حضرت زهرا سلام الله عليها احتياج داشت كه به خانه پدرى‌اش رفت و آمد داشته باشد.
همچنين بعد از ازدواج با حفصه،‌ بايد در خانه عمر را نيز بازمى‌ كرد، چرا كه وى نيز احتياج داشت كه به خانه پدرش برود؛
ثالثاً: اين توجيه در صورتى درست است كه ثابت شود ابوبكر خانه‌اى در كنار خانه مسجد داشته است؛ در حالى كه پيش از اين خلاف آن ثابت شد.