نافله علامت ايمان

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

علامت مؤ من آن است كه شبانه روز پنجاه ماه و يك ركعت نماز بخواند. هفده ركعت واجب و سى و چهار ركعت نافله، بياييد اگر در غير از ماه مبارك، نماز نافله، نمى خوانيم، لااقل در اين ماه بخوانيم.
نافله نماز ظهر، هشت ركعت يعنى چهار تا دو ركعت است كه پيش از نماز ظهر و بعد از اذان خوانده مى شود. و نافله نماز عصر نيز هشت ركعت است كه پيش از نماز عصر، خوانده مى شود و نافله نماز مغرب، چهار ركعت است و بعد از نماز مغرب خوانده مى شود و نافله نماز عشاء دو ركعت نشسته است به نام (و تيره) كه يك ركعت حساب مى شود و نافله نماز صبح نيز دو ركعت است و قبل از نماز صبح خوانده مى شود و نافله نماز شب هم هشت ركعت است كه با دو ركعت بعد از آن، به نام شفع و يك ركعت ديگر به نام وتر جمعا يازده ركعت مى باشد. در نماز وتر، مستحب است قنوت آن را طول داد و براى چهل مؤ من دعا كرد و هفتاد مرتبه استغفار نمود و سيصد مرتبه العفو گفت و هفت مرتبه هذا مقام العائذ بك من النار ناگفته نماند، اينها تمام استحباب در استحباب است. يعنى اگر خوانده نشود هيچ اشكالى ندارد و ثواب نماز شب را داريم. حتى اگر يازده ركعت بدون سوره و بدون طماءنينه و حتى نشسته بخوانيد ثواب نماز شب را مى بريد.
روز بيستم است چند روايت براى بخوانم تا تشويق برخواندن نافله شويد به خصوص نماز شب كه اگر نمى خوانيد، در باقى مانده ماه مبارك بخوانيم و ان شاء الله عادت كنيم كه براى هميشه و مابقى عمرمان بخوانيم (در جلسه سوم نيز تذكراتى دادم).
در بحارالانوار، از محاسن برقى به سندى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله قال الله تعالى ما تحبب الى عبدى بشى ء احب الى مما افترضته عليه و انه ليحتب الى بالنافلة حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به و لسانه الذى ينطق به و يده التى يبطش بها و رجله التى يمشى بها اذا دعانى اجبته و اذا ساءلنى اعطيه؛ (1).
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداى متعال مى فرمايد: هيچ چيزى به اندازه انجام واجباتى كه بر بندگانم واجب نموده ام سبب دوستى آنها با من نمى شود به درستى كه بنده ام با خواندن نماز نافله، آنچنان با من دوست مى شود كه من هم دوستدار او مى شوم. و وقتى او را دوست داشتم، همانند، گوش او مى شوم كه با آن مى شنود، و همانند، چشمش مى شوم كه با آن مى بيند و همانند زبانش كه با آن حرف مى زند و همانند دستش كه با آن كار مى كند و پايش كه با آن راه مى رود. آرى، آنچنان بنده ام خدايى مى شود كه اگر مرا بخواند، پاسخش مى گويم و اگر خواهشى از من كند، برآورده مى سازم.
مرحوم مجلسى براى اين حديث، چهار معنا ذكر مى كند كه اولى از همه آشكارتر است. آنجا كه مى گويد:
بنده خدا آنچنان متخلق به اخلاق خدايى مى شود و خدا در نزدش عزيز مى شود كه اراده و تصميم خود را فراموش مى كند و از خواسته هاى نفسانى صرف نظر مى نمايد و در نتيجه نمى بيند مگر آنچه از خدا دوست دارد ببيند. و هيچ چيز نمى شنود، جز به خواست و رضاى خدا و كارى نمى كند جز آنچه موجب نزديكى اش به خدا گردد. و راهى نمى رود جز راهى كه او بخواهد.
----------------------------------------------
1-بحارالانوار، ج 87، ص 31
------------------------------------------
سيد محمد على جزايرى (آل غفور)