نخستين سخنرانى امام (عليه السلام) در كربلا

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

پس از آن ، امام مظلوم برپاخاست و تكيه بر قائمه شمشير خود نمود و به آواز بلند اين كلمات را ادا فرمود:
اى مردم ! شما را به خدا سوگند مى دهم ، آيا مرا مى شناسيد و عارف به حق من هستيد؟ در جواب آن جناب همگى گفتند: بلى تو را مى شناسيم ، تويى فرزند رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) و قرة عين البتول كه دختر پيغمبر است . پس تويى سبط آن جناب .
امام حسين (عليه السلام) فرمود: شما را به خدا سوگند كه آيا مى دانيد كه جدبزرگوار من رسول پروردگار عالميان است ؟
گفتند: خدا شاهد است كه مى دانيم !
امام عليه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند، آيا مى دانيد كه جده من خديجه بنت خويلد است و او اول زنى بود در اين امت كه اسلام را اختيار و تصديق احمد مختار (صلى الله عليه و آله و سلم) نمود؟
گفتند: خدايا تو گواهى كه مى دانيم !
امام (عليه السلام) فرمود: شما را به خدا سوگند كه آيا مى دانيد كه حمزه سيدالشهداء عموى پدرم على بن ابى طالب (عليه السلام) است ؟
گفتند: خدايا شاهدى كه اين را هم مى دانيم !
قال : ((اءنشدكم الله هل تعلمون اءن جعفر الطيار فى الجنة عمى ؟)).
قالوا: اءللهم نعم .
قال : ((اءنشدكم الله هل تعلمون اءن هذا سيف رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) اءنا متقلده ؟)).
قالوا: اءللهم نعم .
قال : ((اءنشدكم الله هل تعلمون اءن هذه عمامة رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) اءنا لابسها؟)).
قالوا: اءللهم نعم .
قال : ((اءنشدكم الله هل تعلمون اءن عليا (عليه السلام) كان اءول الناس ‍ اسلاما و اءعلمهم علما و اءعظمهم حلما و اءنه ولى كل مؤ من و مؤ منة ؟)).
قالوا: اءللهم نعم .
قال : ((فبم تستحلون دمى و اءبى صلوات الله عليه الذائد عن الحوض ، يذود عنه رجالا كما يذاد البعير الصادر على الماء، ولواء الحمد بيد اءبى يوم القيامة ؟!!.
امام حسين (عليه السلام) فرمود: شما را به خدا قسم مى دهم ، آيا مى دانيد كه جعفر طيار در بهشت عنبر سرشت ، عموى من است ؟
گفتند: خداوندا ما مى دانيم كه چنين است !
باز آن امام برگزيده خداوند بى نياز به آن گروه ستم پرداز، فرمود: شما را به خدا سوگند كه مى دانيد اين شمشيرى كه در ميان بسته ام همان شمشير سيد ابرار است ؟
گفتند: بلى ، به خدا اين را هم مى دانيم !
امام حسين (عليه السلام) فرمود: شما را به خدا قسم ، اطلاع داريد كه عمامه اى كه بر سر من است همان عمامه احمد مختار (صلى الله عليه و آله و سلم) و رسول پروردگار است ؟
گفتند: به خدا كه اين را هم مى دانيم !
حضرت فرمود: به خدا كه مى دانيد شاه ولايت على (عليه السلام) اول كسى بود كه قبول دعوت اسلام از سيد انام نمود و او است آن كس كه پايه علمش والا و درجه حلمش از همه كس ارفع و اعلى است و اوست ولى هر مؤ من و مؤ منه ؟
گفتند: به خدا كه اين فضيلت را هم مى دانيم !
اباعبدالله (عليه السلام) فرمود: پس به چه جهت ريختن خون مرا حلال شمرديد و حال آنكه پدرم در روز رستاخيز مردمانى را از حوض كوثر دور خواهد نمود چنانكه شتران را از سر آب برانند ولواء حمد در آن روز به دست اوست .
قالوا: قد علمنا ذلك كله ونحن غير تاركيك حتى تذوق الموت عطشانا!!!
فلما خطب هذه الخطبة و سمع بناته و اءخته زينب كلامه بكين و ندبن ولطمن و ارتفعت اءصواتهن .
فوجه اليهن اءخاه العباس و عليا ابنه و قال لهما: ((سكتاهن فلعمرى ليكثرن بكاؤ هن)).
قال الراوى : وورد كتاب عبيد الله على عمر بن سعد يحثه على تعجيل القتال ، و يحذره من التاءخير والاهمال ، فركبوا نحو الحسين (عليه السلام).
و اءقبل شمر بن ذى الجوشن لعنه الله - فنادى : اءين بنو اءختى عبد الله و جعفر و العباس و عثمان ؟
فقال الحسين (عليه السلام): ((اءجيبوه وان كان فاسقا، فانه بعض ‍ اءخوالكم)).
فقالوا له : ما شاءنك ؟
فقال : يا بنى اءختى اءنتم آمنون ، فلا تقتلوا اءنفسكم مع اءخيكم الحسين ، و اءلزموا طاعة اءميرالمؤ منين يزيد بن معاوية .
گفتند: همه اين فضايل كه شمردى بر آنها علم و اقرار داريم و با وجود اين دست از تو بر نمى داريم تا آنكه تشنه كام شربت مرگ را بچشى !؟ چون آن سيد مظلومان و آن امام انس و جان ، خطبه خويش را اتمام نمود خواهران و دخترانش استماع كلام او را كردند، صداها به گريه و ندبه برآوردند و سيلى به صورت خود نواختند و صداها به ناله بلند نمودند. امام (عليه السلام) برادر خود حضرت عباس و فرزندش على اكبر عليهماالسلام را به سوى اهل حرم فرستاد و فرمود: ايشان را ساكت نماييد، به جان خودم قسم كه آنها گريه هاى بسيار در پيش دارند.
--------------------------------------------
نويسنده : سيد بن طاوس
مترجم : محمدطاهر دزفولى
به كوشش : صادق حسن زاده