شعر «مظهر جود خدا»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

من جوادم مظهر جود خدا
آى رحمت گل خیر النساء
حجت و نور خدایم در زمین
یادگار نور ختم المرسلین
زاده زهرا و فرزند رضا
آن یگانه پور دلبند رضا
از مدینه آمدم سوى پدر
تا ببینم لحظه‏ اى روى پدر
دیدم آنجا با تمام غربتش
جان دهد تنها به شام محنتش
بر خودش مى ‏پیچد آن باب حزین
خاک غم بر سر کند مولاى من
چون به یاد کربلا افتاده است
در خزان بى کسى جان داده است
روى خاک حجره جانش پر کشید
جام عشق از دست ساقى سرکشید
بعد از او من ماندم و داغ دلم
لاله‏ ها دارم در این باغ دلم
وارث اجداد بى یاور منم
وارث داغ على اکبر منم
در جوانى جان من گردد فدا
از عطش مى ‏سوزم اى ساقى بیا
همسرم آتش زده بر جان من
شعله ‏ور سازد دل سوزان من
ظرف آبى را چو ریزد پیش رو
مى‏ نمایم یاد آن تشنه گلو
یادى از جد غریبم مى ‏کنم
اقتدا بر آن حبیبم مى‏ کنم
کربلا شمعى و من پروانه ‏ام
چون سه روزى روى بام خانه ‏ام
از غم آن لاله‏ هاى بى کفن
تابد این خورشید سوزان روى من
مى‏زند آتش دل غمناک من
خنده‏ هاى همسر ناپاک من
یادم آید از حسین و محنتش
خنده‏ هاى لشکرى بر غربتش
مى‏ خورد بر هم لب خشکیده ‏ام
جان فداى مادر غم دیده‏ ام
تا که یاد مام نیکو مى‏ کنم
یاد آن بشکسته پهلو مى ‏کنم
من امام جود و تقوایم ولى
جان من سوزد ز غمهاى على
غربت حیدر دلم را خون کند
داغ مادر جان من محزون کند
من عزادار غمى دیرینه ‏ام
دل غمین خون دلها خورده ‏ام
چون مرا از کوچه ‏اش افتد گذر
مى ‏شوم از یاد مادر خون جگر
دختر طه کجا سیفى کجا
کوثر و رخساره‏ ى نیلى کجا
گفته جدم مصطفى بوى بهشت
مى‏ رسد از آن گل نیکو سرشت
اى خدا بوى بهشت و بوى خاک
شد عجین با بوى خون یاس پاک
--------------------------
منبع : هیئت بلاگ