سرزمين اسلامى مغرب و حوادث دوران ظهور

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

ذكـر مغربى ها در ضمن روايات متعدد زمان ظهور حضرت مهدى (ع) آمده است. اما همانگونه كـه بـيـان شـد، بـا روايـات جـنـبـش فـاطـمـيـان كـه مـسـلمـانـان روايـات آن را قـبـل از وقـوع آن نقل مى كنند، مخلوط گرديده است. و از جمله روايات مربوط به حوادث و دلائل نبوت پيامبر (ص) بشمار مى رود.
ولى بـرخـى از روايـات دربـاره جـنـبـش مـغربى ها در زمان ظهور حضرت، صراحت دارد و هيچگونه رابطه اى با جنبش ‍ فاطمى ها ندارد. حتى شواهدى در آن و در غير آن در دست است مـبـنى بر اينكه اين جنبش در زمان ظهور امام مهدى (ع) اتفاق مى افتد.. از بارزترين آنها، روايـات ورود ارتـش مـغـربـى بـه سـوريـه و اردن اسـت كـه انـدكـى قبل از حركت سفيانى واقع مى شود، چه اينكه در جاى خود به آن اشاره كرديم.
احـاديـث، بـراى نـيـروهـاى مـغـربـى، يا اهل مغرب، يا سوارانى از مغرب يا مغربى و يا درفش هاى زرد رنگ، در سراسر سرزمين شام و نبرد قرقيسيا در مرزهاى عراق و تركيه و كشور عراق، نقش هايى را ياد مى كند...مانند روايتى كه ابن حماد آن را در نسخه خطى خود آورده است:
((وقـتـى درفـش هـاى زرد و سـيـاه در دل شـام بـا يـكـديگر برخورد مى كنند. واى بر سـاكنان آنجا، از سپاه شكست خورده، پس واى بر شام از سپاه غالب و واى بر آنها از مرد بد سيماى ملعون))(1)
مرد بد سيماى ملعون از صفت هاى ويژه سفيانى است. و در همين نسخه آمده است:
((يـاران درفـش هـاى سـيـاه و طـرفـداران درفـش هـاى زرد در شهر قنيطره با يكديگر بـرخـورد مـى كـنند و به جنگ و كشتار مى پردازند تا اينكه وارد فلسطين مى گردند، در اين هنگام سفيانى بر اهل مشرق خروج مى كند و چون نيروهاى مغرب در اردن فرود مى آيند، فـرمـانـده آنـهـا از دنـيـا مـى رود و آنها به صورت سه فرقه از يكديگر جدا مى شوند، دسـتـه اى به همان جا كه آمده اند بر مى گردند و دسته اى باقى مى مانند و سفيانى با آنـهـا بـه نـبـرد پـرداخـتـه و آنـهـا را شـكـسـت مـى دهـد و آنـان را بـه اطـاعـت وى در مـى آيند))(2)
و در همين نسخه آمده است:
((هـمـانـا فـرمـانـده مـغـربيان و بنى مروان و قضاعه در مركز شام جهت روياروئى با طرفداران درفش هاى سياه، دست اتحاد به يكديگر مى دهند))(3)
آنچه از مجموع روايات مربوط به تحركات نيروهاى مغربى در زمان ظهور بدست مى آيد ايـن اسـت كـه حـركـت آنها بسيار شبيه به نيروهاى بازدارنده عربى و يا جهانى است كه عليه قيام و انقلاب زمينه سازان ظهور حضرت، بكار گرفته مى شوند. آنها در سرزمين شـام بـا درفـش هـاى مشرق يعنى ايرانيان زمينه ساز وارد جنگ مى شوند و در برابر آنها شـكـسـت مـى خورند و به سوى اردن عقب نشينى مى كنند چنانكه در حوادث شام در اين باب سخن گفتيم و به گفته برخى روايات آنها در عراق نيز نقش خواهند داشت.
امـا روايـات مـربوط به شركت نيروهاى مغربى در نبرد قرقيسيا، در عين خلاصه بودن، هيچگونه دلالتى بر نقش آنان به سود و مصلحت اسلام ندارد، چه آنها را طرفدار تركان در برابر سفيانى و چه هوادار سفيانى تصور كنيم، زيرا تمام طرفهاى درگير در نبرد قرقيسيا مورد نكوهش واقع شده و ستمگر توصيف گرديده اند.
فـقـط نـقش اين نيروها بر فرض صحت آن، در مصر باقى مى ماند و دليلى در دست نيست كـه نـقـش آنـها به مصلحت اسلام و ملت مصر باشد، بلكه بهتر است بگوئيم مهمترين نقش آنـهـا هـنـگـامـى كـه دولت مصر از منع عمليات ايثار گرانه و قيام ملت و ارتش مصر عليه يـهـود عـاجز مى شود، حفظ مرزهاى اسرائيل خواهد بود. يا آنكه نقش عمده آنها پاسدارى از قـبـطيان در برابر عكس العمل و واكنش مسلمانان در برابر حركت هاى ياد شده آنهاست و يا بـعـنـوان نـيـروهـاى بـازدارنـده عـرب شـمـرده مـى شـونـد كـه حـكـومـت مـصر در برخى از مراحل ضعف و ناتوانى خود و تشويش و نگرانى ياد شده نيروهاى مسلح خويش در برابر اوج گيرى حركت اسلامى طرفدار حضرت مهدى (ع)، آنها را فرا مى خواند... والله اعلم.
-----------------------
1-نسخه خطى ابن حماد ص 73.
2-نسخه خطى ابن حماد ص 71.
3-نسخه خطى ابن حماد ص 70.
------------------
على كورانى