الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دینِکَ

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دینِکَ

ترجمه :(آن اوليائى كه خالص نمودى ، و برگزيدى ، براى خود و دين خود.)
شرح : اين جمله صفت اولياء است . و اولياى خدا به موجب آيات و اخبار عديده داراى مرتبه عالى و مقام شامخى هستند، و خدا مى فرمايد: الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون - يونس آيه 62- (هان بدانيد كه اولياى خدا هيچ ترس و اندوهى ندارند) چون راضى بقضاى الهى هستند، و بدنيا پاى بند نيستند، و بزخارف آن علاقه ندارند، و از فقدان اءموال و مراتب دنيائى محزون نمى شوند، و از مصيبات عارضه دلگير نمى باشند. و اينان از جمله كسانى هستند كه بشارت بهشت بآنان داده شده ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة الا تخافوا و لا تحزنوا و اءبشروا بالجنة التى كنتم توعدون - فصلت آيه 30- (البته آنانكه گفتند پروردگار ما خدا است ، و بر گفته خود هم استوار بودند، ملائكه بر آنان نازل مى شوند و گويند نترسيد و غم مخوريد و مژده باد شما را به بهشتى كه بشما وعده داده شده است .)(1)
در مجلد 15 بحارالانوار ص 291(2) از اميرالمومنين عليه السلام روايت شده ، كه پس از تلاوت آيه : الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون فرمود: ((آيا مى دانيد اولياى خدا چه كسانى هستند ؟ گفتند: اى اميرالمؤ منين آنان چه كسانى هستند ؟ فرمود: آن گروه ، ما هستيم ، و پيروان ما(3))) و در نهج البلاغه مى فرمايد: ان اولياء الله هم الذين نظروا الى باطن الدنيا اذا نظر الناس الى ظاهرها. و اشتغلوا باءجلها اذا اشتغل الناس بعاجلها، فاماتوا منها ما خشوا ان يميتهم ، و تركوا منها ما علموا انه سيتركهم ، و راوا استكثار غيرهم منها استقلالا، و دركهم لها فوتا، اءعداء ما سالم الناس ، و سلم ما عادى الناس ، بهم علم الكتاب و به علموا، و بهم قام الكتاب و به قاموا، لا يرون مرجوا فوق ما يرجون ، و لا مخوفا فوق ما يخافون .(4) كه در بيان صفات اولياى خدا است كه مى فرمايد: اولياى خدا كسانى هستند كه بباطن دنيا مى نگرند، وقتى كه مردم نظر به ظاهر آن دارند. و به عاقبت و پايان آن پردازند، وقتى مردم به نعمت هاى حاضر آن مشغولند، و مى ميرانند از امور دنيا آنچه را كه مى ترسند آنان را بميراند (يعنى از آن امورى كه موجب عذاب شود دورى مى كنند)، و رها مى كنند آنچه را كه مى دانند آنان را رها مى كند (يعنى آن علاقه به مال و اولاد و... كه مانع فوز و رستگاريشان مى شود رها مى كنند)، و مى بينند بسيار بهره بردن ديگران (و دنيا پرستان ) را از دنيا همان كم بهره بردن است . و دريافتشان از دنيا باعث از دست دادن (سعادت آخرت ) است ، و اينان دشمنند آنچه را كه مردم بآن علاقمندند، و بالعكس ، دوستند آنچه را كه مردم با آن دشمنند، و بوسيله آنان كتاب (قرآن ) دانسته شود. و هم بوسيله كتاب (فضل و شرف ) آنان شناخته شود. (همانند آيات مودت و تطهير و ولايت و..) و كتاب (قرآن ) به وسيله آنان بر پا شود، بوسيله كتاب هم ، آنان بر پا بمانند، و اميد و آرزوئى بالاتر از اميدشان ، و ترسى بالاتر از ترسشان نمى بينند. و البته اين اوصاف از جمله اوصاف اءئمه معصومين عليهم السلام است .
استخلصتهم : كلمه خالص از نظر لغت به چيزى گويند كه به چيز ديگرى مخلوط نباشد. و عمل خالص هم عملى است ، كه جز براى خدا و تقرب بحق منظور ديگرى در نظر نباشد.
ايقاظ- كسانى را كه خداوند متعال آنان را واسطه شناخت خود، و ابلاغ دين و اءحكام و دستورات خود قرار مى دهد. اوصافى را دارا هستند، از جمله كمال آنان در اوصاف حكمت علميه و عمليه كه در حكمت علمى به مقامى رسيده اند كه هر چه را بخواهند بدانند با خواست و مشيئت حق عالم مى شوند و در حكمت عملى هم واجد ملكه مرتبه و مقامى هستند كه از قصد و انجام معاصى و اعمال زشت و قبيح منزه مى باشند، و لذا معصوم اند و البته شناخت چنين كسى با چنين اوصاف و اخلاقى از حيطه قدرت بشر خارج است .
((الله اعلم حيث يجعل رسالته )) - انعام آيه 124- (خدا بهتر مى داند كه پيغامبرى خويش را كجا نهد.) و خود اين حجت ها هم ، حق تعيين حجت نبى و وصى بعد از خود را مستقلا ندارند. مگر آنكه خدا دستور دهد . و آن را تعيين نمايد. پس آن اوليائى كه خداوند آنانرا برگزيده است ، داراى صفاتى هستند- كه بعد از اين بيان خواهد شد- و منطبق بر غير رسول اكرم صلى الله عليه و آله و اوصياى بعد از او نخواهد شد.
-----------------------------------------------
1- و آيه پس از آن مى فرمايد: نحن اولياوكم فى الحياة الدنيا و فى الآخرة و لكم فيها ما تشتهى انفسكم و لكم فيها ما تدعون نزلا من غفور رحيم فرشتگان گويند : آرى مائيم اولياى شما چه در دنيا و چه در آخرت . و شما در بهشت آنچه دلتان بخواهد و طلب كنيد در اختيار خواهيد داشت . اينها همه مراسمى است كه قبلا براى پذيرائى شما از طرف آمرزنده مهربان فراهم شده است . و از نمونه ديگر اين آيات ، آيه 13 و 14 سوره احقاف است .
2- مجلد 69- چاپ جديد- ص 277 نقل از تفسير عياشى .
3- البته منظور، مصداق و نمونه عالى و كامل اولياى خدا است .
4- باب مواعظ و حكم نهج البلاغه شماره 432.
----------------------------------------
مرحوم حجت الاسلام والمسلمين سيد محيى الدين العلوى طالقانى