روايت طالقان

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

پـيـرامـون ايـن روايـت، حـديـثـى از مـنـابـع اهـل سـنـت، از حـضـرت عـلى (ع) نقل شده است كه فرمود:
((خـوش بـحـال طالقان، خداوند متعال داراى گنج هايى در آنجاست كه نه از طلاست و نـه از نـقـره امـا در آن خـطـه مـردانى وجود دارند كه خدا را آنطور كه شايسته معرفت است شناخته اند و آنان، ياران مهدى در آخرالزمان مى باشند))(1)
و در روايتى: ((مبارك باد مبارك باد بر طالقان))(2)
هـمـيـن روايـت بـا لفـظ ديـگرى در منابع شيعه نيز موجود است، چنانكه در بحار از كتاب ((سـرور اهـل ايـمـان)) نـوشـتـه عـلى بـن عـبـدالحـمـيـد بـسـنـد خـود از امـام صـادق (ع) نقل كرده است كه فرمود:
((خـداى مـتعال را گنج هايى است در طالقان كه نه طلاست و نه نقره و درفشى كه از آغـاز تـا كـنـون باز نشده و به اهتزاز در نيامده است، اين خطه داراى مردانى است كه قلب هاى آنها مانند پاره هاى آهن محكم و نستوه مى باشد نسبت به ذات مقدس خداوند ترديدى در آن قـلبها ايجاد نمى شود، شديدتر از آتش اند اگر بر كوه حمله ور شوند آن را از جاى بـر مـى كـنـنـد بـا بـدسـت داشتن پرچم، آهنگ هر ديارى كه نمايند آن را ويران و منهدم مى سـازنـد بر اسب هايشان همچون عقاب سوارند، بعنوان تيمن و تبرك زين مركب امام (ع) را بـوسـه زده و بـا دست لمس ‍ مى نمايند، آن بزرگوار را پروانه وار در وسط گرفته و بهنگام خطر، آن وجود مقدس را با جان خود حفظ مى كنند. شبها را با مناجات سپرى مى كنند و روز سواران كارزارند. آنان زاهدان شب و شيران روزند. در اطاعت از امام و رهبرشان مطيع تـر از كـنـيـزكان نسبت به مولاى خويش اند، درخشندگى آنها مانند چراغهاى پرنور است، مـثـل ايـنـكـه قـلبـهـايـشان چراغى از ايمان است. از بيم خدا مى هراسند، شهادت طلب اند و آرزوى كشته شدن در راه خدا را دارند شعار آنان، خونخواهى سالار شهيدان حسين (ع) است، هـنـگـامـيـكـه به پيش مى تازند رعب و وحشت آنان به مسافت يك ماه راه رفتن (بسرعت) در قـلبـهـاى دشـمـنـان جـايـگـزيـن مـى شـود، گـروه گروه بسوى حضرت روانه مى شوند، بـواسـطـه ايـن رادمـردان، خـداونـد امـام بـر حـق (مـهـدى (ع)) را پـيـروز مـى گرداند))(3)
بـنـظـر مـن مـراد از طـالقـان در اين روايات منطقه اى است در رشته كوههاى البرز در صد كـيـلومـتـرى شـمـال غـرب تـهـران.. و مـنـطـقـه اى اسـت كـه از تـعـدادى روسـتـا تـشـكـيـل شـده و بـه نـام طـالقـان مـشـهـور اسـت، والا در آنـجا شهرى بزرگ وجود ندارد. قابل ذكر است كه در منطقه طالقان ويژگيهاى زيادى از صفا و صميميت و تقوى و علاقه بقرآن و آموختن آن به ديگران وجود دارد كه بگونه اى سنتى از قديم رائج بوده است كه حتى عده اى از مردم شمال ايران و استفاده از آنها، به روستاهاى طالقان مى آيند.
امـا بـعـد از بـررسى روايات مربوط به طالقان، آنچه بنظر من بهتر مى رسد اين است كه مراد از اهل طالقان (4)، اهل ايران است نه خصوص منطقه جغرافيائى طالقان، اما اينكه امامان (ع) اهل طالقان را بنام منطقه آنان ناميده اند از جنبه ويژگيهاى جغرافيائى و خصوصيات اخلاقى و دينى اهالى آن سامان است.
روايات مربوط به طالقان، از مجموعه اى از ياران حضرت مهدى (ع) سخن مى گويد، اما تعداد آنها را مشخص ‍ ننموده است بنابراين آيا اين مجموعه، جمعيت انبوه ياران و لشكريان وى هستند و يا فقط ياران خاص آن بزرگوارند..؟
آنچه از روايت ذكر شده در منابع اهل سنت استفاده مى شود اين است كه آنان اصحاب و ياران خـاص آن حـضـرتـنـد زيرا در روايت، نوع آنان مشخص شده است، اما در روايت بحار علاوه بر بيان چگونگى و كيفيت، سخن از كميت و لشكر و درفش هاى فاتح و پيروز بميان آمده است.
چه اينكه روايات مربوط طالقان تكيه بر معرفى ايرانيان در كنار حضرت مهدى (ع) و شـركت آنان در نهضت آن حضرت بعد از ظهور ايشان دارد، اما بر نقش آنان در زمينه سازى ظهور آن حضرت قبل از ظهور، دلالت ندارد.
امـا صـفـات بـرجـسته اى را براى اين اولياء خدا و ياران حضرت و گواهى و شهادت هاى والايـى از امـامـان (ع) در حـق آنـان را در بـر دارنـد... بـه ايـنـكـه آنـهـا عـارفـان الهـى و اهـل بـصـيرت و يقين و داراى شجاعت بى نظير در ميدان نبردند. شهادت در راه خدا را دوست دارنـد و از او مـى خـواهـنـد كـه آنـهـا را بـه آن فـوز بـزرگ نـائل كـنـد، آنـان دوسـتـداران واقـعـى سيدالشهداء حضرت اباعبدالله الحسين (ع) هستند و شعارشان خونخواهى آن بزرگوار و بثمر رساندن هدف انقلاب بزرگ آن حضرت است.. و ايـنـكـه اعـتـقـاد آنـان نـسبت به حضرت مهدى (ع) عميق و علاقه آنان به آن حضرت فوق العـاده زيـاد اسـت، ايرانيان داراى چنين صفاتى هستند و همين اوصاف ايجاد موجى از عشق و علاقه در بين جوانان آنها نموده است.
-----------------------
1-الحاوى سيوطى ج 2 ص 82 و كنزالعمال ج 7 ص 262.
2-ينابيع المودة قندوزى ص 449.
3-بحار ج 52 ص 307.
4-در اسـتـان خـراسـان نـيـز مـنـطـقـه اى بـنـام طـالقـان وجـود داشـتـه كـه در حال حاضر اثرى از آن نيست.
------------------
على كورانى