سخنرانى ام كلثوم (عليه السلام)

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

رواى گويد: عليا مكرمه ام كلثوم دختر امير مؤ منان على (عليه السلام) در همان روز از پشت پرده خطبه خواند در حالتى كه صدا به گريه بلند كرده بود فرمود: اى اهل كوفه ! رسوايى بر شما باد! چه شد كه حسين (عليه السلام) را خوار ساختيد و او را بكشتيد و اموالش را به غارت بدريد و آن را متصرف شديد مانند تصرف ميراث و زنان او را اسير نموديد و ايشان را به رنج و سختى افكنديد؛ پس زيان و هلاكت بر شما باد! آيا مى دانيد چه داهيه و جنايت بزرگى مرتكب شديد و چه بارگناه بر دوش گرفتيد و چه خونها كه ريختيد و چه حرمى را مصيبت زده نموديد و چه دخترانى را غارت نموديد و چه اموالى را به تارج برديد، كشتيد آن مردانى را كه بعد از رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) بهترين خلق بودند و ترحم از دلهايتان كنده شده . آگاه باشيد كه رستگارى براى لشكر خداست و لشكر شيطان خاسر و زيانكارند. آنگاه اين ابيات را خواند:
((قتلتم اءخى ....))؛ برادر عزيزم را بى تقصير با آزار و شكنجه كشتيد همانطور كه پرنده را با چوب و سنگ آزار دهند و بكشند. مادرتان در عزايتان واويلا گويد! زود است كه جزاى شما آتش جهنم خواهد بود؛ آتشى كه شعله اش فرو نمى نشيند و خونهايى را ريختيد كه خدا ريختن آنها را حرام كرده و قرآن مجيد و رسول حميد (صلى الله عليه و آله و سلم) نيز به حرمت آن ناطق اند. بشارت باد شما را به آتش جهنم كه در فرداى
و انى لاءبكى فى حياتى على اءخى         على خير من بعد النبى سيولد
بدمع غريز مستهل مكفكف         على الخد منى دائما ليس يحمد
قال الراوى : فضج الناس بالبكاء والنحيب والنوح ، و نشر النساء شعورهن ووضعن التراب على رؤ وسهن ، و خمش وجوههن ، و لطمن خدودهن ، ودعون بالويل والثبور، و بكى الرجال و نتفوا لحاهم ، فلم ير باكية و باك اءكثر من ذلك اليوم .
ثم اءن زين العابدين (عليه السلام) اءوماء الى الناس اءن اسكتوا، فسكتوا، فقام قائما، فحمد الله و اءثنى عليه و ذكر النبى بما هو اءهله فصلى عليه ، ثم قال :
((اءيها الناس من عرفنى فقد عرفنى ، و من لم يعرفنى فاءنا اءعرفه بنفسى :
اءنا على بن الحسين بن على بن اءبى طالب .
اءنا ابن المذبوح بشط الفرات من غير ذحل و لا ترات .
قيامت در دوزخ سقر، به يقين و حق ، جاويدان خواهيد بود و اينك من در مدت زندگانى خود گريانم و در تمام عمر خود بر برادرم حسين (عليه السلام) اشك خواهم ريخت ، بر آن كس گريه مى كنم كه پس از رسول (صل الله عليه و آله و سلم) بهترين مردم روى زمين بود. پيوسته از چشمانم اشك مانند باران بر گونه هايم جارى است كه آن را تمامى نيست .
راوى گويد: مردم همگى صداها به گريه و نوحه بلند نمودند و زنان كوفه موها پريشان و خاك مصيبت بر سر ريختند و صورتها خراشيدند و لطمه بر روى خود زدند و فرياد واويلا بر آوردند و مردان كوفى نيز به گريه افتادند و ريش ها را كندند. هيچ روزى به مانند آن روز در گريه و ناله نبودند.
--------------------------------------------
نويسنده : سيد بن طاوس
مترجم : محمدطاهر دزفولى
به كوشش : صادق حسن زاده