حضرت فاطمه معصومه عليها السلام

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

من عرض ادب مى كنم به ساحت مقدسه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام. عظمت اين بزرگوار از عقول ما خارج است ببينيد يك، مساءله شرف نسب و انتساب است كه خب! حضرت معصومه عليها السلام دختر حضرت موسى بن جعفر عليها السلام است. اين مساءله انتساب و شرف انتساب را صحبت بكنيم. شما در زيارتنامه مى خوانيد كه السلام عليك يا بنت ولى الله. السلام عليك يا اءخت ولى الله. السلام عليك يا عمة ولى الله (1) خواهر امام، عمه امام، دختر امام. دختر موسى بن جعفر عليها السلام است. اين يك مقامى است كه خدا به اينها داده است . انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا (2) اين امام زاده هاى بزرگوار در دنيا هستند. اينها هر كدام يك دريا هستند، من اينجا كه مى آيم عرض ادب مى كنم. مى گويم خدايا ما به چه زبانى تو را شكر كنيم كه اين بزرگواران در خاك مملكت ما هستند. آسان مى رويم و زيارت مى كنيم. در حضور خانم دعائى مى كنيم كه خدا ان شاء الله زيارت عتبات مقدسه و معصومين و امام زاده ها و اماكن متبركه را با عافيت براى ما فراهم كند. ضمنا من يكى از دعاهايم اين است كه قسمت بشود تا حضرت نفيسه عليها السلام را هم زيارت كنيم. آن خانم، خيلى بزرگوار است. به يك عده خدا دختر مى دهد؛ به من تلفن مى زنند يا حضورى مى پرسند كه خدا به ما دختر داده است، اسمش را چه بگذاريم؟ مى گويم: نفيسه. مى دانيد چرا؟ چون فاطمه كه خيلى داريم، فاطمه خيلى خوب است. معصومه خيلى داريم . زهرا خيلى داريم . اگر نفيسه گذاشته بشود، اسم اين خانم ترويج شود. حضرت نفيسه در مصر است. اين خانم يك قبرى داده بود برايش كنده بودند كه به منظور عبرت در آن قبر مى رفت و مى نشست. كه اى نفس! آخر جاى تو اينجاست. روايت داريم كه شش هزار قرآن حضرت نفيسه در آن قبر خودش ختم كرد. شش هزار قرآن ! در مصر كه ايشان آمده بود در همسايگى آن ، منزل دختر يهوديه بوده كه نابينا بوده است . مصرى ها آمدند و از آب وضوى حضرت نفيسه بردند و به چشم آن دختر ماليد. آن دختر بينا شد و يك هنگامه اى شد. در مصر خيلى ها مسلمان شدند. براى همين مصرى ها با اين كه سنى اند وقتى مى گوييد سيده نفيسه بدنشان از شادى مى لرزد. اين خانم با چند واسطه به امام حسن عليه السلام مى رسد. قبرش در مصر است. وقتى كه وفاتش نزديك شده بود، قرآن داشته مى خوانده خيلى جالب است به اين آيه كه مى رسد (لهم دار السلام عند ربهم) (3) ديگر حالش بهم مى خورد. روزه هم بود. مى آيند مى گويند كه خانم! چيزى ميل مى فرمائيد؟ مى فرمايد: واى بر شما! من عمرى از خدا خواستم كه با دهان روزه ملاقاتش كنم و الان اين دعا مستجاب شده است. اينها ستارگان پيغمبرند. در اين زمين حضرت فاطمه معصومه عليها السلام يك ستاره اى است . ستاره اى از ستاره هاى ولايت است .خانم حضرت معصومه غير از شرف نسب ، يكى از عباد و زهاد بوده اند، مقام ديگرى كه حضرت دارد اين است كه ، حضرت معصومه عليها السلام از علماء بوده است از محدثات بوده است . كتابى به دستم رسيد به نام اسنى المطالب البته به اين نام چندين كتاب داريم مؤ لف در آن احاديثى آورده كه اسنادش به حضرت فاطمه معصومه عليها السلام مى رسد. مثل حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام كه غير از امام زاده بودن از عباد و زهاد و از علماء و بزرگان بوده است. حضرت فاطمه معصومه عليها السلام مقام علمى هم داشته. حالا اين چيزهايى است كه ما متوجه مى شويم و مى گوئيم كه خانم، دختر موسى بن جعفر عليها السلام است. علم داشته، عبادت داشته غير از اين، من به شما يك چيزى بگويم. در اين امام زاده ها غير از اين مقام هايى كه ما برايشان تصور مى كنيم در هر كدام يك سرى از اسرار ولايت هست كه از عقول ما خارج است. مى خواهم اين طور بگويم كه مثلا يكى از اين امام زاده ها وجود نازنين حضرت قمر بنى هاشم عليه السلام است ما اين همه شهيد در صدر اسلام داشتيم، اين همه شهداء را كه در نظر بگيريد، در اينها شخصيت هاى خيلى بزرگ بودند. اما چطور مى شود كه مى فرمايند: براى عموى ما، قمر بنى هاشم (ع) مقامى است كه به بيدار حبيبه خودت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام قسم مى دهم كه حوائجمان را مقضيه فرما! آخرين ضيافت ما قرار نده! اين را به عنوان قطره اى از دريا عرض مى كنم.
در بغداد يك مسيحى بوده است ، ايشان مريض مى شود روز به روز زرد و زار و لاغر. تمام اطباء جوابش مى كنند و مى گويند: بالاخره تو مى ميرى ! علاجى ندارى . جوان هم بوده ، حالا اينها يك اسرارى است كه ريشه هايى دارد كه آن ريشه ها را ما نمى دانيم. اگر مى دانستيم سلمان مى شديم ، اباذر مى شديم . هوس هم نكنيد. اگر خواستند به ما مى دهند و در كاسه امان مى ريزند. اگر نخواستند هم بالا پائين نپريد. آرام باشيد، مؤ دب باشيد. ان شاء الله ادب عبوديت داشته باشيم . چرا يك نفر اينطور مى شود؟ نمى دانيم . پناه بر خدا! خدا همه امان را عاقبت به خير كند. يكى از اساتيد اين مملكت الان مرده اسم نمى آورم. پنجاه سال به عنوان استاد بر مردم تحميل شد. يك كتابى داشت مى نوشت در مورد رضا شاه ، اسم كتابش ‍ رضا شاه كبير بود. وسط اين كار در تخت بيمارستان افتاد. اوراق را از چاپخانه مى بردند. همان جا روى تخت بيمارستان مى نوشت اعلى حضرت رضا شاه كبير ديدند نفسش در نيامد. مرحوم شيخ محمد جواد مغنيه در لبنان بود من ايشان را ديده بودم، خيلى پر كتاب بود. كتاب خيلى نوشته بود، يك روز آمده بود يك چيزى بنويسد مثلا قال على عليه السلام ؛ را نوشته بود، مرده بود. ببينيد آخرين چيزى كه نوشت چه چيزى بود. در يك دعايى پيدا كردم كه مى فرمايد: اللهم اجعل اوسع ارزاقنا عند كبر سننا (4) ببينيد چقدر زيباست ! خدايا فراوان ترين روزى ما را به هنگام پيرى ما قرار بده .آدم پير كه نمى تواند برود بيل بزند يا از پسرش ‍ قرض كند از عروسش درخواست كند. خودش داشته باشد. دعا را نگاه كنيد، يكى اش راجع به دنياست و يكى هم راجع به آخرت است . اللهم اجعل اوسع ارزاقنا عند كبر سننا و اجعل احسن اعمالى عند اقتراب آجالنا نيكوترين عمل ، از ما وقتى سر بزند كه اجل ما نزديك شده باشد. ان شاء الله همه امان عاقبت به خير بشويم . بالاخره بعضى ها عاقبت به خير مى شوند .
اين مسيحى را ببينيد چه شد. من اسرارش را نمى دانم .شيعه اى به او گفت حالا كه همه جوابت كردند، برو صحن حضرت موسى بن جعفر عليه السلام يك دور در صحن راه برو! تو كه همه جا رفتى ، اينجا هم برو. اين هم زرد و زار و لاغر كه مى گويند اصلا در شرف مرگ است ، صحن حضرت مى رود و يك دورى در صحن حضرت مى زند، بعد هم مى رود و در منزلش ‍ مى خوابد. يك وقت مى بيند: خانم مجلله اى ، بالاى سرش آمد. مى فرمايد: تو كه صحن موسى بن جعفر عليه السلام آمدى ، كارى داشتى؟ مى گويد: خانم ! شما كى هستيد؟ مى فرمايد: (انا معصومه )؛ من معصومه هستم ، بنت موسى بن جعفر عليها السلام مى فرمايد: برو! خدا شفايت مى دهد. از خواب بيدار مى شود مى بيند كه حالش خيلى بهتر است بالاخره ، اطبا مى بينند عجيب است ؛ اين ، آن نيست . خلاصه بهتر است بالاخره ، اطبا مى بينند عجيب است ؛ اين ، آن نيست . خلاصه به اسلام تشرف حاصل مى كند، مسلمان مى شود. بعد از اسلام آوردنش نجف مى رود و علما هم تحويلش مى گيرند. جوان هم خوب كه مى شود برايش عيالى اختيار مى كنند. مى رود در كربلا ساكن مى شود. مى گويند: اولاد خوبى هم داشته و عجيب است كه بعد از اسلامش خواب مى بيند كه چندين حوض است . اين را در آن حوض بردند كاملا در آن حوض ها فرو بردند و بيرون آوردند. از اين حوض به آن حوض . معلوم مى شود عنايت بوده كه تطهيرش كردند. پاكش كردند. معبرين برايش يك تعبيرهاى عجيبى مى گويند. دختر پيغمبر! ما آمديم در خانه اتان . ما نمى خواهيم مثل بعضى ها بى ادبى كنيم . اما اين جسارت را مى توانيم . البته اين جسارت هم نيست ، كوچكى است . درخواست است . دختر باب الحوائج ! دختر پيغمبر! تو امروز ما را آن مسيحى حساب كن . اصلا ما تشيع مان و... را به رخ نمى كشيم . گنه كاريم . آى مردم قم ! طلبه ها! قدر مى دانيد يا نه ؟ اسم نمى آورم يكى از علماء به مقامات عاليه رسيده بود. يكى از اولياء فرمودند كه از بركات توسل به بى بى دو عالم ، حضرت معصومه عليها السلام بوده است. چقدر ما مى سوزيم كه قبر حضرت زهرا عليها السلام را پيدا نكرديم . و پيدا نمى كنيم تا امام زمان (ع) بيايد. بالاخره ما نمى دانيم .اما اين را در نظر داشته باشيد، اينجا كه به نيت زيارت حضرت معصومه عليها السلام مى آئيد، اين ذهنيت را هم داشته باشيد كه اين خانم به جاى مادرش نشسته است. اگر قبر زهراى مرضيه عليها السلام گم شده، اين قبر دخترش كه گم نشده است. دختر پيغمبر! دختر باب الحوائج! شفاعت كن. سفره دارد جمع مى شود. اين ها همه زائران شما هستند اينها خاك حرم تو را به چشم مى مالند. يعنى اينها دست خالى بروند؟ من اينجا چندين سال منبر رفتم. در برابر اين بزرگوار هيچ وقت مصيبت مكشوف نخواندم و نمى خوانم. فقط يك چيزى عرض ‍ مى كنم؛ شايد ان شاء الله اجازه داشته باشيم. حضرت معصومه عليها السلام در سال دويست تقريبا آن موقع تشريف آوردند قم. مى خواستند بروند زيارت برادرشان، به عشق زيارت برادر از مدينه حركت كرد كه برادر را زيارت كند. مردم قم با خبر شدند. مردم قم از قديم شيعه بودند اين قمى ها كه اصلا اهل قم هستند، مردمان شريفى اند من در مدت محاورتم كه آنجا بودم طلبه اينجا بودم طلبه اى ناقابل، جز خوبى از اينها چيزى نديدم، حالا عرض كنم خانم! شما آمديد قم مردم با خبر شدند، از شما استقبال كردند، اما عمه شما حضرت زينب كبرى وقتى از سفر كربلا آمد، چهل منزل آمده بود اما با زخم زبان از او استقبال كردند.
---------------------------------------
1-مفاتيح الجنان ، زيارت حضرت معصومه عليها السلام ؛ ص 931.
2-سوره مباركه احزاب ، آيه 33.
3-سوره مباركه انعام ، آيه 127 .
لهم دار السلام عند ربهم و هو وليهم بما كانوا يعملون .
4-اقبال الاعمال ، 679، البلد الاءمين ، 183، المصباح للكفعمى ، 535 .
اللهم انا نساءلك الخير برحمتك و نستعذيك من النار فاءنقذنا منها بقدرتك و نساءلك من الحور العين فارزقنا بعزتك و اجعل اوسع اءرزاقنا عند كبر سننا و اءحسن اءعمالنا عند اقتراب آجالنا و اءطل فى طاعتك و ما يقرب اليك و يحظى عندك و يزلف لديك اءعمارنا و اءحسن فى جميع اءحوالنا و اءمورنا
معرفتنا و لا تكلنا الى اءحد من خلقك و تفضل علينا بجميع حوائجنا للدنيا و الآخرة و ابداءب آبائنا و اءمهاتنا و جميع اخواننا المؤ منين فى جميع ما ساءلتك (ساءلناك ) لاءنفسنا يا اءرحم الراحمين.
------------------------------
محمد رحمتى شهرضا

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page