یاری طلبی حبیب بن مظاهر از بنی اسد

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

در شب ششم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین (ع) برای آوردن یاور و کمک ، به قبیله ی بنی اسد رفت . اسدیان پذیرفتند و حرکت کردند . ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده ای را فرستاد تا مانع آنها شوند . لذا درگیری رخ داد که در آن میان جمعی از بنی اسد شهید و زخمی و بقیه ناگزیر به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را عرض کرد .
... وَ أَقْبَلَ حَبِيبُ بْنُ مُظَاهِرٍ إِلَى الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَاهُنَا حَيٌّ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بِالْقُرْبِ مِنَّا أَ تَأْذَنُ لِي فِي الْمَصِيرِ إِلَيْهِمْ فَأَدْعُوَهُمْ إِلَى نُصْرَتِكَ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَدْفَعَ بِهِمْ عَنْكَ قَالَ قَدْ أَذِنْتُ لَكَ فَخَرَجَ حَبِيبٌ إِلَيْهِمْ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ مُتَنَكِّراً حَتَّى أَتَى إِلَيْهِمْ فَعَرَفُوهُ أَنَّهُ مِنْ بَنِي أَسَدٍ فَقَالُوا مَا حَاجَتُكَ فَقَالَ إِنِّي قَدْ أَتَيْتُكُمْ بِخَيْرِ مَا أَتَى بِهِ وَافِدٌ إِلَى قَوْمٍ أَتَيْتُكُمْ أَدْعُوكُمْ إِلَى نَصْرِ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ فِي عِصَابَةٍ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ لَنْ يَخْذُلُوهُ وَ لَنْ يُسَلِّمُوهُ أَبَداً وَ هَذَا عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ قَدْ أَحَاطَ بِهِ وَ أَنْتُمْ قَوْمِي وَ عَشِيرَتِي وَ قَدْ أَتَيْتُكُمْ بِهَذِهِ النَّصِيحَةِ فَأَطِيعُونِي الْيَوْمَ فِي نُصْرَتِهِ تَنَالُوا بِهَا شَرَفَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَإِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ لَا يُقْتَلُ أَحَدٌ مِنْكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ مَعَ ابْنِ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَابِراً مُحْتَسِباً إِلَّا كَانَ رَفِيقاً لِمُحَمَّدٍ ص فِي عِلِّيِّينَ قَالَ فَوَثَبَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ يُقَالُ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِشْرٍ فَقَالَ أَنَا أَوَّلُ مَنْ يُجِيبُ إِلَى هَذِهِ الدَّعْوَةِ ثُمَّ جَعَلَ يَرْتَجِزُ وَ يَقُولُ.
قَدْ عَلِمَ الْقَوْمُ إِذَا تَوَاكَلُوا             وَ أَحْجَمَ الْفُرْسَانُ إِذْ تَنَاقَلُوا «1»
أنِّي شُجَاعٌ بَطَلٌ مُقَاتِلٌ             كَأَنَّنِي لَيْثٌ عَرِينٌ بَاسِلٌ‏
ثُمَّ تَبَادَرَ رِجَالُ الْحَيِّ حَتَّى الْتَأَمَ مِنْهُمْ تِسْعُونَ رَجُلًا فَأَقْبَلُوا يُرِيدُونَ الْحُسَيْنَ ع وَ خَرَجَ رَجُلٌ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ مِنَ الْحَيِّ حَتَّى صَارَ إِلَى عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ فَأَخْبَرَهُ بِالْحَالِ فَدَعَا ابْنُ سَعْدٍ بِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ يُقَالُ لَهُ الْأَزْرَقُ فَضَمَّ إِلَيْهِ أَرْبَعَمِائَةِ فَارِسٍ وَ وَجَّهَ نَحْوَ حَيِّ بَنِي أَسَدٍ فَبَيْنَمَا أُولَئِكَ الْقَوْمُ قَدْ أَقْبَلُوا يُرِيدُونَ عَسْكَرَ الْحُسَيْنِ ع فِي جَوْفِ اللَّيْلِ إِذَا اسْتَقْبَلَهُمْ خَيْلُ ابْنِ سَعْدٍ عَلَى شَاطِئِ الْفُرَاتِ وَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ عَسْكَرِ الْحُسَيْنِ الْيَسِيرُ فَنَاوَشَ الْقَوْمُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ اقْتَتَلُوا قِتَالًا شَدِيداً وَ صَاحَ حَبِيبُ بْنُ مُظَاهِرٍ بِالْأَزْرَقِ وَيْلَكَ مَا لَكَ وَ مَا لَنَا انْصَرِفْ عَنَّا وَ دَعْنَا يَشْقَى بِنَا غَيْرُكَ فَأَبَى الْأَزْرَقُ أَنْ يَرْجِعَ وَ عَلِمَتْ بَنُو أَسَدٍ أَنَّهُ لَا طَاقَةَ لَهُمْ بِالْقَوْمِ فَانْهَزَمُوا رَاجِعِينَ إِلَى حَيِّهِمْ ثُمَّ إِنَّهُمْ ارْتَحَلُوا فِي جَوْفِ اللَّيْلِ خَوْفاً مِنِ ابْنِ سَعْدٍ أَنْ يُبَيِّتَهُمْ وَ رَجَعَ حَبِيبُ بْنُ مُظَاهِرٍ إِلَى الْحُسَيْنِ ع فَخَبَّرَهُ بِذَلِكَ فَقَالَ ع لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
قَالَ وَ رَجَعَتْ خَيْلُ ابْنِ سَعْدٍ حَتَّى نَزَلُوا عَلَى شَاطِئِ الْفُرَاتِ فَحَالُوا بَيْنَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ وَ بَيْنَ الْمَاء ...
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏44، ص: 387
ترجمه: ... حبيب بن مظاهر بحضور امام حسين آمد و گفت: يا بن رسول اللَّه! در اين نزديكى ما قبيله‏اى از بنى اسد هستند. آيا بمن اجازه ميدهى آنان را براى يارى تو دعوت كنم. چه بسا خدا بوسيله ايشان براى تو دفاع نمايد؟ امام عليه السّلام فرمود:
مانعى ندارد. حبيب شبانه بطور ناشناس متوجه آن گروه شد و نزد آنان رفت.
ايشان حبيب را شناختند كه از قبيله بنى اسد ميباشد. لذا گفتند: چه منظورى دارى؟ گفت: من بهترين چيزى را براى شما آورده‏ام كه مهمانى براى گروهى بياورد.
من نزد شما آمده‏ام تا شما را براى يارى كردن پسر دختر پيامبرتان دعوت كنم. زيرا آن حضرت در ميان گروهى از مؤمنين ميباشد كه هر مردى از آنان بهتر از هزار مرد است. آن گروه هرگز امام حسين را رها و بدشمن تسليم نخواهند كرد. اين عمر بن سعد است كه امام حسين را محاصره نموده است، شما خويشاوندان من هستيد. من اين نصيحت را بشما ميكنم. پس بيائيد و امروز سخن مرا در باره نصرت حسين بشنويد تا بدين وسيله بشرافت دنيا و آخرت نائل‏ شويد. من بخدا قسم ميخورم احدى از شما با پسر پيامبر در راه خدا شهيد نخواهد شد مگر اينكه در اعلى عليّين بهشت با حضرت محمد صلّى اللَّه عليه و آله رفيق خواهد بود. ناگاه مردى از بنى اسد كه او را عبد اللَّه بن بشر ميگفتند بسوى حبيب شتافت و گفت: من اولين شخصى هستم كه اين دعوت را پذيرفتم. سپس اين ارجوزه را خواند:
قد علم القوم اذا تواكلوا       و احجم الفرسان اذ تناقلوا         انى شجاع بطل مقاتل          كاننى ليث عرين باسل‏                                                                               يعنى اين خويشاوندان من ميدانند كه هر گاه عاجز شوند و سواران سست گردند.
من شخصى شجاع و دلاور و جنگجوى ميباشم. گويا، شير بيشه‏اى باشم كه شجاع است.
سپس مردانى از آن قبيله سبقت گرفتند و تعداد آنان به- 90- مرد رسيد و متوجه امام حسين شدند! در همين موقع بود كه مردى از آن قبيله خارج شد و اين جريان را براى ابن سعد شرح داد.
ابن سعد مردى از ياران خود را خواست كه او را ازرق ميگفتند و تعداد چهار صد سوار را با او متوجه قبيله بنى اسد نمود. در همان حينى كه آن گروه بنى اسد ميخواستند شبانه بسوى لشكر امام حسين حركت نمايند ناگاه لشكر ابن سعد در كنار فرات سر راه بر آنان گرفتند. مختصر راهى بين ايشان و لشكريان امام بيش نبود. بعضى از آن گروه با بعض ديگر بدفاع پرداختند و جنگ خطرناكى بين آنان رخ داد! حبيب بن مظاهر به ازرق فرياد زد و گفت: واى بر تو! با ما چه منظورى دارى؟ از ما صرف نظر كن! ما را بگذار تا ديگرى غير از تو بواسطه ما شقى و بدبخت شود! ولى ازرق از بازگشتن خوددارى نمود. چون بنى اسد دريافتند كه تاب مقاومت با آن گروه تبه‏كار را ندارند لذا شكست خوردند و بسوى قبيله خود مراجعت كردند و شبانه از آن مكان كوچ كردند كه مبادا ابن سعد به آنان شبيخون بزند! هنگامى كه حبيب بن مظاهر بسوى امام حسين عليه السّلام برگشت و جريان را شرح داد حضرت فرمود:
لا حول و لا قوة الا باللَّه‏
سواران ابن سعد برگشتند و در كنار فرات پياده شدند، سپس بين امام حسين و يارانش و بين آب فرات حايل گرديدند... !!
----------------------------------------------------
گردآورنده: شهاب الدین – میلاد نیکوپایان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page