دوره داود و سليمان عليهاالسلام

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

دوران طـالوت (شاول) را بخشى از دوران داود و سليمان عليه السلام قرار داديم، زيرا او گرچه پيامبر نبود اما فرمانروائى بود در خط انبياء، مورخين مدت فرمانروائى وى را پـانـزده سـال از سـال 1025 تـا 1010 قـبـل از مـيـلاد ذكـر نـموده اند. و پس از او داود و سـليـمـان عـليـه السـلام از سـال 1010 ق.م تـا 931 ق.م يـعـنـى سال وفات حضرت سليمان فرمانروائى كردند.
بـه طـورى كـه ملاحظه مى شود مؤ لفان تورات موجود نسبت به موسى و داود و سليمان عـليـهـم السـلام سـتـم و افـتـراء بسيار روا داشته و تهمتهاى بزرگ اخلاقى، سياسى و عقيدتى بر آنان بسته اند.
و بيشتر تاريخ نويسان غربى مسيحى، نه تنها از آنان پيروى نموده بلكه مطالبى را برگفته هاى آنان افزوده اند. آنگاه طرفداران فرهنگ غرب كه نام مسلمانى بر خود نهاده انـد نـيـز از ايـن دسـتـه تـبـعيت نموده اند. درود و سلام خدا بر تمام پيام آوران او و ما به پـيـشـگـاه خـداونـد از كـسـانـى كه نسبت به آن بزرگواران كفر ورزيده و بهتان مى زنند بيزارى مى جوئيم.
داود عـليـه السـلام اسـرائيـليـان را از ورطـه بـت پرستى و از سلطه بت پرستان نجات بـخـشـيـد و نـفـوذ دولت الهـى وى بـه مـنـاطـق مـجـاور كـشـيـده شـد و با ملتهايى كه تحت فـرمـانـروائى او در آمـده بـودنـد بـا حـسـن سـلوك رفـتـار نـمـود، بـگونه اى كه خداوند متعال در كتاب خود و از زبان پيامبرش حضرت محمد (ص) وصف نموده، داود عليه السلام خواست در محل عبادت جدش حضرت ابراهيم عليه السلام در قدس بر بالاى كوه ((مريا)) مـسـجـدى بنا كند اما آنجا خرمنگاه يكى از ساكنان قدس از يبوسها به نام ((ارونا)) بود كـه داود عـليـه السـلام آن قـطـعـه زمـيـن را بـه پـنـجـاه شـاقـل نـقـره از آن مـرد خريد و طبق گفته تورات موجود: ((در آنجا مسجدى ساخته و در آن اقامه نماز كرد و در قسمتى از آن براى خداوند قربانى مى كردند.))(1)
حضرت سليمان وارث سلطنت و فرمانروائى پدر بزرگوارش داود عليه السلام گرديد و دولت او بـه هـمـان پـايـه رسـيـد كـه خـداونـد در قـرآن و سـنـت رسـول خـود (ص) يـاد نـمـوده اسـت كـه وى مـسـجـد پـدرش داود و جد اعلاى خود ابراهيم را بنائى نو و با شكوه ساخته و به نام معبد سليمان عليه السلام معروف گشت!
دوره فرمانروايى حضرت سليمان عليه السلام دروه اى استثنائى در تاريخ انبياء عليهم السـلام اسـت كه خداوند نمونه اى از امكانات شگفت آور و متنوع را در آن آشكار ساخت، كه اگـر مـلتـهـا مـوجـوديـت سياسى خويش را به رهبرى پيامبران خدا و جانشينان آنان به پا نـمـوده و آن امـكانات را در سركشى و طغيان عليه برخى از خودشان بكار نمى گرفتند، خداوند اين نعمتها را به آنان نيز ارزانى مى داشت، خداوند در قرآن مى فرمايد:
((اگـر خـداونـد روزى را بـراى مـردم فـراوان قـرار داده بـود، آنـهـا در زمـيـن ستم مى نمودند، اما خداوند به مقدارى كه خواهد، فرو مى فرستد، و او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست))(2)
حـضـرت سليمان عليه السلام در حالى كه بر تخت خود نشسته بود جان به جان آفرين تسليم نمود، كه مورخين وفات وى را به سال 931 ق.م ياد آور شده اند.
به مجرد وفات آن حضرت انحراف در بنى اسرائيل و تجزيه در دولت آنها پايدار گشت و خداوند كسى را بر آنان مسلط ساخت كه آنان را عذابى دردناك بچشاند.
تورات فعلى بعد از آنكه در كتاب اول فرمانروايان، بر سليمان عليه السلام افتراء مى بندد كه او دست از بندگى خدا برداشته و به پرستش بتها پرداخت، مى گويد: ((و بـه سليمان گفت: علت اين كار نزد توست و تو پيمان و واجبات مرا كه به تو سفارش نـمـودم پـاس نـداشـتـى مـن نـيـز كـشـور را از دسـت تـو گـرفـته و جزء جزء مى گردانم.))(3)
-----------------------
1-كـتـاب صـمـوئيـل، اصـحـاح 24:24 و سـفـر اول اخبار، اصحاح 21:22: 28.
2-شورى / 27.
3-سفر اول (فرمانروايان) اصحاح 11: 1 ـ 13.
------------------
على كورانى