مادر امام سجّاد

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

در كتابهاى تاريخ آمده است كه مادر امام سجّادعليه السلام "شهربانو" دخترآخرين پادشاه ساسانى "يزدگرد سوّم" بوده است.
امپراتورى ايران، همچون هر نظام جاهلى ديگر بر ظلم و ستم‏وسياستهاى طبقاتى استوار بود. با درخشيدن نور اسلام، اين نظام همچون‏درختى پوك وپوسيده كه از وزش بادهاى سهمناك ريشه كن مى‏شود،نابود شد. پادشاه ايران از شهرى به شهرى مى‏گريخت تا آنكه سر انجام درخراسان به قتل رسيد وخانواده‏اش در همان شهر ماندگار شدند تا آنكه‏خراسان در روزگار خلافت عثمان در سال 32 هجرى به دست مسلمانان‏فتح شد و خانواده امپراتور مقتول ايران، به اسارت مسلمانان در آمدندوبه مدينه آورده شدند. چون آنها را در پيشگاه خليفه سوّم و اصحاب‏بزرگ پيامبر حاضر كردند، امير مؤمنان على بن ابيطالب عثمان را به‏گراميداشت خاندان يزد گرد تشويق كرد و بدين منظور حديثى ازپيامبرصلى الله عليه وآله را براى او خواند كه فرموده بود: "عزيزان قومى را كه به ذلّت‏افتاده‏اند، گرامى داريد". شايد يكى از حكمتهاى اين سخن دلجويى ازمردمى باشد كه همواره سران وبزرگان خود را مورد احترام قرار مى‏دادند،تا مبادا پرده‏هاى كينه و دشمنى ميان آنان و پذيرش اسلام، مانعى ايجادكند. چون عثمان در اين باره درنگ كرد، امير مؤمنان‏عليه السلام فرمود:
"به خاطر خدا سهم خود و سهم بنى هاشم را از اينان آزاد كردم".
انصار و مهاجران نيز در اين كار از آن‏حضرت پيروى كردند. خليفه هم‏چاره‏اى جز اين فرا روى خود نديد. آنگاه امام على پيشنهاد داد كه هر يك‏از اسرا را به حال خود بگذارند تا همسرى مناسب براى خود برگزينند.يكى از دختران يزد گرد؛ امام حسين را برگزيد و دوّمى نيز امام حسن‏وبنابه قولى محمّد ابن ابى بكر را به همسرى خود انتخاب كرد.
"شهربانو" در اين سال بار دارشد و در نيمه جمادى الاوّل سال 33هجرى نخستين فرزند خويش را به دنيا آورد و در همان روزهاى اول پس‏از زايمان بدرود حيات گفت. سپس يكى از كنيزان امام حسين متكفّل‏نگهدارى كودك شد. بدين ترتيب. امام زين العابدين در دامن آن كنيزبزرگ شد. مردم مى‏پنداشتند كه آن زن مادر واقعى امام سجّاد است درحالى كه او كنيز امام حسين بود.(1)
امام سجّاد هفت ساله بود كه پدر بزرگش، اميرمؤمنان‏عليه السلام در محراب‏مسجد كوفه به شهادت رسيد. پس از چند ماه اهل بيت به مدينه‏بازگشتند، جايى كه على بن الحسين در خانه‏هاى آكنده از بوى خوش‏پياميرصلى الله عليه وآله رشد كرده بود. امام هفده ساله بود كه عمويش امام حسن‏مجتبى را با زهر به شهادت رساندند.
امام سجّاد در سايه پدر بزرگوارش امام حسين، نقش رهبرى را درروياروئى با ارتداد جاهليّت مآب اموى را تجربه مى‏كرد.
در باره ويژگى اين مبارزه وريارويى آرام و مخفيانه، اطلاعات اندكى‏در دست‏است. در واقع ازاين دوره تنها سخنرانيهاى امام حسين‏عليه السلام بر عليه‏معاويه ونامه‏هاى آتشين آن‏حضرت به‏او وقيامهايى كه به‏رهبرى اصحاب‏پيامبر كه هواخواه اهل بيت آن‏حضرت بودند، براى ما باقى مانده است.
امّا به نظر نگارنده همين اطلاعات اندك مى‏تواند تصوير كاملى ازاوضاع سياسى كه امام سجّاد در زمان پدرش، يعنى در سنين جوانى با آن‏دست به گريبان بوده، در پيش روى ما به نمايش بگذارد.
---------------------------------------------
1-در برخى از آنچه نقل شد بر حديثى كه از امام روايت شده و در بحار الانوار ج‏46،ص‏8 آمده است استناد جستيم. طبق اين روايت اسارت دختران يزد گرد در زمان‏عثمان روى داده است امّا در بعضى روايات آمده كه آنان در زمان عمر به اسيرى‏گرفته شدند. امّا اين روايت دور از سياق تاريخى است چرا كه با فتح خراسان و تاريخ‏ولادت امام زين العابدين و... سازگارى ندارد.
---------------------------------------
آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم: محمد صادق شريعت