مجلس چهل و يكم : فاسئل الله الذى اكرمنى بمعرفتكم و ...

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

فاسئل الله الذى اكرمنى بمعرفتكم و معرفة اوليائكم و رزقنى البرائة من اعدائكم ان يجعلنى معكم فى الدنيا و الاخرة و ان يثبت لى عندكم قدم صدق فى الدنيا و الاخرة .
پس از كرم حقتعالى درخواست ميكنم كه بمعرفت و شناسايى شما و دوستان شما مرا گرامى سازد. و به من اين كرامت را لطف كند كه هميشه بيزارى از دشمنان شما را روزى من فرمايد و مرا در دنيا و آخرت همنشين شما قرار دهد.
در اين جمله از زيارت به سه مطلب مهم اشاره ميفرمايد:
1 - فاسئل الله الذى اكرمنى بمعرفتكم و معرفة اوليائكم . از خداى تبارك و تعالى مسئلت مينمايم كه مرا بمعرفت و شناسايى شما و دوستان شما گرامى سازد.
2 - و رزقنى البرائة من اعدائكم . بيزارى از دشمنان شما را روزى من فرمايد.
3 - ان يجعلنى معكم فى الدنيا و الاخره . مرا در دنيا و آخرت همنشين شما قرار دهد.
مطلب اول : در معرفت و شناسايى ائمه عليهم السلام احاطه بمقام ايشان براى هر كس مقدور نيست .
مردى خدمت حضرت امام حسين (ع ) عرض كرد يابن رسول الله پدر و مادرم فداى شما باد معرفت خدا چگونه است ؟ يعنى راه آن چيست حضرت فرمودند: معرفة اهل كل زمان امامهم الذى يجب عليهم طاعته . (بحار و كنزالكراجى )
يعنى معرفت و خداشناسى در هر زمان بستگى به آن دارد كه امام همان زمان را بشناسد چه اگر معرفت واقعى به امام زمان خود پيدا كردى و مقام آنحضرت را شناختى مسلما به مقام معرفت الهى خواهى رسيد.
در دعاى ماه رجب كه از ناحيه مقدسه بر دست شيخ كبير ابيجعفر محمد بن عثمان بن سعيد رضى الله عنه بيرون آمده ميخوانيم : فجعلنهم معادن لكلماتك و اركانا لتوحيدك و آياتك و مقاماتك التى لا تعطيل لها فى كل مكان يعرفك بها من عرفك لا فرق بينك و بنيها الا انهم عبادك و خلقك . يعنى : آنها را كه امامان باشند معدن اسرار كلمات و اركان توحيد و آيات و مقامات خود قرارشان دادى كه در هر مكان در آن آيات ، تعطيلى نخواهد بود، هر كه ترا شناسد به آن آيات شناسد و ميان تو و آنها جدايى نيست جز آنكه تو خدا و آنان بنده و مخلوق تواند.
پس مسلم است كه اين شناسايى براى هر كس ميسر نيست اگر امام را خوب شناختى و معرفت بحال او پيدا كردى خدا را شناخته اى .
و در روايت ديگرى در بحارالانوار و مشارق الانوار نقل ميكند كه اميرالمؤ منين (ع ) به سلمان و جندب فرمود: يا سلمان و يا جندب قالا لبيك يا اميرالمؤ منين ، قال معرفتى بالنورانية معرفة الله عز و جل و معرفة الله معرفتى بالنورانية لانا كلنا واحد منا محمد و اخرنا محمد و اوسطنا محمد كلنا محمد فلا تفرقوا بيننا و نحن اذا شئنا شاء الله و اذا كرهناه كره الله . (مشارق الانوار، ص 160 بحارالانوار)
ائمه هدى عليهم السلام نور الهى هستند
و انتجبكم لنوره .
و نوره و برهانه عندكم
و ان ارواحكم و نوركم و طينتكم واحدة خلقكم الله انوارا .
و اشرقت الارض بنوركم .
در اين قسمتها از زيارت براى روشن شدن اين معنا كه ائمه هدى عليهم السلام نور الهى هستند بايد به آيات مربوطه قرآنى و رواياتى كه در ذيل آنها آمده است نظر داشت .
در اين قسمت از زيارت كه ميفرمايد: و نوره و برهانه شايد ارتباط مستقيم اين فقره از زيارت به آيه شريفه اى باشد كه ذكر هر دو كلمه در آن آمده است آنجا كه ميفرمايد: يا ايها الناس قد جائكم برهان من ربكم و انزلنا اليكم نورا مبينا .
يعنى اى مردم دليل آشكارى از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور واضحى براى شما فرستاديم در تفاسيرى كه رسيده برهان پيغمبر است و مراد از نور مبين ولايت و خلافت و امامت على بن ابيطالب عليهم السلام است .
و در روايات ديگرى نور بشخص اميرالمؤ منين و همه ائمه تفسير شده است .
و در آيه ديگرى كه ميفرمايد: فامنوا بالله و رسوله و النور الذى انزلنا .
از تفسير اهلبيت رسيده كه مراد از نور ((قرآن ناطق )) است كه آن اميرالمؤ منين و ائمه معصومين صلوات عليهم اجمعين ميباشند.
چنانچه ابوخالد كابلى ميگويد كه از حضرت ابى جعفر عليه السلام معنى والنور الذى انزلنا را پرسيدم حضرت فرمود اى ابا خالد بخدا قسم كه مراد از نور در اين آيه امامان از آل محمد صلوات الله عليهم هستند كه امامت آنها تا روز قيامت ثابت است و خدا ايشان را فرو فرستاده و ايشان نور خداى تعالى هستند.
و بخدا قسم كه ائمه معصومين نور حقتعالى در آسمانها و زمين هستند و بخدا قسم ابى ابا خالد كه هر آينه نور امام در دلهاى مؤ منين روشنتر از نور آفتاب تابان در روز است و بخدا قسم كه اين امامان دلهاى مؤ منين را روشن ميكنند و خدايتعالى روشنى ايشان را از جمعى كه نميخواهند ميپوشاند، پس دلهاى آنها را تاريك ميسازد و پيوسته در حجاب شبهه و شكوك مستور ميمانند.
مطلب دوم : بيزارى از دشمانان اهلبيت است كه فرمود: و رزقنى البرائة من اعدائكم . اين جمله در مجلس قبل شرح داده شد.
ولى براى مبهم بودن مطلب مجبوريم چند جمله ديگر شرح اعداء آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين را بدهيم و بهتر است كه شرح اين جمله را از خود ايشان كه در زيارت جامعه فرموده اند بيان كنيم .
امام عليه السلام در آن زيارت ميفرمايد: و برئت الى الله عز و جل من اعدائكم و من الجبت و الطاغوت و الشياطين وخربهم الظالمين لكم و انجاحدين بحقكم و المارقين من ولايتكم و الغاصبين لارثكم الشاكين فيكم و المنحرفين عنكم .
اول :
يعنى اى آل محمد من نزد حقتعالى از دشمنان شما بيزارى ميجويم .
دوم :
از جبت و طاغوت يعنى بت و سحر و از هر شخص بيخير و منفعت كه انكار ولايت شما را نمود و از طاغوت به معنى هر معبودى جز خدا.
سوم :
از شياطين كه با شما خانواده دشمنى دارند اگر به آيات قرآنى در اين مورد توجه شود ارتباط بند مورد شرح به اصل موضوع روشن ميگردد ببينيد خداى تعالى در قرآن چه ميفرمايد: و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا شياطين الانس و الجن . (انعام ، 112)
يعنى و همچنين گردانيديم از براى هر پيغمبرى دشمنى از شياطين انس و جن و يا به اعتبار ديگر معنا چنين است كه خدايتعالى از نظر آزمايش و منع لطف و توفيق خود نسبت به معاندين در برابر هر پيغمبرى دشمنانى از گردنكشان انس و جن قرار داده تا مردم را از پيروى آنان باز دارند.
پس همانطور كه پيغمبران در امر رسالت مواجه با دشمنان بسيارى بوده اند از اوصياء ايشان كه قائممقام آنان بوده اند دشمنانى داشته اند.
چهارم :
و الجاحدين بحقكم و آنها كه حق شما را انكار نمودند.
پنجم :
و المارقين من ولايتكم و از ولايت شما بيرون رفته بودند.
ششم :
و الغاصبين لارثكم و غصب كننده ارث شما بودند كه اول غصب خلافت و دوم غصب فدك بود كه حق آل محمد را بردند و آنها را محروم ساختند.
هفتم و هشتم :
والشاكين فيكم و المنحرفين عنكم و از آنهائيكه شك و ترديد در مقام ولايت و بزرگوارى شما داشتند و يا از مقام شما منحرف شدند و درباره مقام شما غلو كردند.
پس خدايا روزى من گردان كه بيزارى بجويم از دشمنان آنها كه از دايره ولايت آنها خارح شدند و مقام خلافت آنان شك و ترديد نمودند و يا از غير ايشان اطاعت كردند كه همه آنها از زيانكاران و اعداء ايشان در واقع غاصب اصلى ميراث آن بزرگواران ميباشند.
مطلب سوم : كه بآن اشاره ميفرمايد: ان يجعلنى معكم فى الدنيا و الاخرة است .
در اين بند از زيارت زائر در مقام دعا بيان خود را بر اين وجه ادامه ميدهد كه از خداى تعالى طلب استقامت و پايدارى در راه دوستى و محبت محبوبان خود كرده و چنين تقاضا دارد كه اين موهبت تا پايان عمر و زندگى از او سلب نشود و تقاضاى ثبات و پايدارى در دوستى با ائمه هدى كرده اشاره بمراتب ديگريست كه موجب محبت و علاقه ميباشد.
عرض ميكند خدايا مرا در دين اين بزرگواران و پيروى كردن از فرمان ايشان ثابت و پايدار بدار و از بهترين دوستان آنان كه اطاعت آنها را پذيرفته و به سوى حق دعوت ميكنند قرار ده و همچنين توفيق طاعت و بهره مندى از شفاعت ايشان بر من عطا فرما.
بهترين دعاها دعاى حسن عاقبت است
انسان بايد در همه اوقات از خداى تعالى حسن عاقبت بخواهد چه بسيار ديده شده كه اشخاصى باايمان سالها عبادت كردند ولى عاقبت مبتلا به سوءخاتمه شدند و برعكس بسيارى سالهاى دراز عمرشان را در معصيت و نافرمانى خدا صرف كردند ولى آخر توفيق شامل حالشان شده با حسن عاقبت از دنيا رفتند.
لذا در آخر دعاى عديله ميفرمايد: اللهم يا ارحم الراحمين انى اودعتك يقينى هذا و ثبات دينى و انت خير مستودع و قد امرتنا بحفظ الوادائع فرده على وقت حضور موتى برحمتك يا ارحم الراحمين .
يعنى : پروردگارا، اى مهربانترين مهربانان ، من ايمان و يقين خود را كه در اين دعا اظهار نمودم و ثبات در دين و ايمانم را بتو امانت ميسپارم و تو خودت مرا امر به حفظ امانت كردى ، پس اين امانت مرا در وقت حضور مرگ بمن باز گردان ، به حق رحمتت اى مهربانترين مهربانان .
بهترين شاهد در اين مقام آيه مباركه اى است كه درباره بلعم باعور نازل شد: واتل عليهم نباء الذى اتيناه آياتنا فانسلخ منها... (اعراف - 175)
بلعم اسم اعظم را ميدانست و با عاقبت بدى از دنيا رفت .
---------------------------
حضرت آيت الله حاج سيداحمد ميرخانى (ره )