«سعيد چنداني» دانشآموز دوازده ساله سنّي كه در سال پنجم ابتدائيدر دبستان محمد علي فائق زاهدان درس ميخواند دچار سرطان در ناحيةشكم شد كه اورا در بيمارستان هزارتختخوابي تهران بستري سپس او را دربيمارستان الوند عمل جراحي كرده وغدهاي به وزن يك كيلو و نيم ازشكمش در ميآورند.امّا در مدت كوتاهي جاي غدّه پر ميشود و پزشكاناظهار ميدارند كه با اين رشد سريع غدّه،ديگر كاري از آنها ساخته نيست.
مادر سعيد شبي در خواب ميبيند كه به او ميگويند«سعيد را به مسجدجمكران ببريد.»
طبعا يك زن سنّي نميدانسته كه مسجد جمكران كجا است؟ولي باپرس وجو او را به مسجد جمكران قم راهنمائي ميكنند.او هم دستفرزندش را گرفته ودر سال 1372با پسر ديگرش «محمد نعيم»به قم آمدهوبه مسجد جمكران ميرود.
مادر سعيد اعمال مسجد را فراگرفته وبا پسرش«محمد نعيم»اعمال راانجام ميدهد.آنگاه عريضهاي تهيه ميكند و آن را در چاه مياندازد و بهامام عصر(ع)متوسل ميشود.
آن شب كه شب چهارشنبه بوده است عده زيادي به مسجد ميايند و درمسجد به عبادت ونيايش وتوسل به بقية الله ميپردازند.مادر سعيد بامشاهده اين امر،توسلش را بيشتر كرده وبا الحاح واصرار از امامعصر(ع)شفاي فرزندش را ميخواهد.همچنين موقعي كه به اطاق مسكونيدر زائرسراي جمكران ميرود،دونفر از خدام به اطاق او آمده وعزاداريميكنند وهمگي براي شفاي سعيد دعا مينمايند.
ساعت 3بعد از نيمه شب،سعيد در عالم رؤيا شخصي را ميبيند كهنوري او را فراگرفته و به طرف او ميآيد.نور به سينه وشكم او ميرسدوسعيد از عالم رؤيا بيرون امده وچون چيزي متوجه نميشود دوبارهميخوابد.صبح روز بعد وقتي ميخواهد عصايش را بردارد وبلندشود،متوجه ميشود كه از درد شكم خبري نيست وبدنش سبك شدهاست.در آن وقت متوجه ميشود كه شفا يافته است و آن نور وجود مقدسحضرت صاحب الزمان(ع)بوده است.
روز جمعهسعيد ومادرش به تهران رفته وبه بيمارستان الوند مراجعهميكنند.پس از عكسبرداري معلوم ميشود كه سعيد صحيح وسالم است واز غده بدخيم سرطاني هيچ خبري نيست.
------------------------------
محمد تقی صرفی
كودك دوازده ساله سنّي شفايافت
- بازدید: 4549