در ميان محدّثان، حديثي به نام حديث «طير مشوي؛ مرغ بريان» است، خلاصة حديث اين است كه، مرغ برياني را به رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) هديه كرده بودند. آنگاه كه چشم پيامبر(صلی الله و علیه و آله) بر آن غذاي لذيذ افتاد، از خوردن امساك نمود و با خدا چنين راز و نياز كرد: «خدايا محبوبترين انسانها نزد خودت و من را برسان تا با من اين غذا را بخورد».
پاسخ اين پرسش را از كلام مرجع عاليقدر حضرت آيتالله العظمي سبحاني تقديم همة خوانندگان عزيز موعود ميكنيم.
در اين پرسش تصور شده كه برتري امامان بر تمام پيامبران، يكي از عقايد مسلّم اماميه است، در حالي كه در اين مسئله، اتفاق نظر نيست و رأي قاطع و واحدي در آن وجود ندارد. استاد كلام شيعه،
شيخ مفيد به آراء مختلف اماميه در اين مسئله اشاره كرده كه خلاصة آن را بازگو ميكنيم:
1. امامان دوازدهگانه بر تمام پيامبران و رسولان، جز پيامبر اسلام(ص)، برتري دارند.
2. امامان دوازدهگانه از تمام پيامبران و رسولان، جز پيامبران اولوالعزم برتر هستند.
3. پيامبران و رسولان از امامان دوازدهگانه بالاترند.
وي پس از نقل اقوال سه گانه از علماي اماميه، اضافه ميكند: عقل و خرد را در اين مسئله راهي نيست و بر هيچ يك از اين اقوال سه گانه اجماعي منعقد نشده است، ولي در قرآن مجيد اشاراتي است كه قول نخست را تأييد ميكند، و من در اين مسئله قاطع نيستم.(1)
محمدبن علي بن شهر آشوب (488 ـ 588) استدلال برخي از علماي اماميه را مبني بر برتري اميرمؤمنان، علي(ع) بر همة پيامبران، جز پيامبر اسلام(ص) نقل كرده است كه علاقمندان ميتوانند به كتاب وي مراجعه كنند.(2) محقّق كتاب «اوائلالمقالات»، مرحوم محقق والامقام وجدي تبريزي، در پاورقيهاي آن كتاب، مينويسد: «در سال 1354 ق. من نامهاي به محضر سيّد هبةالله شهرستاني نوشتم و پاسخ اين مسئله را از او خواستم»، آنگاه پاسخ او را آورده است.(3)
آنچه ميتوان از گفتار اين دو عالم بزرگ و ديگر دانشمندان اسلامي به دست آورد اين است كه اميرمؤمنان علي(ع) پس از پيامبر اكرم(ص) برترين انسانها و اشرف مخلوقات است، و اين را ميتوان با اين بيان اثبات كرد: محدّثان اسلامي از پيامبر اكرم(ص) نقل ميكنند كه فرمود: «أنا سيّد البشر؛ من سرور آدميان هستم»، يا « سيّد ولد آدم».(4) از طرف ديگر در آية مباهله، اميرمؤمنان علي(ع) به منزلة جان پيامبر(ص) معرفي شده است، چنانكه ميخوانيم: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم و شما نيز فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت كنيم، شما هم زنان خويش را، ما نفوس خود را و شما نيز نفوس خود را، آنگاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».(5)
به اتفاق مفسّران، مقصود از «أنفسنا» جز علي(ع) كسي نيست. زيرا در روز مباهله، پيامبر(ص) جز خود، با چهار نفر وارد ميدان مباهله شد: حسنين، فاطمه(س) و علي(ع). دو فرد نخست مصداق « ابنائنا» و نفر سوم بيانگر «نساءنا» (زنان) و نفر چهارم كه علي(ع) باشد، مصداق «أنفسنا» است، و لازمة اين منزلت كه پيامبر(ص) او را جان خويشتن معرفي ميكند، اين است كه او نيز در پيشگاه خدا در حدّ رسول خدا(ص) يا در درجة بعد است، و چون دليل قاطع بر برتري پيامبر(ص) بر تمام انسانها داريم، در اين صورت او بايد از نظر فضيلت و منزلت، نزد خدا دومين شخصيت باشد.
گذشته از اين آيه، روايات متعدد حاكي از منزلت علي(ع) و مقام اوست كه نشان ميدهد پس از پيامبر(ص) او دومين فرد با فضيلت جهان بشريت است، مانند: «أنت أخي في الدنيا و الآخرة؛ تو در دنيا و آخرت برادر من هستي».(6) پيامبر گرامي(ص) در روز مشخصي مهاجرين و انصار را با يكديگر برادر قرار داد و براي هر فرد شاخصي از مسلمانان، به تناسب روحيه و شخصيت وي، برادري معيّن كرد، و تنها كسي كه براي او فردي را به عنوان برادر معرفي نكرد، علي(ع) بود. آنگاه كه رويداد گزينش برادر ميان سران اصحاب به پايان رسيد، پيامبر گرامي(ص) خطاب به علي(ع) فرمود: «تو برادر من در هر دو جهاني». اين اخوت اسلامي، جنبة شكلي و تشريفاتي نداشت، بلكه از واقعيتي سرچشمه ميگرفت و آن اينكه تنها كسي كه ميتوانست در آن روز در كنار شخصيت پيامبر(ص) قرار گيرد، علي(ع) بود، از اين جهت او را در هر دو جهان برادر خود خواند.
2. عليٌّ منّي و أنا من عليّ و هو وليّكم بعدي:(7) روزي برخي از افراد ناآگاه پشت سر علي(ع) سخن گفتند و از روشهاي سختگيرانة او انتقاد كردند. پيامبر(ص) خطاب به جمعيت چنين فرمود: «علي از من و من از علي هستم و او سرپرست شما پس از من است».(8) مقصود از اين وحدت و يگانگي كه در حديث آمده است، يگانگي جسمي و مادي نيست، بلكه ناظر به وحدت روحي و صفات عالي انساني است كه اين دو را نشانگر يكديگر قرار داده است.
3. «إنّ عليّاً منّي و أنا من عليٍّ خُلق من طينتي؛ علي از من و من از عليام، او از طنيت من آفريده شده است»:(9) اين حديث و نظاير آن كه در كتابهاي فضايل و مناقب آمده است، حاكي از برتري امام(ع) پس از پيامبر گرامي(ص) بر ديگر انسانهاست، كه به خاطر اختصار، از ذكر ديگر روايات مربوط به فضايل، كه ميتواند مؤيد اين نظر باشد، خودداري كرديم.
4. حديث طير: در ميان محدّثان، حديثي به نام حديث «طير مشوي؛ مرغ بريان» است، در آن حديث، اميرمؤمنان علي(ع) محبوبترين انسانها نزد خدا و رسول او معرفي شده است، و ناگفته پيداست كه گراميترين فرد نزد ايندو، افضل انسانها خواهد بود. خلاصة حديث اين است كه، مرغ برياني را به رسول خدا(ص) هديه كرده بودند. آنگاه كه چشم پيامبر(ص) بر آن غذاي لذيذ افتاد، از خوردن امساك نمود و با خدا چنين راز و نياز كرد: «خدايا محبوبترين انسانها نزد خودت و من را برسان تا با من اين غذا را بخورد». چيزي نگذشت كه علي(ع) وارد شد و با حضرتش هم غذا شد.
حديث طير از احاديث قطعي و صحيح است و اسانيد آن به دوازده صحابي ميرسد كه منبع احاديث نبوي هستند، آنان عبارتند از: 1. اميرمؤمنان علي(ع) 2. سعدبن ابي وقاص، 3. ابوسعيد خدري، 4. ابورافع، 5. ابوالطفيل، 6. جابربن عبدالله انصاري، 7. حبشي بن جنادة، 8. يعلي بن مرّة، 9. ابن عباس، 10. سفينة مولي رسولالله(ص)، 11. انس بن مالك، 12. عمروبن عاص.
مرحوم محقق معروف، سيد حامد حسين لكنهوي در كتاب ارزشمند خود «عبقات الانوار»، اسانيد حديث را گردآوري نموده و پيرامون متن آن بحثهاي عالمانه انجام داده است. همة اين مباحث را ميتوان در كتاب «نفحات الازهار»، جلدهاي 13 و 14 كه ترجمة كتاب ياد شده به زبان عربي است، مطالعه كرد.
جايگاه امامان ديگر نسبت به پيامبران
اكنون فرصت آن رسيده است كه دربارة ديگر امامان نيز به گونهاي به داوري بنشينيم. داوري در ميان اولياي خدا و برتري بخشيدن يكي نسبت به ديگري كار مشكلي است و فقط با اعتماد به نصّ صريح ميتوان در اين مورد اظهار نظر كرد، ولي با توجه به برخي از آيات قرآن، ميتوان دربارة ديگر امامان چنين گفت: پيامبران الهي به دو گروه تقسيم ميشوند:
1. علاوه بر «نبي» بودن، «امام» نيز بودند، يعني پس از نيل به مقام نبوت، به مقام امامت نيز ارتقا يافتهاند. نمونههاي بارز اين گروه عبارتند از:
الف) ابراهيم خليل، قرآن دربارة او ميفرمايد: «إنّي جاعلك للنّاس إماماً؛ من تو را امام مردم قرار ميدهم»(10) همگي ميدانيم كه او پس از يك رشته امتحانهاي سخت به مقام امامت نائل آمد و تمام اين امتحانات در دوران نبوت او رخ داد، مانند ذبح اسماعيل و غيره، و اين بيان ثابت ميكند كه مقام امامت از مقام نبوت برتر است.
ب) برخي از انبيا كه به صورت كلي از آنها نام برده شده است مانند:
«و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما مردم را هدايت ميكردند و انجام كارهاي نيك و برپاداشتن نماز و اداي زكات را به آنها وحي كرديم و تنها ما را عبادت ميكردند».(11)
و در آية ديگر ميفرمايد:
«ما برخي از آنان را پيشواياني قرار داديم كه به امر ما ـ مردم را ـ هدايت ميكردند، زيرا آنان شكيبايي، پيشه ساخته بودند».(12)
لفظ «منهم؛ از جملة ايشان» در آية دوم حاكي از آن است كه همة پيامبران به مقام امامت ارتقا نيافتهاند، بلكه تنها برخي از آنان داراي چنين مقامي بودند.
امامان دوازدهگانه، نبي و پيامبر نيستند، زيرا پيامبر گرامي(ص) خاتم پيامبران و رسولان است، ولي از جانب خدا، امام و پيشوا ميباشند، با توجه به اين اصل، برتري آنان بر پيامبراني كه مقام امامت را نداشتند، قطعي بوده و با غير آنان از نظر فضيلت و برتري يكسان خواهند بود. سيد هبة الدين شهرستاني در پاسخِ نامة محقق «اوائل المقالات» مينويسد: «خلافت و جانشيني سيد رسولان، كمتر از مقام نبوت نيست، بنابراين امامان ما اگرچه داراي مقام نبوت نبودند، ولي جانشين برترين پيامبران بودند»، آنگاه مثالي را يادآور ميشود و ميگويد: «چه بسا وزير يك دولت بزرگ و ابرقدرت، به مراتب بالاتر و برتر از رئيس يك دولت كوچك باشد».
ماهنامه موعود شماره 106
-------------------------------------------------
٭ افق حوزه، ش 176.
1. اوائل المقالات، صص 81 ـ 82.
2. مختلف القرآن و متشابه، ج 2، صص 44 ـ 45.
3. اوائل المقالات، صص 82 ـ 83، بخش پاورقي.
4. صحيح بخاري، ج 6، صص 223، صحيح مسلم، ج 7، ص 59؛ كتاب الفضايل باب معجزات النبي؛ سنن الترمذي، ج 4، ص 370، ح 5156، العقد الفريد، ج 4، ص 251؛ شرح نهجالبلاغة ابن ابي الحديد، ج 11، ص66.
5. سورة آل عمران(3)، آية 61.
6. سنن ترمذي، ج 5، ص 595، ح 3720؛ مستدرك حاكم، ج 3،
ص 6، ح 4289.
7. خصائص نسائي، ص 24، ترجمة امام علي، ج 71، ص 369، ح 466.
8 و 9. كنزالعمال، ج 15، ص 118، ح 340.
10. سورة بقره (2)، آية 124.
11. سورة انبياء (21)، آية 73.
12. سورة سجده (32)، آية 24.