1 - امام جعفر بن محمدالصادقعليه السلام را فرزندى بود به نام "اسماعيل".وى بزرگترين فرزند آنحضرت بود. چون بزرگ شد مجمع فضايلومكارم گشت تا آنجا كه گمان مىرفت او پس از پدرش جانشين وىوپيشواى مردمان خواهد بود. چون اسماعيل در نبوغ كمال يافت، مرگوى را امان نداد. امام براى درگذشت او بيرون نرفت بلكه يارانش را براىآيين خاك سپارى به خانهاش فراخواند و بهترين و گواراترين خوراكها رابراى ايشان فراهم ساخت.
از آنحضرت در باره اندوهش بر جوانِ از دسترفتهاى كه در بهارزندگانىاش پرپر شده بود بى آنكه از حياتش كامى بردارد، سؤال كردند،ايشان در پاسخ فرمود:
"چه كنم كه خود ديدهايد در باره اصدق الصادقين )يعنى پيامبر( آمدهاست: همانا تو مىميرى و اينان نيز قطعاً مىميرند".
2 - امام فرزند ديگرى داشت كه گاه در برخى از خيابانهاى مدينه باچالاكى وچابكى پيشاپيش امام حركت مىكرد. روزى لقمهاى در گلوىاين پسر ماند و به همين سبب روبهروى چشمان امام صادق جان داد. امامبر او گريست، امّا زبان به ناله و بىتابى نگشود و تنها جنازه فرزندش رامخاطب قرار داد و فرمود:
"اگر تو گرفته شدى من ماندم و اگر تو مبتلا گشتى من سالم ماندم".
سپس به زنانى كه بانگ و فرياد سرداده بودند روىكرد و آنان را سوگندداد كه دست از داد و فرياد بردارند. آنگاه فرزندش را به آرامگاهش بردوفرمود:
"پيراسته باد آنكه فرزندان ما را مىكشد و ما براى او جز بر محبّتخويش نمىافزاييم".
و پس از به خاك سپردن او نيز فرمود:
"ما قومى هستيم كه درباره هر كسى كه او را دوست داشته باشيم آنچهرا كه بپسنديم از خدا درخواست مىكنيم واو نيز به ما عطا مىكند،وچنانچه او در باره كسى كه ما دوستش داريم چيزى را بپسندد كه به نظرما نا خوشايند است ما به آن امر راضى هستيم".
---------------------------------------
نويسنده: آيت الله حاج سيد محمد تقى مدرسى
مترجم: محمد صادق شريعت
پايدارى و درستكارى
(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)