زندگى آن حضرت چگونه به پايان خواهد رسيد؟

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

در ميان عالمان و محدثان شيعه، اين سخن پيامبر شهرت دارد كه فرمود:
ان اءمـر الخـلافـة يـمـلكـه اءحـد عـشـر امـامـا مـن صلب على و فاطمة، ما منا الا مسموم اءو مقتول.(1)
يعنى: خلافت و جانشينى مرا، يازده امام از نسل على و فاطمه به عهده خواهند گرفت. و از مـا نـيـسـت جـز ايـنكه بوسيله سم (خيانت) يا شمشير بيداد، در راه حق و عدالت به شهادت خواهد رسيد.
اين روايت را يكى از ياران و شاگردان امام حسن عليه السلام بدين صورت آورده است كه آن حضرت فرمود:
والله لقد عهد الينا رسول الله صلى الله عليه و آله ان هذا الامر يملكه احد عشر اماما مـن ولد عـلى و فـاطـمـة عـليـه السـلام مـا مـنـا الا مـسـمـوم او مقتول.(2)
يـعـنى: بخداى سوگند! ما را با پيامبر گرامى عهد و پيمانى است كه خلافت و جانشينى او را يـازده امـام از فـرزنـدان عـلى و فـاطـمـه عـليـه السلام يكى پس از ديگرى به عهده خواهند گرفت. و يادآورى كرد كه: همه ما، مسموم و يا شهيد راه حق و عدالت خواهيم بود.
و از امام صادق عليه السلام نيز روايتى در تصديق و تاءييد اين بيان رسيده.
اين از نظر روايات، اما از ديدگاه تاريخ:
هـنـگـامـى كـه بـه تاريخ بنگريم مى بينيم، كتابهاى تاريخى اين روايت را تاءييد مى كـند. چرا كه تاريخ، بيانگر آن است كه اميرمؤمنان عليه السلام با شمشير به شهادت رسـيـد و امـام حـسـن عـليـه السـلام بـوسـيـله سم خيانت. امام حسين عليه السلام با شمشير استبداد و امام سجاد با سم آن.
هـمـيـنـگـونـه كـتـابهاى تاريخى، گواه اين مطلب است و نيازى به برشمردن امامان نور عليهم السلام يكى پس از ديگرى نمى نگريم كه تا حضرت عسكرى عليه السلام همگى در فـشـار اسـتـبداد حاكم بر عصر و زمانشان بودند و از سوى حكومتهاى بيدادگر (اموى) و (عباسى) نقشه خيانتكارانه اى براى شهادت آنان طرح و به اجرا درآمد.
نـگـارنـده بـر ايـن بـاور اسـت كـه تـرديـد در ايـن امـور، تـرديـد در حـقـايـق مـسـلم و مـسـايـل قـطـعـى اسـت و هـركـس در ايـنـها ترديد كند به آفت كوته فكرى كه آفتى علاج ناپذير است، گرفتار است.
بازگشت به بحث:
امـام مـهـدى عـليـه السلام يكى از امامان راستين و آخرين آنهاست. از اين رو روايت مورد بحث شامل حال آن گرانمايه عصرها و نسلها نيز مى گردد.
آن حـضـرت، طـبـق اين روايت، بطور طبيعى جهان را بدورد نمى گويد، بلكه با شمشير ستم و يا بوسيله سم خيانت به شهادت مى رسد.
نـگـارنـده در مـنـابـع موجود، چيزى كه دلالت بر شهادت آن گرانمايه جهان هستى داشته باشد، جز عبارت (الزام الناصب) نيافته است.
نـويـسـنـده كـتـاب فـوق، تـحـت عـنـوان: (چـكـيـده اعـتـقـاد بـرخـى از عـلمـا در مـورد (غيبت)، (ظهور) و (رجعت امامان خاندان وحى و رسالت) آورده است كه:
(بـه عـقـيـده بـرخى از علما، از جمله مسايلى كه شايسته است بدان اعتقاد داشته باشيم، رجعت آل محمد صلى الله عليه و آله در عصر ظهور است ...)
تـا مـى گـويـد: ( ... پـس از ظـهـور امـام مـهـدى عـليـه السـلام و گـذشـتـن هـفـتـاد سـال از حـكـومـت عـادلانـه و پـربـركـت او و سـرشـار سـاخـتـن زمـيـن و زمـان از عـدل و داد، پـايـان زنـدگـى سـراسر افتخار او بسر مى رسد. و زنى تبهكار از (بنى تـمـيـم) كـه بسان مردان مو بر چهره دارد، روزى به هنگام عبور آن حضرت از كوچه با افـكـنـدن تـخـتـه سـنـگـى از پشت بام، او را به شهادت مى رساند. و حضرت حسين عليه السـلام پـس از رجـعـت بـه دنـيا به همراه ديگر امامان نور عليهم السلام پيكر مطهر او را تجهيز و به خاك مى سپارد ....)
آنـگـاه نـويـسـنـده كـتـاب مـورد اشـاره، خـاطـر نـشـان مـى سـازد كـه اين جملات از روايات برگرفته شده است.
امـا كـاش ايـن عـالم بزرگوار رواياتى را كه اين مطلب از آنها برداشت شده است مى آورد تا چگونگى شهادت آن پيشواى جهانى براى ما روشن مى گشت. و كاش نگارنده اين كتاب، نام اين دانشمندى را كه فشرده سخن او را آورده است ذكر مى كرد.
... بـه هـر حـال، بـه نـظـر مـا، ايـن مـطـلب سـربـسـتـه و نـارسـا و بـدون دليـل اسـت، از ايـن رو پـذيـرفـتـن شـهـادت آن حـضـرت بـديـنـصـورت مشكل است.
شـهـادت او بـوسـيـله (سـم) نـيز در روايات تصريح نشده است، بنابراين چگونگى رحلت آن گرامى را تنها خدا مى داند و بس.
------------------------------------------
1-بحارالانوار، ج 43، ص 363.
2-بحارالانوار، ج 27، ص 217 و كفاية الاثر، ص 226.
--------------------------------------
آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى