مشكل گشايى ها و فضائل امير مؤمنان على(عليه السلام)از زبان معاويه(على(ع) يگانه فصيح و سخنور قریش)

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

مشكل گشايى ها و فضائل امير مؤمنان على(عليه السلام)از زبان معاويه
على(عليه السلام) يگانه فصيح و سخنور قريش

ابن ابى الحديد نوشته است: هنگامى كه محفن بن ابى محفن صبّى بر معاويه وارد شد و ]گويا از وى پرسيد از كجا يا از نزد چه شخصى آمده اى كه[ گفت: از نزد كسى آمده ام كه ناتوان ترين كس در اداء سخن و گفتگو باشد. و مقصودش على(عليه السلام) بود.
پس معاويه گفت: «يابن اللّخناء ألعلىّ تقول هذا؟! و هل سنّ الفصاحة لقريش غيره».
واى بر تو پسر گَنده دهن، آيا درباره على اين چنين سخن مى گوئى؟!
چگونه او ناتوان ترين شخص در بيان سخن است، در حالى كه به خدا قسم جز على، كسى فصاحت را در بين قريش رواج نداد.
نيز نوشته است به معاويه گفت: جئتك من عند أبخل النّاس
از نزد بخيل ترين مردم به نزد تو آمدم.
پس معاويه گفت: «ويحك كيف تقول إنّه أبخل النّاس، لو ملك بيتاً من تبر و بيتاً من تبن، لانفد تبره قبل تبنه»(204)
واى بر تو، چگونه مى گوئى على بخيل ترين مردم است، در حاليكه اگر مالك خانه اى از طلا و خانه اى از كاه باشد، خانه طلا را قبل از خانه كاه مى بخشد.
و ابن قتيبه چنين آورده كه عبدالله بن ابى محجن بر معاويه وارد شد و گفت: يا اميرالمؤمنين! إنّى أتيتك من عند الغبّى الجبان البخيل، ابن ابى طالب.
اى اميرالمؤمنين من از نزد شخصى كُند زبان، ترسو و بخيل به نزد تو آمده ام و او ابن ابى طالب است.
معاويه گفت: خداى را در نظر بگير، تو فهميدى چه گفتى؟!
امّا اين كه گفتى: او كُند زبان است. پس بخدا سوگند اگر زبان هاى مردم را يكجا جمع، و همه را يك زبان قرار دهند، زبان على به تنهائى در برابر آن خودنمائى كند و پاسخگو باشد.
و امّا اين كه گفتى: او ترسو باشد. پس مادرت به عزايت بنشيند، آيا ديده اى او با كسى مبارزه كند و وى را نكشد.
و امّا اين كه گفتى: او بخيل است. پس بخدا سوگند اگر او را دو انبار پر از طلا و كاه باشد، نخست انبار طلا را ببخشد و سپس انبار كاه را.
پس ابو محجن گفت: در اين صورت چگونه به مقاتله وكشتار با وى برخاسته اى؟
معاويه پاسخ داد: به خاطر خونخواهى عثمان.(205)

_______________________________________
(204) شرح نهج البلاغه، ج1، ص22 .
(205) الامامة و السياسة، ص97 .