بردن عروس با شادي و سرور به خانه‏ داماد

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

ابن شهرآشوب از ابن‏بابويه چنين روايت کرده است:
رسول خدا (ص) دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار را فرمود تا همراه فاطمه به خانه علي (ع) روند. و در راه شادماني نمايند و اشعاري که نمايانگر اين شادماني است بخوانند ليکن سخناني نباشد که خدا را خوش نيايد. آنان عروس را بر استري که شهباء نام داشت (يا بر شتري) نشاندند و به روايتي نام آن استري که عروس را بر آن سوار کردند دُلدُل بود.
سمان فارسي زمام‏دار استر بود حمزه و عقيل و جعفر و ديگر بني‏هاشم در پس آن مي‏رفتند زنان پيغمبر (ص) پيشاپيش عروس بودند و چنين مي‏خواندند.
ام‏سلمه مي‏خواند:

سرن بعون الله يا جاراتي -واشکرنه في کل حالات***واذکرن ما انعم رب العلي -من کشف مکروه و آفات
فقد هدانا بعد کفر وقد -انعشنا رب السماوات ***و سرن مع خير نساء الوري -تفدي بعمات و خالات
يا بنت من فضله ذوالعلي -بالوحي منه والرسالات.(1)

ترجمه: برويد اي هووهاي من بياري خدا و سپاس گوييد خداوند تعالي را در تمام حالات و بياد آريد که خداوند بزرگ بر ما منت نهاد بلاها و آفات را برطرف کرد. نامسلمان بوديم ما را هدايت فرمود و ضعيف بوديم ما را توانايي و نيرو بخشيد و برويد همراه بهترين زنان که فداي او باد همه خويشان، عمه‏ها و خاله‏ها اي دختر آن پيغمبري که خداوند متعالي برتري داد او را بر ديگران به پيغمبري و وحي از آسمان. حفصه دختر عمر چنين مي‏خواند:

فاطمه خيرالنساء البشر -و من لا وجه کوجه القمر***فضلک الله علي کل الوري -بفضل من خص باي الزمر
زوجک الله فتي فاضلاً -اعني علياً خير من في الحضر***فسرن جاراتي بها انها -کريمة بنت عظيم الخطر (2)

ترجمه: بهترين زنان از جنس بشر است و کيست مثل فاطمه که چهره‏اش مانند ماه باشد خدايت برتري داد بر جهانيان به فضيلت پدري که مخصوص او گردانيد آيات قرآن را تو را به ازدواج جوانمردي فاضل درآورد يعني علي عليه‏السلام که بهتر است از همگان پس ببريد اي هووهاي من او را که بزرگوار است و دختر بهترين پيامبران و بزرگ بزرگان مورخان از ديگر زنان و همسران پيامبر (ص) مطالبي را نقل کرده‏اند که براي پرهيز از طولاني شدن، از آوردن همه آنها خودداري نموده و فقط سرودي را که معاذه مادر سعد بن معاذ مي‏خوانده نقل مي‏کنيم:
آورده‏اند که معاذه نيز چنين مي‏خواند:

اقول قولاً فيه ما فيه -واذکر الخير و ابديه***محمد خير بني‏آدم -ما فيه من کبر ولاتيه
بفضله عرفنا رشدنا -فالله بالخير مجازيه***و نحن مع بنت نبي الهدي -ذي شرف قد مکنت فيه
في ذروة شامخة اصلها -فما اري شيئاً يدانيه.(3)

سخني جز آنکه بايد نمي‏گويم،و بجز راه نکو نمي‏پويم، نيکو مي‏گويم، و نيکويي را فاش مي‏نمايم.
محمد صلي الله عليه و آله بهترين فرزندان آدم است و از لاف و خودپسندي در امان است به برکت وجود آن حضرت ما راه رشد و درستکاري خود را دريافتيم خدا به نيکي پاداش مي‏دهد و ما به همران دختر پيغمبر صاحب شرف، شرافت و بزرگي در وجودش ريشه دارد صاحب بزرگي و جلال است کسي که همتاي او را در جهان نمي‏بينم.
نويسنده کتاب زندگاني فاطمه زهرا (4) که خود از استادان زبده است در پايان اين مطالب نوشته: چنانکه نوشته شده اين روايت را بدين صورت از مناقب ابن شهرآشوب آوردم و او سند خود را کتاب مولد فاطمه و روايت ابن‏بابويه که از بزرگان علماي اماميه است معرفي مي‏کند اما پذيرفتن داستان بدين صورت دشوار است نخست چيزي که ما را دچار ترديد مي‏سازد اين است که مي‏گويد: زنان پيغمبر پيشاپيش استر فاطمه راه مي‏رفتند. اين مؤلف خود عروسي زهرا (ع) را در ذوالحجه بسال دوم هجري نوشته است در حالي که ام‏سلمه سال چهارم هجري و حفصه پس از جنگ بدر به همسري پيغمبر (ص) درآمده‏اند و در سال عروسي زهرا (س) تنها سوده و عايشه در خانه پيغمبر (ص) بسر مي‏بردند... و در پايان حضور جعفر طيار برادر حضرت علي عليه‏السلام را مطرح کرده و مي‏گويد: جعفر در اين تاريخ در حبشه بوده است. و از کتاب سيره ابن‏هشام نقل مي‏کند که جعفر در سال هفتم هجري پس از فتح خيبر به همراه همسرش اسماء بنت عميس از حبشه به مدينه بازگشت و مي‏نويسد که پيغمبر (ص) هنگام بازگشت جعفر از حبشه فرمود: به کدام يک از اين دو شادمان باشم (فتح خيبر يا بازگشت جعفر) (5)
و در بحار نيز چنين مي‏خوانيم:
اسماء بنت عميس (که پس از اين داستانش ذکر خواهد شد که در شب زفاف حضرت زهرا عليهاالسلام متکفل رفع نيازمنديهاي عروس بوده) در زمان عروسي حضرت زهرا عليهاسلام به همراه شوهرش در حبشه بسر مي‏برد و در سال هفتم هجري از حبشه به مدينه برگشته‏اند. اين بانو ابتدا همسر جعفر طيار بود و پس از شهادت همسرش به همسري ابوبکر درآمد و فرزندي بنام محمد بن ابي‏بکر از او به دنيا آمد (اين پسر، همان است که از ياران حضرت علي عليه‏السلام شد و آن حضرت مي‏فرمود نگوييد محمد بن ابي‏بکر، بلکه بگوئيد محمد بن علي به خاطر فضايلي که در اين جوان وجود داشت) بعد از فوت ابوبکر، اسماء بنت عميس به همسري علي عليه‏السلام درآمد. (6)
و نيز در همان سند آمده که آن بانويي که بنام اسماء در عروسي حضرت زهرا عليهاالسلام بوده اسماء دختر يزيد بن سکن انصاري است، که به غلط اسماء بنت عميس نقل شده است و ديگر اين که کنيه اين خانم ام‏سلمه است که به او خطيبةالنساء مي‏گفتند يعني در مدينه اين خانم را معمولاً به خواستگاري دخترها مي‏فرستادند. پس نه اسماء، اسماء بنت عميس است و نه ام‏سلمه، ام‏سلمه همسر رسول خدا (ص).
و بعضي نيز نقل کرده‏اند: اسماء بنت عميس در عروسي نبوده بلکه (سلمي بنت عميس همسر حمزه بوده است (7)

_______________________________________________
1 ـ زندگاني فاطمه الزهرا/ 63
2 ـ زندگاني فاطمه الزهرا/ 64
3 ـ زندگاني فاطمه الزهرا تأليف دکتر شهيدي/ 65
4 ـ دکتر شهيدي
5 ـ زندگاني فاطمه زهرا/ 69 نقل از کتاب ابن‏هشام، ج 3/ 414.
6 ـ بحار، ج 43/ 134
7 ـ بيت‏الاحزان مترجم/ 61 نقل از اعيان‏الشيعه ج 1/ 313.