بخش بيست و يكم: خوشبختى و سعادت

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

1649. توشه آخرت خوشبخت
اتقوا الله عبادالله! تقية ذى لب شغل التفكر قلبه... و قد عبر معبر العاجلة حميدا، و قدم زاد الاجلة سعيدا.
از خدا بترسيد اى بندگان خدا! همچون خداترسى خردمندى كه تفكر دل او را به خود مشغول كرده است... از گذرگاه دنيا با سرافرازى گذشته و توشه آخرت را با خوش بختى پيش فرستاده است. (1)
1650. سعادتمند و بدبخت
السعيد من وعظ بغيره، و الشقى من انخدع لهواه و غروره.
سعادتمند كسى است كه از ديگران پند بياموزد و بدبخت كسى است كه هواى نفسش او را بفريبد و مغرور آن شود.
1651. سرنوشت نهايى (2)
ان قادما يقدم بالفوز اءو الشقوة، لمستحق لافضل العدة.
همانا آن سرنوشت نهايى كه يا رستگارى را با خود خواهد آورد و يا تباهى و شقاوت را، سزاوار آماده كردن بهترين وسايل براى سعادت است. (3)
1652. گشايش بعد از سختى
عند تناهى الشدة تكون الفرجة، و عند تضايق حلق البلاء يكون الرخاء.
هنگامى كه سختى به نهايت برسد فرج و گشايش خواهد بود و چون حلقه هاى بلا و رنج تنگ شود آسودگى فرا مى رسد.(4)
1653. موجبات آسايش
اءفلح من نهض بجناح، اءواستسلم فاءراح.
كسى رستگار شد كه با پر و بال (يعنى ياران خود، اگر داشته باشد) به پا خاست و به مقصود رسيد (و اگر پر و بالى نداشت ) تسليم شد و مردم را راحت كرد. (5)
1654. سعادت از آن چه كسى است؟
طوبى لمن... وسعته السنة، و لم ينسب الى البدعة.
خوشا به حال كسى كه... سنت بر او تنگ نيايد و به بدعت (و بدعت گزارى) نسبت داده شود. (6)
1655. درخواست همنشينى با انسان هاى خوشبخت
نساءل الله منازل الشهداء، و معايشة السعداء، و مرافقة الانبياء.
از خدا، مقام و منزلت شهيدان و زندگى كردن با نيك بختان و دوستى و همنشينى با پيامبران را درخواست مى كنيم.
1656. خوشبختى از ديدگاه امام (ع) (7)
ليس الخير اءن يكثر مالك و ولدك، و لكن الخير اءن يكثر علمك و اءن يعظم حلمك.
خوشبختى آن نيست كه مالت فراوان و فرزندات زياد شود، بلكه خوشبختى آن است كه علمت زياد و حلمت فزون گردد. (8)
1657. خوشبختى ها و بدبختى ها
فى تفسير علم الغيب: يعلم الله سبحانه ما فى الارحام من ذكر اءو اءنثى، و قبيح اءو جميل، و سخى اءو بخيل، و شقى اءو سعيد، و من يكون فى النار حطبا، اءو فى الجنان للنبيين مرافقا.
در تفسير علم غيب مى فرمايد: خداى سبحان مى داند كه جنين داخل زهدان ها نر است يا ماده، زشت است يا زيبا، بخشنده است يا خسيس، بدبخت است يا خوش بخت، كدام يك هيمه آتش دوزخ است و كدام يك همنشين پيامبران در بهشت. (9)
1658. گستاخ بر خدا
لا يجترى على الله الا جاهل شقى.
بر خدا گستاخى نكند، مگر نادان بدبخت. (10)
1659. آفريننده خوشبختى ها
اللهم! داحى المدحوات، و داعم المسموكات، و جابل القلوب على فطرتها: شقيها و سعيدها.
بارخدايا! اى گستراننده زمين ها و برپاى دارنده آسمان ها و آفريننده دل ها بر سرشت بدبختى و خوش بختى. (11)
1660. آن چه خوشى مى آورد
من كتابه للاشتر لما ولاه مصر: اعلم انه ليس شى ء باءدعى الى حسن ظن راع برعيته من احسانه اليهم، و تخفيفه المؤ ومنات عليهم، و ترك استكراهه اياهم على ما ليس له قبلهم. فليكن منك فى ذلك اءمر يجتمع لك به حسن الظن برعيتك، فان حسن الظن يقطع عنك نصبا طويلا. و ان اءحق من حسن ظنك به لمن حسن بلاؤ ك عنده، و ان اءحق من ساء ظنك به لمن ساء بلاؤ ك عنده.
در فرمان ولايت مصر به مالك اشتر مى فرمايد:
توجه داشته باش كه بهترين وسيله اى كه استاندار را نسبت به زيردستان خود علاقه مند مى سازد اين كارهاست: نيكى به مردم، از زحمت هاى آنان كاستن و از كارهايى كه قدرت انجام آن را ندارند به آنان دستورندادن. بنابراين وظيفه تو اين است كه در راه به دست آوردن حسن ظن به زيردستانت بكوشى؛ زيرا حسن ظن كسى است كه با او خوش رفتارى كرده اى و نتيجه آزمايش وى خوب بوده است و شايسته ترين فرد به سوءظن كسى است كه با او بدرفتارى كرده اى و او را كمتر آزموده اى.(12)
--------------------------
1-خطبه 83.
2-خطبه 86.
3-خطبه 64.
4-حكمت 351.
5-خطبه 5.
6-حكمت 123.
7-خطبه 23.
8-حكمت 94.
9-خطبه 128.
10-نامه 53.
11-خطبه 72.
12-نامه 53.
---------------------
عباس عزيزى