ياور ضعيفان‏

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

اين صفت در حقيقت به مثابه شاخه‏اى از صفات پسنديده بخشش‏وكرم آن‏حضرت است. زيرا هر گاه نفس به بلنداى صفات پاك و والابرسد نسبت به ديگران مهر مى‏ورزد همچنان كه ابر بر زمين و خورشيد برديگر ستارگان مهربانى و محبّت مى‏بخشد.
1 - پس از ماجراى عاشورا، بر شانه آن‏حضرت زخمى عميق مشاهده‏كردند. به نظر مى‏رسيد كه اين زخم در اثر ضربت چند شمشير بر شانه‏آن‏حضرت پيدا شده است. كسانى كه اين زخم را ديدند دريافتند كه اين،زخمى عادى نيست. از امام سجادعليه السلام در اين باره پرسش كردند. آن‏حضرت‏پاسخ داد: "اين زخم در اثر حمل تو بره‏اى بود كه حسين‏عليه السلام آن را بردوش مى‏گرفت وبه منزل بيوه زنان و يتيمان و بيچارگان مى‏برد".(1)
2 - در همين زمينه نوشته‏اند كه معاويه مالى را ميان سران و بزرگان‏تقسيم كرد. چون بار برها مالهاى تقسيم شده را به صاحبانشان رساندن،حاضران در بارگاه معاويه و در حضور وى در باره كسانى كه اين اموال‏ميان آنان پخش شده بود، سخن گفتند تا آنكه به گفتگو در باره امام‏حسين‏عليه السلام پرداختند. پس معاويه گفت:
حسين اين مال را نخست در ميان‏يتيمان كسانى كه در ركاب پدرش در صفين كشته شدند، پخش مى‏كندواگر چيزى از آن باقى ماند، بدان شتر مى‏كشد و شير مى‏نوشاند.(2)
معاويه از سَرسخت‏ترين دشمنان امام حسين‏عليه السلام بود. امّا با اين وصف‏در چنين مواردى هيچ چاره‏اى نداشت مگر آنكه به بزرگى و بخشندگى‏آن‏حضرت اعتراف كند!
حضرت تا آنجا در بزرگوارى و بخشندگى پيش رفته بود كه حتى دشمن‏دروغگويش كه از كشتن هيچ بى گناهى باك نداشت و با كوچكترين‏اتهامى آنها را از ميان مى‏برد و حتى كسانى همچون على‏عليه السلام سرور پاكان‏وامام حسن را از سر راه خود برداشت. بر بالاى منبر مى‏رفت و از فضايل‏امام حسين سخن مى‏گفت و آن‏حضرت را مى‏ستود!!
3 - آن‏حضرت براى ترغيب مردم به جود و سخاوت اين اشعار رامى‏خواند:
- چون دنيا به تو بخشيد تو نيز همه آن را پيش از آنكه از بين برود، برمردم ببخش.
- پس بخشش، نابود كننده آن نعمتهاى رسيده نيست و بخل نمى‏تواندآن نعمتهاى از دست رفته را نگاه دارد.
در حقيقت او پيش از آنكه گوينده خصال نيك باشد، عامل بدانهابود. داستان زير از همين ويژگى امام حسين‏عليه السلام حكايت مى‏كند.
4 - امام حسين به ديدار اسامة بن زيد كه در بستر بيمارى افتاده بود،رفت و شنيد كه او مى‏گويد: واى از اين اندوه.
آن‏حضرت از اسامه پرسيد: اى برادر كدام اندوه؟ اسامه گفت: قرضى‏كه دارم. شصت هزار درهم.
پس امام فرمود: پرداخت آن بر من. اسامه گفت: مى‏ترسم پيش ازاداى قرض خود از دنيا بروم. امام فرمود:
"نمى‏ميرى مگر آنكه من اين قرض را ادا كرده باشم؛ و آن‏حضرت‏چنان كه خود گفته بود پيش از وفات اسامه، قرض او را پرداخت.(3)
-------------------------------------------
1-اعيان الشيعة، ج‏4، ص‏132.
2-أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد.
3-اعيان الشيعة، ج‏4، ص‏126.
--------------------------------------
آية الله سيد محمد تقى مدرسى