تجلى طبيعت زن با عاطفه مادرى

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

هيچ ترديدى نيست كه مبارزه با هوا و هوس براى پرورش يك انسان سالم، بسيار لازم است.
هـنـگـامى كه دو انسان پيوند زناشويى را امضا كردند و به دنبال آن، فرزند يا فرزندانى نصيب آنها شد، بسيارى از آزادى ها از آنها سلب مى شود.
ديگر ناگزيرند به قيودى تن در دهند شب نشينى ها و شبگردى ها و شركت در بسيارى از نمايش هـا و تـمـاشاخانه ها ـگذشته از مضراتى كه براى خودآنان داردـبه سلامت و اعتدال فرزندانشان لطمه وارد مى سازد.
بـه طـور كـلـى از روزى كـه زن مادرمى شود، بايد با يك حساب دقيق، كليه امورى كه به حيثيت مادرى او زيان مى رساند.
بر خود حرام سازد، ديگر هيچ مطرح نيست كه قضيه اى كه با مادرى او تعارض دارد چيست.
مـقام باشد، يا شهرت و نفوذ واعتبار؟ گردش و تفريح و تفنن باشد يا كسب و هنر؟ و سرانجام بايد هـمـه را فـداى مـادرى كـرد ومـادرى را در درجـه اول اهـمـيـت قرارداد، حتى اين موضوع هم مطرح نيست كه نتيجه تقديم وظيفه مادرى چيست.
آيـا پاداشى كه در برابر آن نصيب زن مى شود، كدام است؟ طبيعت زن، با عاطفه مادرى در عرصه وجود تجلى كرده است.
در تمام سلول هاى وجودش، جاذبه نيرومند مادرى حكمفرماست.
بـزرگـتـريـن پـاداشـش هـمين است كه در شاهراه طبيعت زنانه خود قدم گذاشته و به دعوت سلول هاى وجود خويش پاسخ مثبت گفته است.
در نـهايت اگر ازاين قسمت هم چشم پوشى كنيم، چه پاداشى از اين بزرگ تر كه مادرى دردوران كـهـولـت و پـيـرى، احـسـاس كـنـد غـنـچـه هاى استعدادفرزندانش در سايه وظيفه شناسى او، شكوفاشده اند و هركدام در مسير صحيح، به رشد و پيشرفت خود ادامه مى دهند.
در ايـن هـنـگـام چـنـيـن مـادرى احساس سرفرازى مى كند، در پيشگاه وجدان خود شرمسار و سـرافـكنده نيست، در خود غرورى احساس مى كند كه بايد آن را غرورى پسنديده و صحيح لقب داد، اگـرچـه غرور، خلقى ناپسنداست، ولى در موردى است كه انسان خود را بيش از آنچه هست وارزش دارد، ببيند و بشناسد.
در صورتى كه اگر انسان در برابر ابراز لياقت، انجام وظيفه و كار فوق العاده جالبى، مغرورشود چه مانعى دارد؟
-------------------------
دکتر احمد بهشتي