بخش سوم: داور خانوادگى

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

از خانواده به عنوان نهادى مقدس ياد كرديم و از سازندگيهاى آن گفتيم و معيار گرايى را در انتخاب همسر، به عنوان عامل ثبات و سلامت خانواده دانستيم و لحاظ كردن ديانت و نجابت را در ازدواج، يك ارزش شمرديم. از ويژگيهاى همسر نمونه هم بحث شد. منطقى بودن هم به عنوان عامل جلوگيرى از اختلافها و حل اختلافها دانسته شد. اينك به روشهاى شايسته حل اختلافهاى خانوادگى مى پردازيم:
شعله اختلاف
خيلى اوقات يك جرقه، خانه اى، خرمنى و كارخانه اى را به آتش مى كشد و نابود مى سازد. اختلاف، جرقه اى است كه گاهى در كانون يك خانواده مى افتد و آن را تا مرز سوختن و خاكستر شدن پيش مى برد.
بايد از پيدايش اين جرقه، كه به شعله خانمانسوز تبديل مى شود، جلوگيرى كرد و ريشه آن را در رفتار هر يك از دو شريك زندگى شناخت و خشكاند. اگر هم اين آتش برافروخته شد، پيش از گسترش دامنه آن، بايد در اولين فرصت آن را فرو نشاند و از در افتادن آن در همه اركان زندگى جلوگيرى كرد.
اگر از دست خود زوجين كارى ساخته نيست، ضرورتا بايد از بيرون كمك گرفت. مثل آتش نشانى كه هنگام اشتغال يك خانه و ناتوانى افراد خانه براى فرو نشاندن آتش، به امداد خانواده مى آيد و نجات مى دهد و شعله ها را خاموش مى كند.
طرفين اختلاف، اغلب هر كدام مى كوشند تا حق را به جانب خود بدانند و مشكل و علت اختلاف را به گردن ديگرى بيندازد. از اين رو تفاهم و صلح و سازش به دست نمى آيد و و نفسانيات و خودخواهيهاى انسان مانع از اعتراف به حق به سود طرف مقابل مى شود.
نياز به داور
در صورت عدم تفاهم، براى حل اختلافها گاهى نياز به داور است، داورى بى طرف، دلسوز، عاقل، باتجربه و بى غرض. داورى كه هر دو طرف، براى او احترام قايل باشند و حرف و صلاحديد او را بپذيرند و به داورى او رضايت دهند. داورى كه مورد رضايت طرفين باشد و به تعبير فقهى: قاضى تحكيم.
اصل اين كار، بسيار پسنديده است و اگر كسى بتواند نقش داور مصلح را ايفا كند، بزرگترين پاداش الهى را نصيب خويش ‍ ساخته است، چون كه در تعاليم اسلامى يكى از با ثوابترين و شايسته ترين كارهاى خداپسند، اصلاح و آشتى دادن ميان افرادى است كه دچار فتنه و كدورت و قهر و دشمنى شده اند اصلاح ذات البين در آيات قرآنى هم آمده است و خداوند، مكرر به ايجاد آشتى و اصلاح ميان مردم فرمان داده است.(1) امام صادق (عليه السلام) فرمود؛صدقه يحبها الله، اصلاح بين الناس اذا تفاسدوا و تقارب بينهم اذا تباعدوا(2)؛
صدقه اى كه خداوند دوست مى دارد، آشتى دادن ميان مردم است، آنگاه كه گرفتار تباهى شوند و نزديك ساختن آنان به يكديگر، آنگاه كه از هم دور شوند.
حتى دروغ مصلحت آميز براى حل اختلاف و ايجاد تفاهم و دوستى، مجاز شمرده شده است. از اين رو، آنكه مسؤ وليت اصلاح را مى پذيرد و به عنوان داور بين دو طرف حضور مى يابد، يك نيكوكار راستين است.
گاهى هم به دو قاضى و داور نياز است، دو نماينده عاقل و فهميده و مجرب، تا به حل مشكل بپردازند و صلح و صفا را دوباره برقرار كنند و ريشه كدورت و نزاع را بخشكانند.
قرآن كريم نيز به چنين حكميتى راءى داده است. تلاش از سوى اين دو قاضى خانوادگى و اصلاح از سوى خدا. يعنى يك گام را اينان بر مى دارند، گام ديگر را خداوند با نزديك ساختن دلها به يكديگر و ايجاد مودت بر مى دارد. گر چه دو طرف، راضى به حكميت و داورى مى شوند و گر چه دو داور، براى آشتى دادن تلاش مى كنند، اما دلها در قبضه قدرت خداست و او الفت آفرين است و اين تلاش را سبب حصول توافق و هماهنگى مى سازد.
در قرآن كريم مى خوانيم:
و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكما من اءهله و حكما من اهلها ان يريدا اصلاحا يوفق الله بينهما...(3)
اگر از نزاع و اختلاف ميان آن دو (همسران) بيم داشتيد كه به جدايى بيانجامد، پس يك داور و حكم از سوى خانواده مرد و داورى هم از سوى خانواده زن انتخاب كنيد و بفرستيد، اگر آن دو در پى اصلاح و آشتى بودند، خداوند نيز ميان آنان آشتى و توافق پديد مى آورد.
مزاياى داور خانوادگى
در اين آيه چند نكته زيبا به چشم مى خورد:
اول: اينكه داور، از خانواده باشد نه از بيرون و بيگانه، تا اختلافات و اسرار خانوادگى به خارج درز نكند و آبرو ريزى نشود و نزاع داخلى آنان بر سر زبانها نيفتد. بعلاوه، اقوام نسبت به مسايل فيما بين آنها، آشناتر و به راه حل نيز وارد ترند.
دوم: آنكه واقعا دو طرف، در صدد اصلاح و رفع مشكل باشند، نه در حالت لجاجت و تعصب و يكدندگى و خود محورى و خود خواهى، كه هر كدام بخواهد اثبات كند كه حق با اوست و طرف مقابل اشتباه كرده يا گنهكار است و تقصير اوست. در اين صورت هرگز تلاش مصلحان و داوران به نتيجه نخواهد رسيد.
سوم: آنكه اراده اصلاح، جدى باشد و طرفين به يك توافق و وحدت نظر برسند، يعنى بزرگترها و ريش سفيدها و داوران خير خواه و صادق و امين، حرفهاى آنان را بشنوند و ديدگاههاى موكل خود را به طرف مقابل برسانند و نتيجه اين صحبتها آن باشد كه خود زوجين، مشكل را حل شده ببينند و اختلاف ريشه كن شده باشد، نه آنكه با سلام و صلوات و رو در بايستى قرار دادن آنها و ماخوذ به حيا شدن و شرم حضور، مساله به ظاهر حل شود، ولى ريشه اختلاف و غده كدورت همچنان باقى مانده باشد.
تا ريشه به جاست، درد درمان نشود.
آشتى و صلح دلخواه و ارادى، پايدار است، و گرنه آشتى تحميلى، سرپوش گذاشتن بر شعله خلاف و اختلاف است، كه روزى از زير خاكستر سر مى كشد و بر افروخته مى شود.
چنين داورى، نبايد مانند يك مداواى سطحى باشد و اصل غده باقى بماند و به تدريج رشد كند و يك بار ديگر به بهانه ديگر سرباز كند و صفاى خانه را بر هم بريزد.
چهارم: علت اينكه قرآن، توصيه به گزينش و داورى دو قاضى مى كند، براى اطمينان هر چه بيشتر به اين است كه هيچ ستم و اجحاف و حق كشى يا يك سويه نگرى در قضيه پيش نخواهد آمد. وقتى دو طرف، از خود سلب اختيار كردند و كار را به دو داور مطمئن و منصف سپردند، روشن است كه آنان به توافقى دست خواهند يافت و راه حلى ارائه خواهند كرد كه به سود و صلاح هر دو جانب باشد. (4)
داوران خانوادگى، هم مسؤ وليت دارند، هم اختيار و قدرت تصميم گيرى و هم راءى و داورى آنان براى دو طرف اختلاف خانوادگى الزام آور و لازم الاتباع است.
تعيين چنين داورانى، براى جلوگيرى از تفرق و از هم پاشيدن خانواده هاست. وظيفه عموم مؤ منين، فاميلها و وابستگان و حتى دستگاه قضايى و دادگسترى آن است كه تا مى توانند با چاره انديشى و تدبير، مانع تفرقه، جدايى و طلاق شوند و ايجاد آشتى و وفاق را سرلوحه كار خويش قرار دهند.
طلاق هرگز!
بر خلاف آنچه در ابتداى بروز اختلاف و ناسازگارى به نظر مى رسد، طلاق، تنها راه حل نيست. پيچيدگى بافت روابط خانوادگى و تاثير و تاثرهايى كه هر يك از پيوستن ها و گسستن ها بر افراد مى گذارد و جدايى، آثار سوء اخلاقى و اجتماعى و تربيتى و معاشرتى بر هر دو طرف و وابستگان و فرزندان مى گذارد، سبب مى شود كه در بروز اختلافات، طلاق را بدترين راه حل بدانيم.
طلاق، شايد آسانترين راه باشد، ولى هرگز بهترين و عاقلانه ترين راه حل براى ناسازگاريها نيست، بخصوص اگر در شرايط عصبانيت و خشم به آن اقدام شود.
از اين رو، طلاق، از منفورترين حلال هاى الهى به شمار آمده است.
هر چند جايز است، ولى بسيار ناپسند است.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: هيچ چيز، از آنچه خداوند متعال آنها را حلال قرار داده است، نزد او از طلاق، منفورتر و ناپسنديده تر نيست.:
ما من شى مما احله الله عزوجل ابغض اليه من الطلاق...(5)
و در سخنى ديگر فرموده است: هيچ چيز نزد خداوند، مبغوض تر و نكوهيده تر از خانه اى نيست كه در اسلام، با جدايى (و طلاق) خراب شود.(6)
كودكانى كه بى سرپرست، يا محروم از محبت پدرى يا مادرى مى مانند، از نظر تربيتى مشكل پيدا مى كنند و از نظر عاطفى دچار كمبود مى شوند.
اغلب نيز نا مادرى نمى تواند خلا عاطفى فقدان مادر را در كودكان بى پناهى كه سايه شوم طلاق بر سرشان افتاده است، پر كند.
خود زن و شوهرى هم كه از هم جدا مى شوند، اغلب گرفتار بحرانها و مشكلات عجيب و فراوانى مى شوند كه قبلا هرگز فكر آن را هم نمى كردند.
اينجاست كه خراب شدن خانه در اثر جدايى (كه در حديث آمده است) مصداق پيدا مى كند.
طلاق، نوعى آوار است كه بر سر افراد خانواده فرو مى ريزد و بنيان خانواده را ويران مى سازد. خانه خرابى در سايه طلاق، يعنى اين!
طلاق به خاطر ناسازگارى اخلاقى و عدم تفاهم، يك مساله است، طلاق از سر هوس و تمايلات نفسانى و تجربه كردن زنهاى مختلف، مساله اى ديگر كه زشت تر و ضد اخلاقى تر است.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به مردى گذر كرد و از او پرسيد: زنت را چه كردى؟
گفت: يا رسول الله! طلاق دادم.
فرمود: بى آنكه بدى و بد رفتارى داشته باشد؟
گفت: آرى، بدون بد رفتارى و بدى.
سپس آن مرد، زن ديگرى گرفت. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) او را ديد. پرسيد:
چه كردى؟ گفت: ازدواج كردم.
سپس، بعد از مدتى او را ديد و پرسيد: با زنت چه كردى؟ گفت: طلاقش دادم.
حضرت پرسيد: بى آنكه بدى و اشكالى داشته باشد؟
گفت: آرى.
بار ديگر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) او را ديد و او از ازدواجى ديگر و طلاقى ديگر خبر داد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:
خداوند، دشمن مى دارد (يا لعنت مى كند) هر زن يا مردى را كه ذواق و چشنده باشندان الله عزوجل يبغض (او يلعن) كل ذواق من الرجال و كل ذواقة من النساء(7).
يعنى ازدواج نه بر اساس بنيان نهادن يك قانون مستحكم و بى خلل، و طلاق نه از سر ناسازگارى و عدم امكان ادامه زندگى مشترك و به عنوان آخرين راه حل، بلكه بر اساس هوسرانى و تجربه كردن زنهاى مختلف و شوهرهاى متعدد.
اين گونه نگاه به زندگى، به بازيچه گرفتن زندگى است.
زندگيهاى تلخ ‌تر و شكننده تر پس از طلاق، عبرت خوبى براى كسانى است كه با بروز كوچكترين ناهماهنگى در زندگى، پاى طلاق را به ميان مى كشند.
بايد - تا مى توان، با حسن نيت و به كمك داور بى طرف و داوران خانوادگى - اختلافات را ريشه يابى و ريشه كن كرد، چرا سخن از طلاق و جدايى؟
ابتداى آتش فساد، يا طلاق يك جرقه است
اين جرقه، رفته رفته شعله مى شود
زين سبب، بايد از بروز اين جرقه بيم داشت
ورنه، شعله ساقه هاى خشك را
مى كشد به كام خويش
مى دهد به دست باد
مى رود هر آنچه بوده... هرگز اين چنين مباد،
هرگز اين چنين مباد!
مى توان، باز در كمين صبح روشنى نشست
مى توان ستاره وار
روشناى شب شد و رهى به خانه ها گشود
مى توان
ظلمت طلاق را از چهره حيات خويشتن زدود
مى توان،
خوب بود و خوب بود.
------------------------------
1-انفال، آيه 3؛ نساء، آيه 85 و 115؛ حجرات، آيه 10؛ بقره، آيه 244.
2-اصول كافى، ج 2، ص 209.
3-نساء، آيه 35.
4-اين نكته در الميزان، ج 4، ص 368 آمده است.
5-فروغ كافى، ج 6،ص 54.
6-وسائل الشيعه، ج 15،ص 266.
7-ميزان الحكمه، ج 5، ص 547، (به نقل از فروع كافى، ج 6، ص 54).
------------------------
جواد محدثی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page