براى سلامتى پسرش يك چشم داد

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

((پسرم به بيمارى شديد و بى علاجى مبتلا شد))، كليه معالجات بى نتيجه ماند و دكترها او را جواب كردند.
جگر گوشه ام داشت از دستم مى رفت از همه جا مايوس شده و اميدم قطع بود. به ((سقّا خانه رفتم و گيسويم را به پنجره سقاخانه بستم )) و عرض كردم : ((يا حضرت عباس يك چشمم را بگير و پسرم را به من برگردان )).
با دل شكسته اشكها ريختم تا عاقبت با توسل به ((حضرت عباس (ع ))) خداوند متعال فرزندم را شفا داد.
صدهزار بار شكر.
وقتى حرفهايش تمام شد دوباره اظهار داشت آرى ، يك چشمم را دادم و پسرم را گرفتم .
راست هم مى گفت : يك چشمش را از دست داده

گر دهى عاشق خود را تو پناهى گاهى

ببرى از دل غمگين وى آهى گاهى

تو ابوالفضلى و كار تو بود فضل و كرم

رحم كن بر دل من اى كه تو ماهى گاهى

لطف پيش آر و جفا كم كن و خارى بردار

از دل عاشق احوال تباهى گاهى

خسروان را بجهان رسم چنين بوده و هست

كه نوازند گدائى به نگاهى گاهى

چه شود گر ز عطوفت ، نظرى بنمايى

بدل غم زده چشم براهى گاهى (1)

------------------------------------------
1-ايق خونين كربلا 83
----------------------------------
على مير خلف زاده