فصل اول: جلوه نماز از ولادت تا كربلا

(زمان خواندن: 13 - 26 دقیقه)

1- اذان و اقامه در گوش امام حسين عليه السلام
از اسماء بنت عميس نقل شده: حسين عليه السلام بعد از گذشت يك سال از ولادت برادرش حسن عليه السلام ديده به جهان گشود. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به خانه زهرا عليها السلام آمد و به من فرمود: ((پسرم را نزد من بياور.))
من حسين عليه السلام را كه در قنداقه سفيدى بود، به محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بردم.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از ديدار چهره عليه السلام شاد و خندان شده، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس حسين عليه السلام را به دامن گرفت و گريه كرد.
عرض كردم: پدر و مادرم به فدايت اى رسول خدا! چرا گريه مى كنى؟
فرمود: گريه ام به خاطر مصائبى است كه بعد از من به اين نوزاد وارد مى شود.
به زودى گروه ستمگر او را مى كشند و خداوند آن گروه را مشمول شفاعت من نخواهد كرد.
2- هزار ركعت نماز
آن حضرت به عبادت بسيار علاقه مند بودند، به طور مثال شخصى خطاب به حضرت سجاد عليه السلام عرض كرد: يابن رسول الله! چرا پدرت امام حسين عليه السلام كم اولاد است؟ حضرت فرمودند: تعجب مى كنم كه من چگونه متولد شده ام، زيرا پدرم امام حسين عليه السلام در هر شب و روزى هزار ركعت نماز به جاى مى آورد.(1)
3- وضوى امام حسين عليه السلام
كان الحسين بن على عليه السلام اذا توضاء تغير لونه و ارتعدت مفاصله فقيل له فى ذلك، فقال: حق لمن وقف بين يدى الملك الجبار ان يصفر لونه و ترتعد مفاصله،
امام حسين عليه السلام وقتى وضو مى گرفت رنگش پريده و پاهايش ‍ مى لرزيد.
علت اين كار را پرسيدند فرمود: سزاوار است براى كسى كه در مقابل خداى با جبروت ايستاده رنگش زرد شود و پاهايش بلرزد.(2)
4- سنت هفت بار تكبير
صدوق رحمه و الله از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: حسين عليه السلام دير به سخن آمد تا آنجا كه بيم مى رفت نكند حرف نزند و بى سخن باشد. روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم براى نماز بيرون آمد در حالى كه حسين عليه السلام را بر شانه خود نهاده بود، مردم (براى نماز) پشت سر حضرت صلى الله عليه و آله و سلم صف بستند و حضرت صلى الله عليه و آله و سلم او را در طرف راست خود بر زمين گذارد و تكبير نماز گفت، پس حسين عليه السلام (نيز) تكبير گفت، چون رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تكبير حسين عليه السلام را شنيد تكبير را دوباره فرمود و حسين نيز (به پيروى از رسول خدا) هفت بار تكبير گفت. بدينگونه سنت هفت بار تكبير گفتن (در ابتداى نماز) آغاز شد.
5- نماز در يك لباس
ابو بصير از امام صادق عليه السلام پرسيد: جهت نمازگزاردن مرد چه مقدار لباس كفايت مى كند؟
حضرت عليه السلام فرمود: ((امام حسين عليه السلام در يك قطعه لباس كه از نيمه ساق پا بالاتر و نزديك زانوها بود و بر دوش حضرت عليه السلام جز به مقدار دو بال پرستو نداشت نماز گزارد و وقتى ركوع مى نمود از شانه هايش مى افتاد و سجده مى كرد بر گردن حضرت مى رسيد، پس آن را با دست بر شانه هايش خود بر مى گرداند، اين گونه بود تا از نماز فارغ شد.))
امام باقر عليه السلام فرمود: ((براى من نقل نمود كه كسى كه امام حسين عليه السلام را در حالى ديده است كه در يك جامه نماز مى گزارد، و امام حسين عليه السلام براى او نقل نموده كه: ((پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم را ديده است كه در يك لباس نماز مى خواند.(3)))
6- عبور از جلوى نماز گزار
ضيف از امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام از امام سجاد عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: ((امام حسين عليه السلام نماز مى خواند، مردى از جلوى او عبور كرد، يكى از ياران حضرت عليه السلام او را از اين كار بازداشت. چون حضرت عليه السلام از نماز فارغ شد، پرسيد: چرا او را نهى نمودى؟
عرض كرد: اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم! ميان شما و محراب آشفتگى پديد مى آورد.
فرمود: واى بر! تو خداى متعال به من نزديك تر از آن است كه كسى ميان من و او آشفتگى ايجاد كند.(4)))
7- ركوع و سجده طولانى
حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) فرمود:
جدم حسين عليه السلام ركوع و سجودش طولانى بود.(5)
8- تغيير رنگ صورت امام هنگام وضو
روايت شده كه امام حسين عليه السلام هرگاه به نماز مى ايستاد رنگ از چهره اش مى پريد، از او سوال مى شد: اين حالت چيست كه هنگام وضو در شما پيدا مى شود؟
مى فرمود: ((شما چه مى دانيد كه در پيشگاه چه كسى مى خواهم بايستم؟(6)))
9- نماز تقيه
قطب راوندى به سند خود، از امام موسى كاظم عليه السلام از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: ((امام حسين عليه السلام پشت سر مروان بن حكم (از باب تقيه) نماز مى گزاردند.
پس به يكى از آن دو بزرگوار عرض شد: آيا پدر شما وقتى به منزل برمى گشت نماز را اعاده نمى كرد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، او به همان يك نماز اكتفا مى كرد.(7)
10- سفارش اهل بيت به نماز
على بن ابراهيم، از امام باقر عليه السلام نقل مى كند درباره فرمودء خداى سبحان: ((خانواده خود را به نماز امر كن و خود نيز سخت بر آن پايدار باش.)) فرمود: در آن به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمان ابلاغ ويژه به اهل بيتش را داده است نه عموم مردم را، تا به همه مردم اعلام شود كه اهل بيت محمد صلى الله عليه و آله و سلم، در نزد خدا منزلتى ويژه دارند كه براى ديگر مردمان نيست، زيرا خداى سبحان به آنان (جهت اقامه نماز)، هم فرمان عمومى همراه با همه مردم داده، هم فرمان خصوصى.
پس از نزول اين آيه، پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم هر روز، وقت نماز صبح به در خانه على عليه السلام مى آمد و مى فرمود: ((سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد))، پس (اهل بيت يعنى) على عليه السلام و فاطمه عليها السلام و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام (در پاسخ) اظهار مى داشتند: ((و سلام و رحمت و بر كات خدا (نيز) بر شما باد اى پيامبر خدا.))
سپس حضرت صلى الله عليه و آله و سلم دو طرف چهار چوبه در را گرفته مى فرمود: ((نماز، نماز، خدا شما را رحمت كند))، ((همانا خدا چنين مى خواهد كه هر گونه آلودگى را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را (از هر ناخالصى) پاك گرداند.))
پس حضرت صلى الله عليه و آله و سلم، زمانى كه در مدينه حضور داشت، هر روز صبح پيوسته اين كار را انجام مى داد تا اينكه از دنيا رفت. ابوالحمراء خادم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى گويد: من شهادت مى دهم كه هر روز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اين عمل را انجام مى داد.
در كتاب ((موده القربى)) از انس بن مالك و از زيد بن على بن الحسين عليه السلام از پدرش امام سجاد عليه السلام از جدش عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بعد از نزول آيه شريفه و اءمر اءهلك بالصلوه و اصطير عليها ((و اهل بيت خود را به نماز فرمان ده و خود نيز بر آن سخت پايدار باش)) به مدت نه ماه هر روز هنگام نماز صبح، به در خانه فاطمه عليها السلام مى آمد و مى فرمود: نماز اى اهل بيت نبوت! ((همانا خدا مى خواهد كه از شما خاندان هرگونه آلودگى را ببرد و شما را منزه گرداند)) و اين حديث را سيصد نفر از صحابه نقل كرده اند.
زيد بن على از پدرش امام سجاد از جدش عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: ((روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در خانه ام سلمه بود. فرنى خدمت حضرت آوردند. رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فرا خواند و از آن خوردند.
سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آنان را در پوشش عبايى خيبرى قرار داد و اين آيه شريفه را تلاوت فرمود:
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيرا.
ام سلمه اظهار داشت: اى رسول خدا! آيا من هم از اهل بيت نبوتم؟
حضرت فرمود: تو (از آنان نيستى اما) رو به سوى خير دارى.(8)
11- تسليم در برابر خدا
مفضل بن عمر، از امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام از امام سجاد عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: از امام حسين عليه السلام پرسيدند: چگونه صبح كردى؟
فرمود: ((صبح نمودم در حالى كه پروردگارم، بالاى سرم و آتش، پيش ‍ رويم، مرگ، جوينده ام و حساب الهى فراگيرم مى باشد، و چنين روزى من، در گرو كردار خويشم، نه آنچه دوست دارم پيدا مى كنم، و نه آنچه نمى پسندم از خود مى رانم. توان هيچ يك را ندارم و همه كارها در اختيار ديگرى است، اگر بخواهد عذابم مى كند و اگر بخواهد از من مى گذرد. بنابر اين، كدام فقيرى از من نيازمندتر است (9)؟!
12- طواف و نماز پس از نماز عصر
عمار بن معاويه از ابو سعيد نقل كرده كه گفت: ((حسن عليه السلام و حسين عليه السلام را ديدم كه با امام (جماعت) نماز عصر را خواندند سپس نزد حجر الاسود آمده آن را استلام كردند، سپس هفت بار طواف كردند و دو ركعت نماز خواندند.))
مردم (كه ايشان را شناختند) گفتند: اينان فرزندان دختر رسول خدايند.
پس مردم آنان را در (هجوم و) فشار قرار دادند تا جايى كه نتوانستند حركت كنند، همراه ايشان يك مرد ركانى بود. حسين عليه السلام دست ركانى را گرفته به كمك او مردم را از امام حسين عليه السلام دور كرد او امام حسن عليه السلام را بسيار احترام مى كرد و ايشان را نديدم كه بر ركن نزد حجر از جانب حجر بگذرند مگر كه آن را استلام مى كردند.
راوى گويد: به ابو سعيد گفتم: شايد برخى از هفت طواف - كه با نماز قطع شده - مانده بوده است.
گفت: نه بلكه هفت بار كامل طواف كردند.(10)
13- انفاق بعد از نماز
مردى اعرابى وارد مدينه شد و از كريم ترين مردم سوال كرد، امام حسين را به او معرفى كردند، وارد مسجد شد و آن بزرگوار را در حال نماز يافت، پشت سر آن بزرگوار ايستاد و اين شعر را خواند:
لم يخب الان من رجاك و من

حرك من دون بابك الحلقه

انت جواد و انت معتمد

ابوك قد كان قاتل الفسقة

لو لا الذى كان من اوئلكم

كانت علينا الجحيم منطبقة

آنكه به تو اميدوار شده نا اميد نگشته، و كسى كه بر در خانه آمده و دق الباب كرده به اميد بخشش آمده.
تو بخشنده و مورد اعتمادى، پدرت كشنده فاسقين بود.
اگر هدايت جد و پدرت نبود، آتش جهنم ما را فرا مى گرفت.
امام حسين نمازش را سلام داده و به قنبر فرمودند: آيا از مال حجاز چيزى باقى مانده است؟
گفت: بله، چهار هزار دينار باقى مانده است.
فرمودند: آن را بياور كه نيازمند حقيقى آن آمده است.
قنبر دينارها را آورد، امام دو برد خود را از تن در آورده و دينارها را در آن پيچيد و دست مباركشان را از شكاف در خارج كردند، زيرا به خاطر كم بودن دينارها از اعرابى خجالت كشيدند و اين شعر را سرودند:
خذها فانى اليك معتذر

و اعلم باءنى عليك ذو شفقة

لو كان فى سيرنا الغداة عصا

امست سمانا عليك مندفقة

لكن ريب الزمان ذو غير

و الكف منى قلية النفقة

بگير اين مقدار دينار را، من به خاطر كمى آن از عذر مى خواهم و بدانكه من نسبت به تو مهربانم.
اگر در آينده وسيله فراهم شد ثروت سرشارى بر تو ريزش خواهد كرد.
ليكن مردم زمان بيگانه پرستند و اينك دست ما خالى است. (ريب الزمان، يعنى حيله مردم زمان، منظور اين است كه مردم به جاى اينكه خلافت را به خاندان رسالت بسپارند و خمس و زكاتشان را به ايشان برسانند تا به دست مستحق حقيقى برسانند به غير مراجعه مى كنند.)
اعرابى دينارها را گرفته و هاى هاى گريه كرد! امام فرمودند: شايد آنچه عطا كردم به تو، كم است كه گريه مى كنى؟!
اعرابى گفت: نه، وليكن گريه من براى اين است كه چرا اين دستهاى با سخاوت زير خاك خواهد رفت.(11)
14- روزه امام حسين عليه السلام
صدوق قدس سره با سند خود از امام حسن مجتبى عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
ارمغان مرد روزه دار، اين است كه ريش خود را عطر زند و جامه خويش را بخور دهد و ارمغان زن روزه دار، اين است كه سر خود را شانه زند و لباسش ‍ را بخور دهد، ((هر گاه امام حسين عليه السلام روزه مى گرفت با عطر خود را خوشبو مى ساخت و مى فرمود: تحفه روزه دار عطر است.))
عبدالله بن زبير و يارانش، امام حسين را دعوت نمودند، پس آنان از غذا خوردند و امام چيزى نخورد، سوال شد: چرا نمى خورى؟
فرمود: روزه دارم، اما تحفه روزه دار بياوريد.
عرض شد: تحفه روزه دار چيست؟
فرمود: روغن (عطر) و بخوردان.(12)
15- طلب باران
از امام سجاد عليه السلام نقل شده كه فرمود: كوفيان نزد امام على عليه السلام آمده از نيامدن باران شكايت كردند و گفتند: (از خدا) براى ما باران بخواه، امير مومنان عليه السلام به حسين عليه السلام فرمود: برخيز و از خداوند طلب باران كن!
او برخاسته حمد و ثناى الهى به جاى آورده و بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم درود فرستاد و عرض كرد: ((بارالها! بخشنده خيرات و نازل كننده بركات! آسمان را بر ما سرشار ببار، و ما را از بارانى بسيار فراگير، انبوه، پر دامنه، پيوسته ريزان، روان و شكافنده (زمين هاى خشك و تشنه) - كه با آن از بندگانت ناتوانى را بردارى و زمين هاى مرده را زنده سازى - سيراب فرما. آمين اى پروردگار جهانيان.))
او دعاى خود را به پايان نبرده بود كه ناگهان خداوند باران (سيل آسا) فرستاد. عربى باديه نشين از برخى نواحى كوفه آمد و گفت: دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم، در حالى كه آب يكى در ديگرى (از فراوانى) پيچ و تاب مى خورد.(13)
16- نماز و نفرين بر منافق
مرد منافقى كه دشمن اهل بيت عصمت و طهارت بود از دنيا رفت. امام حسين عليه السلام دنبال جنازه اش به راه افتاد، در بين راه غلام خود را ديد كه در مقام كناره گيرى از تشييع جنازه است به او فرمود: كجا مى روى؟
عرض كرد: مى خواهم از نماز بر اين منافق فرار كنم.
امام به او فرمود: بيا كنار من بايست و هر چه مى گويم تو هم بگو.
غلام در كنار امام ايستاد، وقتى ولى ميت تكبير گفت امام حسين عليه السلام هم فرمود:
الله اءكبر اللهم العن فلانا عبدك الف لعنة موتلفه غير مختلفه، اللهم اءخز عبدك فى عبادك و بلادك و اءصله حر نارك و اذقه اشد عذابك، فانه كان يتولى اءعداءك و يعادى اولياءك و يبغض اءهل بيت نبيك،
يعنى خدا بزرگ است. خدايا! فلانى را هزار بار پيوسته لعنت كن بدون اختلاف و فاصله، خدايا! اين بنده ات را در ميان بندگان و شهرهايت خوار و خفيف كن و آتش دوزخت را نصيب وى گردان و شديدترين عذابت را به او بچشان كه دوستى دشمنانت را پذيرا گشته و به دشمنى دوستانت برخاسته و اهل بيت پيامبرت را دشمن مى داشت.(14)))
17- نماز و غسل على عليه السلام
ابن شهر آشوب با سند خود، از امام سجاد عليه السلام از امام حسين عليه السلام - ضمن خبرى بلند - نقل كرده كه فرمود: امير مومنان عليه السلام به حسين فرمود: به شما سفارش مى كنم كه (چون از دنيا رفتم) كسى را از مرگ من آگاه نكنيد.
سپس فرمود: تابوتى را از آن زاويه راست بيرون آورند و در كفنى كه پيدا مى كنند كفن كنند، هرگاه غسلش دادند در آن تابوت بگذارند و چون جلو تابوت از زمين بلند شد، آنان عقب تابوت را بلند كنند (و هر جا كه رفت ببرند) و اينكه حسن عليه السلام يك بار و حسين عليه السلام هم يك بار به عنوان امام بر او نماز گزارند.(15)

1- اذان و اقامه در گوش امام حسين عليه السلام
از اسماء بنت عميس نقل شده: حسين عليه السلام بعد از گذشت يك سال از ولادت برادرش حسن عليه السلام ديده به جهان گشود. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به خانه زهرا عليها السلام آمد و به من فرمود: ((پسرم را نزد من بياور.))
من حسين عليه السلام را كه در قنداقه سفيدى بود، به محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بردم.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از ديدار چهره عليه السلام شاد و خندان شده، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس حسين عليه السلام را به دامن گرفت و گريه كرد.
عرض كردم: پدر و مادرم به فدايت اى رسول خدا! چرا گريه مى كنى؟
فرمود: گريه ام به خاطر مصائبى است كه بعد از من به اين نوزاد وارد مى شود.
به زودى گروه ستمگر او را مى كشند و خداوند آن گروه را مشمول شفاعت من نخواهد كرد.
2- هزار ركعت نماز
آن حضرت به عبادت بسيار علاقه مند بودند، به طور مثال شخصى خطاب به حضرت سجاد عليه السلام عرض كرد: يابن رسول الله! چرا پدرت امام حسين عليه السلام كم اولاد است؟ حضرت فرمودند: تعجب مى كنم كه من چگونه متولد شده ام، زيرا پدرم امام حسين عليه السلام در هر شب و روزى هزار ركعت نماز به جاى مى آورد.(1)
3- وضوى امام حسين عليه السلام
كان الحسين بن على عليه السلام اذا توضاء تغير لونه و ارتعدت مفاصله فقيل له فى ذلك، فقال: حق لمن وقف بين يدى الملك الجبار ان يصفر لونه و ترتعد مفاصله،
امام حسين عليه السلام وقتى وضو مى گرفت رنگش پريده و پاهايش ‍ مى لرزيد.
علت اين كار را پرسيدند فرمود: سزاوار است براى كسى كه در مقابل خداى با جبروت ايستاده رنگش زرد شود و پاهايش بلرزد.(2)
4- سنت هفت بار تكبير
صدوق رحمه و الله از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: حسين عليه السلام دير به سخن آمد تا آنجا كه بيم مى رفت نكند حرف نزند و بى سخن باشد. روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم براى نماز بيرون آمد در حالى كه حسين عليه السلام را بر شانه خود نهاده بود، مردم (براى نماز) پشت سر حضرت صلى الله عليه و آله و سلم صف بستند و حضرت صلى الله عليه و آله و سلم او را در طرف راست خود بر زمين گذارد و تكبير نماز گفت، پس حسين عليه السلام (نيز) تكبير گفت، چون رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تكبير حسين عليه السلام را شنيد تكبير را دوباره فرمود و حسين نيز (به پيروى از رسول خدا) هفت بار تكبير گفت. بدينگونه سنت هفت بار تكبير گفتن (در ابتداى نماز) آغاز شد.
5- نماز در يك لباس
ابو بصير از امام صادق عليه السلام پرسيد: جهت نمازگزاردن مرد چه مقدار لباس كفايت مى كند؟
حضرت عليه السلام فرمود: ((امام حسين عليه السلام در يك قطعه لباس كه از نيمه ساق پا بالاتر و نزديك زانوها بود و بر دوش حضرت عليه السلام جز به مقدار دو بال پرستو نداشت نماز گزارد و وقتى ركوع مى نمود از شانه هايش مى افتاد و سجده مى كرد بر گردن حضرت مى رسيد، پس آن را با دست بر شانه هايش خود بر مى گرداند، اين گونه بود تا از نماز فارغ شد.))
امام باقر عليه السلام فرمود: ((براى من نقل نمود كه كسى كه امام حسين عليه السلام را در حالى ديده است كه در يك جامه نماز مى گزارد، و امام حسين عليه السلام براى او نقل نموده كه: ((پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم را ديده است كه در يك لباس نماز مى خواند.(3)))
6- عبور از جلوى نماز گزار
ضيف از امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام از امام سجاد عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: ((امام حسين عليه السلام نماز مى خواند، مردى از جلوى او عبور كرد، يكى از ياران حضرت عليه السلام او را از اين كار بازداشت. چون حضرت عليه السلام از نماز فارغ شد، پرسيد: چرا او را نهى نمودى؟
عرض كرد: اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم! ميان شما و محراب آشفتگى پديد مى آورد.
فرمود: واى بر! تو خداى متعال به من نزديك تر از آن است كه كسى ميان من و او آشفتگى ايجاد كند.(4)))
7- ركوع و سجده طولانى
حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) فرمود:
جدم حسين عليه السلام ركوع و سجودش طولانى بود.(5)
8- تغيير رنگ صورت امام هنگام وضو
روايت شده كه امام حسين عليه السلام هرگاه به نماز مى ايستاد رنگ از چهره اش مى پريد، از او سوال مى شد: اين حالت چيست كه هنگام وضو در شما پيدا مى شود؟
مى فرمود: ((شما چه مى دانيد كه در پيشگاه چه كسى مى خواهم بايستم؟(6)))
9- نماز تقيه
قطب راوندى به سند خود، از امام موسى كاظم عليه السلام از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: ((امام حسين عليه السلام پشت سر مروان بن حكم (از باب تقيه) نماز مى گزاردند.
پس به يكى از آن دو بزرگوار عرض شد: آيا پدر شما وقتى به منزل برمى گشت نماز را اعاده نمى كرد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، او به همان يك نماز اكتفا مى كرد.(7)
10- سفارش اهل بيت به نماز
على بن ابراهيم، از امام باقر عليه السلام نقل مى كند درباره فرمودء خداى سبحان: ((خانواده خود را به نماز امر كن و خود نيز سخت بر آن پايدار باش.)) فرمود: در آن به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمان ابلاغ ويژه به اهل بيتش را داده است نه عموم مردم را، تا به همه مردم اعلام شود كه اهل بيت محمد صلى الله عليه و آله و سلم، در نزد خدا منزلتى ويژه دارند كه براى ديگر مردمان نيست، زيرا خداى سبحان به آنان (جهت اقامه نماز)، هم فرمان عمومى همراه با همه مردم داده، هم فرمان خصوصى.
پس از نزول اين آيه، پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم هر روز، وقت نماز صبح به در خانه على عليه السلام مى آمد و مى فرمود: ((سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد))، پس (اهل بيت يعنى) على عليه السلام و فاطمه عليها السلام و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام (در پاسخ) اظهار مى داشتند: ((و سلام و رحمت و بر كات خدا (نيز) بر شما باد اى پيامبر خدا.))
سپس حضرت صلى الله عليه و آله و سلم دو طرف چهار چوبه در را گرفته مى فرمود: ((نماز، نماز، خدا شما را رحمت كند))، ((همانا خدا چنين مى خواهد كه هر گونه آلودگى را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را (از هر ناخالصى) پاك گرداند.))
پس حضرت صلى الله عليه و آله و سلم، زمانى كه در مدينه حضور داشت، هر روز صبح پيوسته اين كار را انجام مى داد تا اينكه از دنيا رفت. ابوالحمراء خادم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى گويد: من شهادت مى دهم كه هر روز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اين عمل را انجام مى داد.
در كتاب ((موده القربى)) از انس بن مالك و از زيد بن على بن الحسين عليه السلام از پدرش امام سجاد عليه السلام از جدش عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بعد از نزول آيه شريفه و اءمر اءهلك بالصلوه و اصطير عليها ((و اهل بيت خود را به نماز فرمان ده و خود نيز بر آن سخت پايدار باش)) به مدت نه ماه هر روز هنگام نماز صبح، به در خانه فاطمه عليها السلام مى آمد و مى فرمود: نماز اى اهل بيت نبوت! ((همانا خدا مى خواهد كه از شما خاندان هرگونه آلودگى را ببرد و شما را منزه گرداند)) و اين حديث را سيصد نفر از صحابه نقل كرده اند.
زيد بن على از پدرش امام سجاد از جدش عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: ((روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در خانه ام سلمه بود. فرنى خدمت حضرت آوردند. رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فرا خواند و از آن خوردند.
سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آنان را در پوشش عبايى خيبرى قرار داد و اين آيه شريفه را تلاوت فرمود:
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيرا.
ام سلمه اظهار داشت: اى رسول خدا! آيا من هم از اهل بيت نبوتم؟
حضرت فرمود: تو (از آنان نيستى اما) رو به سوى خير دارى.(8)
11- تسليم در برابر خدا
مفضل بن عمر، از امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام از امام سجاد عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: از امام حسين عليه السلام پرسيدند: چگونه صبح كردى؟
فرمود: ((صبح نمودم در حالى كه پروردگارم، بالاى سرم و آتش، پيش ‍ رويم، مرگ، جوينده ام و حساب الهى فراگيرم مى باشد، و چنين روزى من، در گرو كردار خويشم، نه آنچه دوست دارم پيدا مى كنم، و نه آنچه نمى پسندم از خود مى رانم. توان هيچ يك را ندارم و همه كارها در اختيار ديگرى است، اگر بخواهد عذابم مى كند و اگر بخواهد از من مى گذرد. بنابر اين، كدام فقيرى از من نيازمندتر است (9)؟!
12- طواف و نماز پس از نماز عصر
عمار بن معاويه از ابو سعيد نقل كرده كه گفت: ((حسن عليه السلام و حسين عليه السلام را ديدم كه با امام (جماعت) نماز عصر را خواندند سپس نزد حجر الاسود آمده آن را استلام كردند، سپس هفت بار طواف كردند و دو ركعت نماز خواندند.))
مردم (كه ايشان را شناختند) گفتند: اينان فرزندان دختر رسول خدايند.
پس مردم آنان را در (هجوم و) فشار قرار دادند تا جايى كه نتوانستند حركت كنند، همراه ايشان يك مرد ركانى بود. حسين عليه السلام دست ركانى را گرفته به كمك او مردم را از امام حسين عليه السلام دور كرد او امام حسن عليه السلام را بسيار احترام مى كرد و ايشان را نديدم كه بر ركن نزد حجر از جانب حجر بگذرند مگر كه آن را استلام مى كردند.
راوى گويد: به ابو سعيد گفتم: شايد برخى از هفت طواف - كه با نماز قطع شده - مانده بوده است.
گفت: نه بلكه هفت بار كامل طواف كردند.(10)
13- انفاق بعد از نماز
مردى اعرابى وارد مدينه شد و از كريم ترين مردم سوال كرد، امام حسين را به او معرفى كردند، وارد مسجد شد و آن بزرگوار را در حال نماز يافت، پشت سر آن بزرگوار ايستاد و اين شعر را خواند:
لم يخب الان من رجاك و من

حرك من دون بابك الحلقه

انت جواد و انت معتمد

ابوك قد كان قاتل الفسقة

لو لا الذى كان من اوئلكم

كانت علينا الجحيم منطبقة

آنكه به تو اميدوار شده نا اميد نگشته، و كسى كه بر در خانه آمده و دق الباب كرده به اميد بخشش آمده.
تو بخشنده و مورد اعتمادى، پدرت كشنده فاسقين بود.
اگر هدايت جد و پدرت نبود، آتش جهنم ما را فرا مى گرفت.
امام حسين نمازش را سلام داده و به قنبر فرمودند: آيا از مال حجاز چيزى باقى مانده است؟
گفت: بله، چهار هزار دينار باقى مانده است.
فرمودند: آن را بياور كه نيازمند حقيقى آن آمده است.
قنبر دينارها را آورد، امام دو برد خود را از تن در آورده و دينارها را در آن پيچيد و دست مباركشان را از شكاف در خارج كردند، زيرا به خاطر كم بودن دينارها از اعرابى خجالت كشيدند و اين شعر را سرودند:
خذها فانى اليك معتذر

و اعلم باءنى عليك ذو شفقة

لو كان فى سيرنا الغداة عصا

امست سمانا عليك مندفقة

لكن ريب الزمان ذو غير

و الكف منى قلية النفقة

بگير اين مقدار دينار را، من به خاطر كمى آن از عذر مى خواهم و بدانكه من نسبت به تو مهربانم.
اگر در آينده وسيله فراهم شد ثروت سرشارى بر تو ريزش خواهد كرد.
ليكن مردم زمان بيگانه پرستند و اينك دست ما خالى است. (ريب الزمان، يعنى حيله مردم زمان، منظور اين است كه مردم به جاى اينكه خلافت را به خاندان رسالت بسپارند و خمس و زكاتشان را به ايشان برسانند تا به دست مستحق حقيقى برسانند به غير مراجعه مى كنند.)
اعرابى دينارها را گرفته و هاى هاى گريه كرد! امام فرمودند: شايد آنچه عطا كردم به تو، كم است كه گريه مى كنى؟!
اعرابى گفت: نه، وليكن گريه من براى اين است كه چرا اين دستهاى با سخاوت زير خاك خواهد رفت.(11)
14- روزه امام حسين عليه السلام
صدوق قدس سره با سند خود از امام حسن مجتبى عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
ارمغان مرد روزه دار، اين است كه ريش خود را عطر زند و جامه خويش را بخور دهد و ارمغان زن روزه دار، اين است كه سر خود را شانه زند و لباسش ‍ را بخور دهد، ((هر گاه امام حسين عليه السلام روزه مى گرفت با عطر خود را خوشبو مى ساخت و مى فرمود: تحفه روزه دار عطر است.))
عبدالله بن زبير و يارانش، امام حسين را دعوت نمودند، پس آنان از غذا خوردند و امام چيزى نخورد، سوال شد: چرا نمى خورى؟
فرمود: روزه دارم، اما تحفه روزه دار بياوريد.
عرض شد: تحفه روزه دار چيست؟
فرمود: روغن (عطر) و بخوردان.(12)
15- طلب باران
از امام سجاد عليه السلام نقل شده كه فرمود: كوفيان نزد امام على عليه السلام آمده از نيامدن باران شكايت كردند و گفتند: (از خدا) براى ما باران بخواه، امير مومنان عليه السلام به حسين عليه السلام فرمود: برخيز و از خداوند طلب باران كن!
او برخاسته حمد و ثناى الهى به جاى آورده و بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم درود فرستاد و عرض كرد: ((بارالها! بخشنده خيرات و نازل كننده بركات! آسمان را بر ما سرشار ببار، و ما را از بارانى بسيار فراگير، انبوه، پر دامنه، پيوسته ريزان، روان و شكافنده (زمين هاى خشك و تشنه) - كه با آن از بندگانت ناتوانى را بردارى و زمين هاى مرده را زنده سازى - سيراب فرما. آمين اى پروردگار جهانيان.))
او دعاى خود را به پايان نبرده بود كه ناگهان خداوند باران (سيل آسا) فرستاد. عربى باديه نشين از برخى نواحى كوفه آمد و گفت: دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم، در حالى كه آب يكى در ديگرى (از فراوانى) پيچ و تاب مى خورد.(13)
16- نماز و نفرين بر منافق
مرد منافقى كه دشمن اهل بيت عصمت و طهارت بود از دنيا رفت. امام حسين عليه السلام دنبال جنازه اش به راه افتاد، در بين راه غلام خود را ديد كه در مقام كناره گيرى از تشييع جنازه است به او فرمود: كجا مى روى؟
عرض كرد: مى خواهم از نماز بر اين منافق فرار كنم.
امام به او فرمود: بيا كنار من بايست و هر چه مى گويم تو هم بگو.
غلام در كنار امام ايستاد، وقتى ولى ميت تكبير گفت امام حسين عليه السلام هم فرمود:
الله اءكبر اللهم العن فلانا عبدك الف لعنة موتلفه غير مختلفه، اللهم اءخز عبدك فى عبادك و بلادك و اءصله حر نارك و اذقه اشد عذابك، فانه كان يتولى اءعداءك و يعادى اولياءك و يبغض اءهل بيت نبيك،
يعنى خدا بزرگ است. خدايا! فلانى را هزار بار پيوسته لعنت كن بدون اختلاف و فاصله، خدايا! اين بنده ات را در ميان بندگان و شهرهايت خوار و خفيف كن و آتش دوزخت را نصيب وى گردان و شديدترين عذابت را به او بچشان كه دوستى دشمنانت را پذيرا گشته و به دشمنى دوستانت برخاسته و اهل بيت پيامبرت را دشمن مى داشت.(14)))
17- نماز و غسل على عليه السلام
ابن شهر آشوب با سند خود، از امام سجاد عليه السلام از امام حسين عليه السلام - ضمن خبرى بلند - نقل كرده كه فرمود: امير مومنان عليه السلام به حسين فرمود: به شما سفارش مى كنم كه (چون از دنيا رفتم) كسى را از مرگ من آگاه نكنيد.
سپس فرمود: تابوتى را از آن زاويه راست بيرون آورند و در كفنى كه پيدا مى كنند كفن كنند، هرگاه غسلش دادند در آن تابوت بگذارند و چون جلو تابوت از زمين بلند شد، آنان عقب تابوت را بلند كنند (و هر جا كه رفت ببرند) و اينكه حسن عليه السلام يك بار و حسين عليه السلام هم يك بار به عنوان امام بر او نماز گزارند.(15)

ادامه مطلب

18- نماز كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
شبى امام حسين عليه السلام از خانه بيرون آمده كنار قبر جدش رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و فرمود: ((سلام بر تو باد اى پيامبر خدا! منم حسين فرزند فاطمه، منم فرزند و فرزند و نوه دخترى تو در ميان بازماندگانى كه ميان امت خود جا نهادى. اى پيامبر خدا! تو بر آنان گواه باش كه مرا تنها گذارده حقم را تباه ساختند و حرمتم را شكستند، اين شكوه من است به تو تا (روزى كه) تو را ديدار كنم.))
سپس برخاست و به نماز ايستاد، پيوسته در ركوع و سجود بود(16)
19- دو ركعت نماز كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
روايت شده: حضرت امام حسين عليه السلام شبى از خانه اش خارج و رو به سوى قبر جدش نمود، چند ركعت در آنجا نماز گزارد، بعد از نماز فرمود:
خداوندا! اين قبر پيامبرت محمد مى باشد و من پسر دختر اويم، مشكلى برايم پيش آمده كه خود بدان واقفى، پروردگارا! من كار نيك را دوست داشته و كار بد را زشت مى شمرم، و من از تو مى خواهم، اى داراى جلالت و بزرگوارى! به حق اين قبر و كسى كه در آن است تنها آنچه مورد خشنودى تو و رسولت مى باشد را برايم مقدر سازى.
20- نماز جماعت
روايت شده كه مردم دسته جمعى نزد امام حسين عليه السلام آمده عرض ‍ كردند: يا ابا عبدالله! اى كاش پيش افتاده نماز مى گزاردى و آنان در منزل خود فرود مى آوردى!
چون موذن (اذان و اقامه) نماز را انجام داد، عمرو بن سعيد پيش افتاد و تكبير نماز را گفت. به امام عليه السلام عرض شد: يا ابا عبدالله! اكنون كه نخواستى پيش بيفتى، پس بيرون شو.
فرمود: ((نماز را در جماعت خواندن بهتر است)). پس نماز گزارد و بيرون رفت.(17)
21- مناجات حضرت كنار مزار خديجه
روايت شده كه آن حضرت همراه انس بن مالك حركت مى كرد، كنار قبر خديجه آمد و گريست، آنگاه گفت: از من دور شو.
انس گويد: از ديد آن حضرت پنهان شدم، هنگامى كه انجام نمازش طولانى شد شنيدم كه مى خواند: پروردگارا! پروردگارا! تو مولاى من هستى، رحم كن بنده اى را كه به تو پناه برده است و اى داراى صفات برجسته! تكيه ام بر توست، خوشا به حال آنكه تو مولاى او باشى. خوشا به حال كسى كه خدمتگزار شب زنده دار باشد، و گرفتاريش را با خداى خود در ميان گذارد و بيمارى و مرضى ندارد بيشتر از محبش به مولايش هرگاه غصه و ناراحتى اش را مطرح كرد، خداوند او را پاسخ داده و اجابت نمايد. هرگاه به گرفتارى مبتلا گردد در تاريكى زارى كنان خدا را بخواند، خدا او را گرامى داشته و به خود نزديك گرداند.
آنگاه ندا كرده شد: بنده ام بيا در حالى كه تو در حمايت من هستى، و هر چه بگويى ما آن را مى دانيم. فرشتگانم مشتاق شنيدن صداى تواند، و كافى است كه ما صداى تو را مى شنويم. دعاى تو نزد من بوده و در حجاب ها در گردش است، و كافى است كه ما پوشش را براى تو برمى داريم. اگر باد از جوانب او بوزد، از بيهوشى بر زمين افتد. از من بخواه بدون ميل و ترس و حساب، كه من خداى توام.
22- عبادت امام حسين عليه السلام از زبان دشمنان
درباره عبادت او مورخان و دانشمندان، مخصوصا از گروه اهل سنت سخن ها گفته اند و حتى آنها كه دشمن اهل بيت بودند در امر عبادت او راى و نظرى شگفت انگيز اعلام كردند. ابن اثير مى نويسد:
حسين كه خداى او از او راضى باد فردى فاضل متدين و زياد اهل روزه و نماز و حج و صدقه بود و همه كارهاى خوب از او سر مى زد.
كان الحسين رضى الله عنه فاضلا دينا - كثير الصوم و الصلاة و الحج و الصدقة و افعال الخير جميعها،
عبدالله بن زبير كه در واقع، رقيب امام حسين عليه السلام، فردى منافق، مدعى خلافت رسول الله، و دلش لبريز از كينه اهل بيت بود درباره عبادت حسين عليه السلام مى گفت: او فردى بسيار شب خيز براى عبادت و بسيار روزه دار در روزها بود. و آن كه خبر شهادت او را شنيد، شايد از يك نظر خوشحال شد كه رقيبى از سر راه او برداشته شد، ولى از طرف ديگر گفت: ((به خدا قسم او را كشتند، در حالى كه او را شب ها براى عبادت قيامى بس ‍ طولانى بود و بسيارى از روزها روزه مى داشت.))
اءما و الله لقد قتلوه و كان طويلا بالليل قيامه، كثيرا فى النهار صيامه.
عقاد، دانشمند و نويسنده متاخر در كتاب خود به نام ابو الشهداء (پدر يا سالار شهيدان) مى نويسد: او اهل نماز بود. علاوه بر نمازهاى واجب نمازهاى مستحبى بسيار مى گزارد، زياد روزه مستحبى مى گرفت، همه ساله به حج خانه خدا مى رفت مگر كه به ناچار از او ترك مى شد. و نمونه اين سخنان در تاريخ زندگى او زياد نوشته شده است.(18)
23- همه چيز او عبادت بود
عبادت حسين لحظه اى و بر حسب موقعيت نبود. بلكه تمام لحظات و دم زدن هاى او عبادت به حساب مى آمد، جهاد او عبادت بود، قيام او عبادت بود، خطبه و سخنرانى او عبادت بود، شمشير زدن او، نصيحت او به دوست و دشمن، صبر او، و تحمل او عبادت بود. آن ساعتى كه با خصم مى جنگيد عبادت مى كرد، آن لحظه به خاك افتادن او عبادت بود، و آن جان دادن او در عين صبر و تحمل عبادت بود.
اما در چنان وضع و حالى گويى باز هم آن عبادت را هم كفايت كننده و قابل عرضه نمى دانست. در عين افتادگى و بى رمقى در قتلگاه و لبانش در عين خشكى و تشنگى به ذكر خدا مترنم بود:
الهى رضا بقضائك، صبرا على بلائك، تصديقا لا مرك، لا معبود سواك.
خدايا! به حكم تو راضيم. بر بلاى تو صابرم. و من تو را تصديق دارم. جز تو معبودى نيست.
24- انس با مسجد
امام حسين عليه السلام در دوران كودكى پاى منبر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى نشست و هر آنچه را كه پيامبر مى فرمود، حفظ كرده، در خانه به مادرش فاطمه زهرا عليها السلام باز مى گفت.
روزى مادر براى حسين صندلى آورد و حسين را بر آن نشاند و فرمود:
خوب پسر جان! حالا مثل پدر موعظه كن.
او هم هم آنچه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مسجد فرموده بود را با همان لحن و حالت بازگو كرد.
فاطمه روزى شيرين زبانى حسين را براى پدر تعريف كرد و پيامبر را علاقه مند ساخت تا صداى حسين را كه مانند پدر بزرگ سخن مى گويد، بشنود.
پيامبر فرمود: فكر مى كنم با ديدن من خجالت بكشد.
قرار شد پيامبر جايى مخفى شود و آن وقت از حسين بخواهند، مثل بابا سخن بگويد و موعظه كند.
پيامبر را پشت پرده پنهان كردند و حسين شروع به سخنرانى كرد. اما بر خلاف هميشه دچار لكنت زبان شد، او كه متوجه تعجب مادر شده بود، گفت: ((مادر! تعجب نكن كه زبانم خوب نمى چرخد، علتش اين است كه در پشت پرده شخصى پنهان شده است كه اگر تمام سخنوران عالم جمع شوند، در پيش او زبانشان بند مى آيد.))
پيامبر با شنيدن اين سخن از پس پرده بيرون آمد و حسين را در آغوش كشيد و دستش را زير چانه اش برد و سه مرتبه بر لب هاى فرزند شيرين زبانش ‍ بوسه زد و فرمود: بابا به قربان شيرين زبانيت برود.(19)
25- مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نماز جماعت به جا مى آورد، حسين هم در نزديكى آن حضرت نشسته، به بازى مشغول بود. همين كه پيامبر به سجده رفت، حسين بر پشت پيامبر سوار شد. او پاهايش را حركت مى داد و مى گفت: برو، برو!
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وقتى سر از سجده برداشت، او را از پشت خود بر زمين نهاد. اما زمانى كه حضرت دوباره به سجده رفت، حسين كارش را تكرار كرد.
وضع به همين صورت ادامه يافت تا بالاخره نماز تمام شد. در اين بين مردى يهودى كه از آنجا عبور مى كرد، با ديدن اين صحنه دچار چنان شگفتى شد كه نزد پيامبر آمد و گفت: اى محمد! شما با كودكان به گونه اى رفتار مى كنيد كه ما هرگز چنين نمى كنيم!
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آرى! اگر به خدا و پيامبر روى آوريد، بر كودكانتان رحمت خواهيد آورد.
مرد يهودى با ديدن رافت اسلام، به رسالت پيامبر شهادت داد و به دين اسلام رو آورد.(20)
26- نماز بر پيكر پدر
امام حسين عليه السلام هنگام غسل پدر متوجه شد كه پيكر پاك على عليه السلام به طور محسوسى سبك شده است. به طرف برادرش برگشت و با اظهار شگفتى گفت: برادر! پيكر پدرمان سبك است؟!
امام حسين عليه السلام جواب داد: اى ابا عبدالله! با ما گروه ديگرى نيز هستند كه در غسل پدرمان ياريمان مى كنند، ولى آنها به چشم ديده نمى شوند. وقتى پدر را غسل دادند، دو برادر عقب تابوت پدر را گرفتند و جلو تابوت خود برخاست. آنها در ميان راه صداى بال ملائكه و تسبيح و تقديس آنها را مى شنيدند. تا اينكه بر سر قبر رسيدند. بر طبق وصيت پدر اول امام حسن عليه السلام و آنگاه حسين عليه السلام بر پيكر پدر نماز خواندند. و پدر را به خاك سپردند.(21)
27- انفاق بعد از نماز
يك شب گدايى در خانه حسين را به صدا در آورد و با خود گفت: ((آنكه به تو اميد داشته باشد، نا اميد برنگردد.))
حسين عليه السلام كه در محراب خود مشغول نماز بود، با شنيدن صداى در، نمازش را كوتاه كرد و به پايان برد، آنگاه در را باز كرد. فقيرى ژنده پوش و ضعيف را ديد. به خانه برگشت و دو هزار درهم، كه خرجى خانواده و خدمتكارها بود، به همراه دو دست لباس خودش را به او داد. با اين حال از ناچيز بودن آنها نيز عذر خواهى كرد.(22)
28- زيارت قبر امام حسين عليه السلام
يكى از كارهاى پسنديده و حسنه شب جمعه كنار قبر شهداء و مومنين رفتن است، و براى شادى روح آنها قرآن و دعا خوانده شود و اين عمل حسنه از سيره امام حسين عليه السلام به يادگار مانده است.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد سيد الشهداء هر شب جمعه به زيارت قبر امام حسن عليه السلام مى رفت.(23)
گرچه اصحاب ابا عبدالله شب قبل از روز عاشورا را به جاى خواب و استراحت به نماز و قرآن و استغفار و مناجات با محبوب به سر بردند و ظاهرا بايد از نيروى جسمى و بدنى آنان كاسته شده باشد، ولى عشق به آنان نيرو بخشنده است، عشق به خدا، عشق به شهادت در راه خدا و در ركاب بهترين برگزيده حق، حجت خدا و امام زمان حضرت ابا عبدالله الحسين.
29- نماز بر دشمن نمى خوانم
معاويه در همان سالى كه حجربن عدى و اصحابش را به قتل رساند، به حج آمد. وى در آنجا حسين عليه السلام را ديد و به او گفت: اى ابو عبدالله! شنيدى كه با حجربن عدى و اصحاب او و ساير شيعيان پدر تو چه كردم؟ حضرت فرمود: چه كردى؟
گفت: كشتم، كفن كردم، نماز خواندم و دفن نمودم.
حسين عليه السلام لبخندى زد و گفت: اين جماعت در قيامت دشمن تو خواهند بود. اما وقتى كه ما دولت بيابيم و پيروان تو را به قتل برسانيم، كفن نخواهيم كرد و نماز بر ايشان نخواهيم خواند(24).
30- بهترين كار بعد از نماز
امام حسين عليه السلام فرمودند: برايم ثابت شده است كه اين سخن پيامبر (بهترين كارها بعد از نماز خوشحال كردن مومن به وسيله غير حرام است) درست است زيرا، روزى غلامى را ديدم كه به سگى غذا مى داد. جلوتر رفته، پرسيدم: چرا اين چنين مى كنى؟
پاسخ داد: اى فرزند رسول خدا، من ناراحت هستم و با شاد كردن سگ، دنبال شادى و محبت هستم، سرپرستم مردى يهودى است و من از اين موضوع خيلى ناراحتم.
من نزد مرد يهودى رفتم و نوكر را به دويست دينار خريدم.
يهودى پول را نگرفت و گفت: اين غلام هديه قدم هاى تان، اين باغ هديه غلام و اگر اجازه دهيد، مبلغى پول هم نثارتان كنم.
گفتم: نه اجازه بدهيد من مبلغى به شما بدهم.
يهودى پذيرفت و همان پول را به غلام بخشيد. من هم او را آزاد كردم و همه اموال را به او دادم.
همسر يهودى مجذوب اين شد و گفت: من هم اسلام آوردم و مهرم را به شوهرم بخشيدم. شوهرش كه ديد چنين است، گفت: من هم مسلمان شدم و خانه ام را به همسرم دادم.(25)
31- مزد معلم
عبد الرحمن سلمى استاد يكى از فرزندان حسين عليه السلام بود، آن روز عبد الرحمن سوره حمد را به طور كامل به آن فرزند ياد داد. كودك بعد از پايان درس خود را نزد پدر رساند و با ذوق و شوق و زبانى شيرين سوره حمد را از اول تا آخر براى پدر تلاوت كرد.
حسين آنقدر تحت تاثير زحمات معلم قرار گرفت كه هزار دينار طلا و هزار پارچه زيبا به او بخشيد و دهانش را از مرواريد پر كرد.
برخى كه شاهد اين بخشش هنگفت بودند، لب به اعتراض گشودند، امام حسين عليه السلام جواب داد: اين مقدار مزد در برابر آنچه به فرزندم ياد داده، ناچيز است، و ارزش كار معلم خيلى بيشتر از آنهاست.(26)
----------------------------------------
1-بحارالانوار، ج 82، ص 311.
2-جامع الاخبار، ص 76.
3-بحارالانوار، ج 83، ص 210.
4-وسائل الشيعه، ج 3، ص 434.
5-نفس المهموم، 104.
6-احقاق الحق، ج 11، ص 433.
7-موسوعه كلمات الامام الحسين ، ص 686.
8-فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام ، ص 630.
9-فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام ، ص 806.
10-فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام ، ص 733.
11-مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4، ص 65. شفاعت امام حسين عليه السلام ، 53.
12-بحارالانوار، ج 44، 195.
13-موسوعه كلمات الامام الحسين ، ص 133.
14-بحارالانوار، ج 44، ص 202.
15-بحارالانوار، ص 149.
16-مقتل الحسين ، ج 1، ص 186.
17-فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام ، ص 370.
18-در مكتب مهتر شهيدان ، ص 143.
19-بگذار تا ببويم ، ص 26.
20-القمقام الزخار، ج 1، ص 76.
21-مناقب ابن شهر آشوب ، ج 2، ص 388.
22-نفثه المصور، شيخ عباس قمى .
23-بحارالانوار، ج 10، ص 317.
24-احتجاج ، ج 2، ص 88.
25-به نقل از امام حسين ، بحارالانوار، ج 44، ص 194.
26-بحارالانوار، ج 44، ص 191.
-------------------------------
عباس عزيزى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page