امويّان در دوران پايانى حكومت خود كه جريانهاى فكرى متناقض درميان امّت اسلام رواج يافته بود، آخرين تلاشهاى خود را براى پوشاندنحقايق، واثبات متناقضات به كار مىگرفتند و مىكوشيدند رخدادهاىسياسى را با روش سياسى اسلاف منحرف خود، رتق و فتق كنند.
يكى از امور شگفتى آفرين حكومت آنان در اين برهه آن بود كههمچنان كه سال تغيير مىكرد جامه خلافت نيز در ميان آنان دست بهدست مىگشت به طورى كه مىتوان گفت: سالى جديد آغاز نمىشد مگرآنكه خليفهاى جديد روى كار آمده باشد. علّت اين امر آن بود كه مردم،بنى اميّه را از خود طرد كرده بودند و از كرنش در برابر حكومت باطل آنانسر باز مىزدند.
بويژه در اين برهه امام باقر از سختيها و ستمهاى امويّان بى بهره نبود،زيرا او پناهگاه حق و حق خواهان و پايگاه مظلومانى بود كه با سياستامويّان به ستيز برخاسته بودند.
در آن برهه شيعه به خاطر اقدامات ستمگرانه بنى اميّه، به مصايبوشدايد بزرگى گرفتار آمد چنان كه امام باقر مىفرمايد:
"سپس حجاج آمد. او شيعيان را به بدترين شكل مىكشت و آنان را بههر گمان و تهمتى دستگير مىكرد".
اوضاع به گونهاى بود كه اگر كسى را زنديق و يا كافر مىخواندند،برايش خوشايندتر از آن بود كه وى را شيعى و هواخواه علىعليه السلام بدانند.
از آنجا كه خليفه اموى مىخواست حكومت خود را بر امام باقرتحميل كند و قدرت خود را به رخ او بكشد، درست همانند رفتارى كهجهان امروز سياست با مخالفان سياسى خود انجام مىدهد، آنحضرت رابه شام فرا خواند. امام باقر نيز فرزند عزيزش امام صادق را در اين سفر باخود برد.
---------------------------------------
نويسنده: آيت الله حاج سيد محمد تقى مدرسى
مترجم: محمد صادق شريعت
سفر آن حضرت به شام
(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)