برتر از فرشتگان‌

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

پيامبر(ص‌) به‌ علي‌ (ع‌)فرمود:اي‌ علي‌!اگرمانبوديم‌ خداوند آدم‌وحوا وبهشت‌ ودوزخ‌ وآسمان‌ وزمين‌ را نمي‌آفريد!
چگونه‌ ما از فرشتگان‌ برتر نباشيم‌ وحال‌ آنكه‌ ما در توحيدوخداشناسي‌،ودرمعرفت‌ وتسبيح‌ وتقديس‌ وتهليل‌ پروردگار برآنهاسبقت‌گرفتيم‌ .زيرا نخستين‌ چيزي‌ كه‌ خداوند آفريد،ارواح‌ مابود كه‌ خداوند مارابه‌ توحيد وتمجيد خود گويا ساخت‌.سپس‌ فرشتگان‌ را آفريد وچون‌ آنهاارواح‌ مارا يك‌ نور مشاهده‌ كردند.امور مارا عظيم‌ شمردند،پس‌ ما تسبيح‌گفتيم‌ تا فرشتگان‌ بدانند كه‌ ماهم‌ مخلوق‌ هستيم‌ وخدا از صفات‌ ما منزّه‌است‌.
از تسبيح‌ ما ملائكه‌ نيز تسبيح‌ گفتند وخدا را از صفات‌ ما منزّه‌ دانستندوچون‌ عظمت‌ مقام‌ مارا مشاهده‌ كردند،ما تهليل‌(لااله‌ الاّ اللّه‌)گفتيم‌ تاملائكه‌ بدانند كه‌ الهي‌ بجز اللّه‌ نيست‌.
پس‌ هنگاميكه‌ بزرگي‌ محل‌ (ومقام‌)مارا ديدند،خداوند را تكبير گفتيم‌ تابدانند كه‌ خداوند بزرگتر از آن‌ است‌ كه‌ درك‌ شود وموقعيت‌ او عظيم‌ است‌وماخداياني‌ نيستيم‌ كه‌ واجب‌ باشد در عرض‌ خدا ويا پائينتر از او عبادت‌شويم‌!
پس‌ هنگاميكه‌ قدرت‌ وقوّة‌ مارا ديدند،گفتيم‌:لاحول‌ ولاقوة‌ الاّباللّه‌ العلي‌العظيم‌ تابدانند كه‌ هيچ‌ نيروئي‌ جز نيروي‌ الهي‌ نيست‌.
وچون‌ نعمتي‌ كه‌ خداوند برماداده‌ وطاعت‌ مارا واجب‌ فرموده‌،مشاهده‌كردند،گفتيم‌:الحمدُ لِلّه‌.تابدانند كه‌ حقوق‌ خداوند متعال‌ بخاطر نعمتهائي‌كه‌ به‌ ماداده‌ چيست‌.فرشتگان‌ هم‌ الحمدللّه‌ گفتند.
پس‌ فرشتگان‌ به‌ وسيلة‌ ما به‌ معرفت‌ وتسبيح‌ وتهليل‌ وتمجيد خداوندمتعال‌ راهنمائي‌ شدند.
سپس‌ خداوند متعال‌ آدم‌(ع‌) را آفريد ومارا درصُلب‌ او قرار داد وبه‌فرشتگان‌ امر فرمود تا بخاطر احترام‌ ما كه‌ در صلب‌ آدم‌ بوديم‌،براو سجده‌كنند.درواقع‌ سجده‌ آنها بندگي‌ خداوند بود واحترام‌ واطاعت‌ آدم‌ بود كه‌مادر پشتش‌ بوديم‌.
وچگونه‌ از ملائكه‌ برتر نباشيم‌ وحال‌ آنكه‌ در معراج‌ وقتي‌ به‌ آسمانها بالارفتم‌،جبرئيل‌ براي‌ نماز جماعت‌ بمن‌ گفت‌ كه‌ جلو بايست‌!
گفتم‌:اي‌ جبرئيل‌ برتو پيشي‌ بگيرم‌؟
گفت‌:آري‌ زيرا خداوند تبارك‌ وتعالي‌ پيامبرانش‌ را برهمة‌ فرشتگان‌ برتري‌داده‌ وتورا بخصوص‌ برتري‌ داده‌ است‌.من‌ جلو ايستادم‌ وبراي‌ آنها نمازخواندم‌.البته‌ فخر فروشي‌ نيست‌.
وقتي‌ به‌ حجابهاي‌ نور رسيديم‌،جبرئيل‌ بمن‌ گفت‌،پيش‌ برو!ولي‌ خودش‌ماند.
گفتم‌:اي‌ جبرئيل‌!در چنين‌ جائي‌ از من‌ جدا مي‌شوي‌؟
گفت‌:خدايم‌ دستورداده‌ كه‌ از اينجافراتر نروم‌.
من‌ بالارفتم‌تا در جائيكه‌ با خدا سخن‌ گفتم‌.
ندا رسيد كه‌:اي‌ محمّد!توبندة‌ من‌ هستي‌ ومن‌ پروردگار توام‌!مراعبادت‌ كن‌وبرمن‌ توكل‌ نما كه‌ تو نور من‌ در بندگانم‌ ورسول‌ من‌ در مخلوقاتم‌ وحجّت‌من‌ در آفريدگانم‌ هستي‌!بهشتم‌ را براي‌ كسيكه‌ از تو پيروي‌ كندآفريدم‌ودوزخم‌ را براي‌ كسيكه‌ نافرمانيت‌ كند،قرار دادم‌ وكرامتم‌ را براي‌ اوصياي‌تو واجب‌ نمودم‌ وثوابم‌ را براي‌ شيعيان‌ تو قرار دادم‌.
گفتم‌:خدايا!اوصياي‌ من‌ كيانند؟
نداشد كه‌:اي‌ محمّد!اوصياي‌ تو همانها هستند كه‌ نامشان‌ برساق‌ عرش‌نوشته‌ شده‌ است‌.كه‌ اول‌ آنها علي‌ بن‌ ابيطالب‌ وآخرين‌ آنها مهدي‌ امّت‌ من‌است‌.(مكيال‌ المكارم‌ ج‌1ص‌57)
--------------------------------
محمد تقی صرفی