نشانه هاى پراكنده

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

در پايان بحث از علايم و نشانه هاى غير قطعى ظهور امام مهدى عليه السلام اينك بخشى از خطبه طولانى (بيان)را كه به امير مؤمنان عليه السلام منسوب است مى آوريم. اين خطبه در بردارنده بحثهاى بسيار و نشانه هاى متعددى از نزديك شدن هنگامه ظهور است.
آورده اند: كه روزى امير مؤمنان عليه السلام بر فراز منبر خطاب به انبوه مردم فرمود:
(هـان اى مـردم! مـن پـدر مـهدى، همان قائم نجات بخشى هستم كه واپسين حركت تاريخ، به فرمان خدا براى اصلاح زمين و زمان بپا مى خيزد.)
(مالك اشتر) بپا خاست و گفت: (سالار ما! چه زمانى آن قائم شما قيام مى كند؟)
در پاسخ ضمن بر شمردن نشانه هاى هنگامه قيام و ظهور فرزندش مهدى عليه السلام از جمله فرمود:
(... واى بـر شهر (رى) و كشتار سهمگين و به اسارت رفتن زنان، سر بريده شدن كودكان و اعدام مردان و فجايعى كه در آن روى مى دهد.
واى بـر جـزيـره (قيس) از شرارت عنصر هولناكى كه با سپاه خود در آنجا پياده مى شود، همه ساكنان آنجا را مى كشد يا ترور مى نمايد.
بـهـوش بـاشـيـد واى بـر اهـل بحرين از رخدادهايى كه از هر سو و هر مكانى يكى پس از ديـگرى در آن پديد مى آيد و در نتيجه، بزرگان و مردان آن كشته مى شوند و كودكانش اسير مى گردند.
در اينجا هفت حادثه، يكى پس از ديگرى رخ مى دهد:
1 ـ حـادثـه اول، در جـزيـره اى از آن كـه در شـاخ شـمـالى آن قـرار دارد و (سـمـاهـيـچ)(1) نام دارد.
2 ـ حادثه دوم در نزديكى شاخ شمالى غربى آن.
3 ـ حادثه سوم ميان (ابله)(2)
4 ـ حادثه چهارم ميان كوه بلند و دو بلندى معروف به كوه (حنوه).
5 ـ سپس به كرخ روى مى آورد ....
6 ـ حادثه ششم ميان جنگلها و درختان سدر طرف شط (ماحى).
7 - و هفتمين و بزرگترين اين رخدادها در نقطه اى بنام (حورتين). علامت اين رخدادها اين اسـت كـه يـكـى از سـران عـرب در خـانـه اش در سـاحل جزيره كشته مى شود و سرش به دسـتـور حاكم آن جزيره، بريده مى شود و آنگاه عرب به سوى او يورش مى برند و در نـتـيـجـه، مـردان كـشـتـه مى شوند و ثروتها به غارت مى رود و از پى اين هرج و مرج و آشفتگيهاست كه عجم بر عرب مى شورد.
بـهوش باشيد! واى بر اهل (خطه) از رخدادهاى گوناگون و پياپى كه در آن رخ مى دهد.
اوليـن آنـها در (بطحاء) رخ مى دهد، حادثه دوم در (دبيره) حادثه سوم در (صفصف)(3)
حـادثـه چـهـارم در سـاحـل آنـجا، پنجم در بازار قصابها، ششم در شاهراه آن، هفتم در ميان (زرافـه)(4) هـشـتـم در (جـرازه)(5) حـادثـه ديـگـر در (مـدارس) و ديگرى در (تاروت)(6).
بـهـوش بـاشـيد! واى بر حال بغداد از مرگ و كشتار و هراسى كه از (رى) بسوى آن مـتوجه مى گردد و همه اهل آن را فرا مى گيرد، آنگاه كه شمشير در ميان آن فرود مى آيد و آنچه خدا بخواهد كشته مى شود.
و از نـشـانـه هـاى آن، از جـمـله اين است: آنگاه كه حكومت روم ضعيف گردد و عرب بر آنجا سـيـطـره يابد و فتنه ها بسان راه يافتن مورچه در ميان مردم راه يابند عجم در آن شرايط بر ضد عرب شورش مى كند و بصره را مى گيرد.
بـهـوش بـاشـيد! واى بر فلسطين، و آنچه از فتنه هاى طاقت فرسا و سهمگين كه در آن واقع مى گردد.
بـهـوش بـاشـيـد! واى بـر جـهانيان و فتنه ها و رنجهايى كه در آن زمان، همه كشورها از غـرب گـرفته تا مشرق و شمال تا جنوب، همه جا را مى گيرد، برخى بر برخى مسلط مـى گـردنـد و جـنـگ هاى پايان ناپذير بر جهانيان سايه مى افكند، همه اينها به خاطر عـمـلكـرد ظـالمـانـه خـود مـردم اسـت و پـروردگـارت بـه بـنـدگـانـش سـتـم روا نـمـى دارد.)(7)
اين نيز در سخن مرحوم شيخ مفيد بخش ديگرى از اين نشانه ها از نظرتان گذشت. و اينك به ترسيم علامتهاى قطعى ظهور مى پردازيم.
------------------------------------------
1-نام يكى از بلاد بحرين است.
2-(ابـله) نام محله اى است در چهار فرسخى بصره كه اكنون جز شهر گرديده است.
3-نـام يكى از دره هاى شهر افكان است كه منسوب به يعلى بن محمد است. مراصد اطلاع، ج 1، ص 100، و ج 2، ص 844.
4-نام محله اى است در شهر لبيد. مراصد اطلاع، ج 2، ص 661.
5-نـام يـكـى از بـخشهاى بطيحه است كه ميان واسط و بصره قرار گرفته است. مراصد اطلاع، ج 1، ص 204، و 320.
6-ظـاهـرا صـحـيح آن تاران است كه اسم يكى از جزائر درياى سرخ است. مراصد اطلاع، ج 1، ص 249.
7-الزام الناصب، ج 2، ص 189 ـ 191.
--------------------------------------
آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى