گفتگو در رحم

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

روزى از روزها حضرت خديجه عليهاالسلام از پيامبر صلى الله عليه و آله خواست تا به بعضى از ميوه هاى بهشت دارالسلام نظر كند. جبرئيل دو سيب خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آورد و گفت: يا محمد، خدائى كه براى هر چيز قدر و اندازه قرار داده به تو مى گويد: يكى از اين سيبها را تو ميل كن، و ديگرى را به خديجه بده تا ميل كند. من از شما دو نفر فاطمه زهرا را مى آفرينم.
آنچه جبرئيل امين دستور داده بود پيامبر صلى الله عليه و آله انجام داد. وقتى كفار از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند كه شكافتن ماه را به آنان نشان دهد، در حاليكه حمل فاطمه براى خديجه ظاهر شده بود. خديجه از اين سخن كفار ناراحت شد و گفت: نااميد باد كسى كه محمد را تكذيب كند. او بهترين رسول و نبى است.
در اين حال فاطمه عليهاالسلام از شكم خديجه عليهاالسلام صدا زد: مادر جان، محزون و ناراحت نباش و هراس مكن كه خداوند همراه پدرم است. [فاطمه الزهراء عليهاالسلام بهجه قلب المصطفى صلى الله عليه و آله: ص 45، از روض الفائق.]