برترين قسم از اقسام ذكر

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

به علاوه، بايد بدانى كه غير از اين سه، قسم چهارمى هم براى ذكر وجود دارد كه آن يكى، از تمام اقسام ذكر برتر است و آن به ياد خداوند سبحان بودن در مواقع امرها و نهى هاى اوست كه به خاطر خوف از خدا و مراقبت او، فرمانها را انجام دهد و نهى ها را ترك نمايد.
ابو عبيده خزاعى از حضرت صادق - عليه السلام - نقل كرده است با خبر بسازم؟.
گفت: آرى، فرمود:
من اشد ما فرض الله ان صافك الناس من نفسك، و مواساتك اخاك المسلم فى مالك، و ذكر الله كثيرا، اما انى لا اعنى سبحان الله و الحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر و ان كان منه و لكن ذكر الله تعالى عند ما احل و حرم ان كان طاعه عمل بها و ان كان معصيه تركها.
يعنى: از شديدترين چيزهايى كه خداوند سبحان بر خلقش واجب فرمود، اين سه چيز است: با مردم به انصاف برخورد كنى، برادر دينى را در مالت با خود مساوى قرار بدهى و ذكر خدا را بسيار داشته باشى. آگاه باش ‍ كه منظور من، سبحان الله و الحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر گفتن نيست، اگر چه اين هم از ذكر است، بلكه منظور، ذكر خداوند متعال است در برخورد با حلالها و حرامها كه اگر اطاعت الهى بود، آن را انجام بدهد و اگر معصيت بود، تركش نمايد.
مانند اين گفتار، سخن جدش سيد المرسلين است كه فرمود:
800 - من اطاع الله فقد ذكر الله كثيرا و ان قلت صلاته و صيامه و تلاوته القران (1).
يعنى: كسى كه خدا را اطاعت كند، ذكر كثير دارد اگر چه نماز و روزه و تلاوت قرآنش كم باشد.
بنابر اين، آن حضرت طاعت خدا را ذكر كثير قرار داده اگر چه نماز و روزه و تلاوت، كم باشد.
نظير اين فرموده (حديث ذيل است كه مى فرمايد):
801 - ان الله جل ثناوه يقول: لست كل كلام الحكيم اتقبل ولكن هواه و همه، و ان كان هواه فيما احب و ارضى جعلت صمته حمدا لى و وقارا و ان لم يتكلم.
يعنى: خداوند جليل مى فرمايد:
هر سخن فرد حكيم را باور نمى كنم بلكه آنچه باور دارم خواهش و همت اوست، اگر خواسته قلبى او چيزى باشد كه محبوب و مرضى من است، سكوتش را حمد خود و نشانه و قار و عظمت قرار مى دهم اگر چه كلامى نگويد.
پس ببين چگونه ياد قلبى و اطمينان و مراقبتش را محور قبولى و ثواب و پاداش قرار داده است و هر سخنى را نميپذيرد بلكه آن را مى پذيرد كه مطابق با كشش قلبى به سوى خداوند سبحان باشد و منجر به بر پا داشتن دستورات او و ترك چيزهايى كه موجب خشم و سخطش مى شود، گردد، اگر كسى به اين اوصاف متصف گرديد، سكوتش، حمد است.
اين مانند سخن رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - است كه فرمود: اگر چه نمازش كم باشد (2).
قريب به اين مضمون، حديث شريف آن حضرت است كه فرمود: به نسبت نمكى كه غذا احتياج دارد، عمل هم به دعا نيازمند است (3).
پس به دعا كم، همراه با كارهاى نيك، اكتفا گرديده است. و نيز خبر داده كه دعا و ذكر زياد بدون ترك منهيات فايده اى ندارد همچنانكه در حديث شريف آمده است:
- مثل الذى يدعو بغير عمل كمثل الذى يرمى بغير وتر (4).
- يعنى: كسى كه بدون عمل (خير) دعا مى كنند مانند كسى است كه بدون زه كمان، مى خواهد تير اندازى نمايد.
و نيز مانند سخن آن حضرت است كه فرمود:
802 - الدعاء مع اكل الحرام كالبناء على الماء.
يعنى: دعا همراه با حرامخوارى مانند ساختمان سازى بر آب است.
در وحى قديم آمده است:
803 - و العمل مع اكل الحرام كناقل الماء فى المنخل.
يعنى: عمل، همراه با حرامخوارى مانند آب در غربال كردن است.
و فرمود:
804 - و اعلم انكم لو صليتم حتى تكونوا كالحنايا و صمتم حتى تكونوا كالاوتار ما نفعكم ذلك الا بورع حاجز.
يعنى: بدانيد اگر آنقدر نماز بگذاريد تا جايى كه مانند كمان شويد و روزه بگيريد تا جايى كه مانند وتر آن گرديد، هيچ نفعى برايتان نخواهد داشت مگر آنكه و راى باز دارنده از محرمات داشته باشيد.
و فرمود:
805 - اصل الدين الورع، كن ورعا تكن اعبد الناس، كن بالعمل بالتقوى اشد اهتماما منك بالعمل بغيره فانه لا يقل عمل بالتقوى و كيف يقل عمل يتقبل؟ لقول الله عزوجل: انما يتقبل الله من المتقين (5).
يعنى: اساس و ريشه كن، ترك محرمات است، تارك محرمات باش تا عابدترين مردم گردى، كار نيك همراه با تقوا را بيشتر اهميت بده تا كار نيك بدون آن، كه عمل همراه با تقوا كم شمرده نمى شود و چگونه كم شمرده گردد عملى كه مورد قبول ذات اقدس الهى است؛ چون خداوند عزيز و جليل فرموده: من تنها از متقين قبول مى كنم.
پس تقوا محور قبول كار است.
----------------------------------------------------------------------------------
1-دنباله حديث چنين است: و من عصى الله فقد نسى الله و ان كثرت صلاته و صيامه و تلاوته للقران.
يعنى: و كسى كه معصيت خدا را مرتكب شود، او را فراموش كرده اگر چه نماز و روزه و تلاوت قرآنش زياد باشد، (معانى الاخبار صدوق (ره)، باب النوادر، ح 56).
2-در حديث شماره 800 گذشت.
3-در حديث شماره 397 گذشت.
4-در حديث شماره 355 گذشت.
5-سوره مائده، آيه 27.
----------------------------------------------------------------------------
جمال و السالكين شيخ احمد بن فهد حلى (قدس سره الشريف)
ترجمه: حسين غفارى ساروى