ايرانيان و نقش آنان در دوران ظهور

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

قبل از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، كشور ايران در تصور غربيها پايگاهى حياتى، آنـهـم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مى آمد و از ديدگاه مسلمانها كشورى اسـلامـى و اصـيـل بـه شـمـار مـى رفـت كـه ((شـاه)) سـرسـپـرده غـرب و هـم پـيـمـان اسرائيل بر آن حكومت مى كرد و براى خودش خدمتى به اربابانش، كشورش را دربست در اختيار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه كه در تصوير ديگران بود، در ذهن يك فرد شيعه مانند من، كشورى بود كـه در آن مـرقـد مطهر امام رضا (ع) و حوزه علميه قم وجود داشت و كشورى داراى تاريخى اصيل و ريشه دار در تشيع و علماء و انديشمندان شيعه و تاءليفات گرانبها، زمانيكه به روايات وارده در خصوص مدح و ستايش ايرانيان برمى خوريم و آنها را بررسى مى كنيم. بـه يـكـديـگـر مى گوئيم: اين روايات مانند روايتهايى است كه مدح و ستايش و يا مذمت اهـل يـمـن، و يـا بـنـى خزاعه را مى نمايد. از اين رو هر روايتى كه مدح و ستايش و يا مذمت گـروهـهـا و قـبـيـله هـا و بـعـضـى كـشـورهـا را دربـردارد، نـمـى تـوانـد بـدون اشـكـال بـاشـد. گـرچـه ايـن روايـات صـحـيح و درست مى باشند، اما مربوط به تاريخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اوليه آن است.
ايـن طـرز فـكر رائج بين ما بود كه، امت اسلامى در حالتى جاهلانه و فرمانبردار سلطه كـفـر جـهـانـى و نوكران اوست، در بين ملتها هيچيك بر ديگرى برترى ندارد، و چه بسا هـمـيـن ايـرانـيـان مـورد بـحـث، بـدتـر از سـايـر مـلتـهـا بـوده انـد، بدليل اينكه آنان طرفداران تمدنى كفرآميز و برترى جوئى هاى ملى و نژادى بوده اند كـه سرسپردگانى چون شاه و اربابان غربى اش براى ايجاد چنين تز و طرز فكرى و تربيت مردم ايران، بر همين روش پافشارى مى كردند.
... تـا اينكه پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگير كرد و قلبهاى غمگين آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود كه در قرن هاى گذشته بـى سـابـقـه بـود، بـلكـه بـالاتر، آنان تصور چنين پيروزى را نداشتند. اين سرور و خـوشحالى همه كشورها و ملتهاى مسلمان را در برگرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، اين بود كه همه جا صحبت از فضل و برترى ايرانيان و طرفداران سلمان فارسى بود، بـه طـور مـثـال، يـكـى از صـدهـا عنوانى كه غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عـنـوان و تـيتر مجله تونسى (شناخت) بود كه در آن آمده بود: ((پيامبر (ص) ايرانيان را جـهـت رهـبـرى امـت اسـلامـى بـرمى گزيند)) اين نوشته ها، خاطرات ما را درباره ايرانيان تـجـديـد كـرد و دريـافـتيم رواياتى كه از پيامبر (ص) درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاريخ گذشته آنها نبوده، بلكه ارتباط به آينده نيز دارد...
مـا با مراجعه به منابع حديث و تفسير و بررسى روايات مربوط به ايرانيان، به اين نـتـيجه رسيديم كه اين روايات و اءخبار بيش از آنكه مربوط به گذشته باشد، مربوط بـه آيـنـده اسـت و جـالب ايـنـكـه ايـنـگـونـه روايـات در مـنـابـع حـديـث اهل سنت بيشتر از شيعه وجود دارد.
چـه مـى توان كرد، زمانيكه در روايات مربوط به حضرت مهدى (ع) و زمينه سازى حكومت آن بـزرگـوار، ايـرانيان و يمنى ها داراى سهم بسزائى بوده و كسانى هستند كه به مقام ايـجـاد زمـيـنـه مـنـاسـب بـراى ظـهـور آن حـضـرت و شـركـت در نـهـضـت وى نائل مى شوند.. و همچنين افراد شايسته اى از مصر و مؤ منانى حقيقى از شام و گروههايى از عراق... نيز اين فيض بهره مند مى شوند و همينطور ساير دوستداران آن حضرت كه در گوشه و كنار جهان اسلام پراكنده هستند، از اين موهبت برخوردار مى شوند، بلكه آنان از ياران ويژه و وزراء و مشاورين آن حضرت ارواحنافداه مى باشند.
مـا ايـنـك، روايـاتـى را كـه پيرامون ايرانيان به طور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده، و سپس به نقش آن در زمان ظهور مى پردازيم.
------------------
على كورانى