دگرگونى علوم طبيعى و وسائل زندگى

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

روايـات مـربـوط بـه حـضـرت مـهـدى (ع) بـسـيـارى از امـور غـيـر مـادى را بـراى نـسـل هـاى گـذشـتـه و مـعـاصـر بـيـان مـى كـنـد از جـمـله وسائل ارتباط جمعى و ابزار بصرى و پژوهشگرى و جنگ افزارها و سيستمهاى اقتصادى و حـكـومـت و قـضاوت و چيزهاى ديگر، كه ظاهرا برخى از آنها كرامت و معجزه است كه خداوند مـتـعـال آن را بـدسـت حـضـرت و يارانش جامه عمل مى پوشاند. ولى بسيارى از آنها نتيجه تـحـول عـلوم طـبـيـعـى و بـهـره گيرى از قوانين و نعمت هاى الهى است كه بصورت مواد و عـناصر در زمين و آسمان در دسترس انسان قرار گرفته است. روايات متعددى دلالت دارد كـه تـحـولى كـه در عـلوم طـبـيـعـى تـوسـط حضرت مهدى (ع) انجام مى پذيرد جهشى در پـيـشرفت زندگى بشريت در روى زمين و تمام زواياى آن خواهد بود. از اين رو امام صادق (ع) مى فرمايد:
((دانـش بـيـسـت و هـفـت حـرف (شعبه و شاخه) است و مجموع آنچه پيامبران آورده اند دو حـرف است و مردم تا آن روز بيش از آن دو حرف را نمى دانند و چون قائم قيام كند بيست و پـنـج حرف بقيه را برون آورده و در ميان مردم منتشر مى سازد و بدين سان مجموع بيست و هفت جزء دانش را نشر مى دهد))(1)
اين روايت هر چند به علوم پيام آوران الهى ناظر است، ولى علاوه بر علم و شناخت خداوند و رسـالت او و آخرت، به دانش هاى طبيعى نيز توجه دارد كه طبق اخبار رسيده، پاره اى از اصـول هـمـيـن دانش ها را نيز پيامبران (ع) به انسانها آموخته اند و آنها را به اين علوم راهنمائى كرده و جزئى از دريچه هاى آن را به روى آنان گشوده اند. از جمله آموختن خياطى تـوسـط حـضـرت ادريـس و كـشتى سازى و نجارى توسط حضرت نوح (ع) و زره سازى بوسيله حضرت داوود و سليمان به مردم انجام گرفته است... و بعيد نيست مراد از علم در ايـن روايـت هـم عـلوم ديـن و هـم علوم طبيعى باشد به اين معنى كه نسبت علومى كه در اختيار مـردم اسـت با علومى كه حضرت مهدى (ع) به آنان مى آموزد نسبت 2 و 25 است (دو بيست و پنجم).
از امام باقر (ع) روايت شده است كه فرمود:
((بـدانـيـد كه ذوالقرنين در انتخاب دو ابر رام و سركش مخير گرديد و او ابر رام را بـرگـزيـد و ابر سركش، براى دوست و محبوب شما (مهدى) ذخيره گرديد، راوى گفت: سـؤ ال كـردم: ابـر سـركـش كـدام است؟ فرمود: ابرى كه در آن غرش رعد و صاعقه و يا بـرق وجـود داشـتـه بـاشد كه محبوب شما بر آن سوار مى گردد. بدانيد كه او بر ابر سـوار گـرديـده و بـا ايـن وسـائل بـالا مـى رود، وسـائل آسـمـانـهـا و زمـيـن هـاى هـفـتـگـانـه كـه پـنـج طبقه آن آباد و دو تاى آن ويران است))(2)
و از امام صادق (ع) منقول است كه فرمود:
((در زمـان قـائم شـخص مؤ من در حاليكه در مشرق بسر مى برد، برادر خود را كه در مـغـرب اسـت ديـده و نـيـز آنـكـه در مـغـرب اسـت بـرادر خـويـش را در مـشـرق خـواهـد ديد))(3)
و نيز فرمود:
((چـون قـائم مـا قـيـام نمايد خداوند گوش و چشم شيعيان ما را چنان تقويت مى كند كه بـيـن آنـها و امام (ع) پست و پيك وجود نداشته باشد بگونه ايكه وقتى امام با آنها سخن مى گويد آنان مى شنوند و او را مى بينند و امام در جايگاه خود قرار دارد))(4)
و از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:
((وقـتـى كـارهـا در اخـتـيـار صـاحـب الامـر قـرار گـيـرد خـداونـد متعال پستى هاى زمين را مرتفع و برجستگى هاى آنرا هموار مى گرداند بگونه اى كه دنيا در پيش او همچون كف دستش باشد كداميك از شما اگر در كف دستتان مويى باشد آنرا نمى بينيد؟))
و روايـت شـده اسـت كـه: ((سـتـونـى از نور، از زمين تا آسمان براى او نصب مى گردد و اعـمـال بـنـدگـان خدا را در آن مى بيند و در زير صخره اى در اهرام مصر علومى براى وى ذخيره گرديده است كه دست قبل از او بدان نمى رسد.))(5)
و روايـات ديـگـرى كـه مـجـال بـحـث و بـررسـى كامل و تفسير و توضيح آنها نيست. مثلا بـخـشـى از آنـهـا دربـاره تحول علوم بطور كلى و تغيير توانائى هاى ذهنى و ابزارهاى ويـژه مـؤ مـنـان و بـعضى ديگر درباره وسائل و كرامات امام عصر (ع) و يارانش سخن مى گـويـد از آن جـمـله روايـتـى اسـت كـه از امـام بـاقـر (ع) نقل شده است، حضرت فرمود:
((گـوئيـا من ياران قائم را مى بينم كه بر شرق و غرب جهان احاطه پيدا كرده اند و هـمـه چـيـز تـحـت فـرمـان آنهاست، حتى درندگان زمين و پرندگان شكارى آسمان در پى رضـايـت آنـهـا خـواهـند بود و همه چيز حتى اين نقطه زمين بر نقطه ديگر آن اظهار فخر و غـرور مـى كـنـد و مـى گـويـد: امـروز مـردى از يـاران قـائم بـر مـن قـدم نـهـاد و عـبـور كرد))(6)
و نيز از آن بزرگوار نقل شده است كه فرمود:
((چـون قـائم قـيـام كـنـد در هـر مـنـطقه اى از مناطق زمين، مردى را (بعنوان نماينده) مى فرستد و مى گويد دستورالعمل تو در كف دست توست، چنانچه اءمرى برايت پيش آمد كه آن را نـفـهـمـيـدى و حـكـمـش را نـدانـستى به كف دست خود نگاه كن و بر طبق آنچه در آن است عمل نما))(7)
اين روايت در كتاب يوم الخلاص به منابعى نسبت داده شده كه آنها را در آن كتابها نيافتم. و ممكن است اين جريانها به صورت اعجاز و كرامت براى آنان اتفاق افتد و يا بر اساس قواعد علمى و وسائل و ابزار پيشرفته انجام پذيرد.
-----------------------
1-بحار ج 52، ص 336.
2-بحار ج 52، ص 321.
3-بحار ج 52، ص 391.
4-بحار ج 52، ص 236.
5-كمال الدين صدوق، ص 565.
6-بحار ج 52، ص 327.
7-غيبت نعمانى، ص 319.
------------------
على كورانى