پند تاريخ

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

1- بايد ايمان به خدا خالص باشد
2- راهنماي صومعه نشين

1- بايد ايمان به خدا خالص باشد
سليمان پيغمبر(عليه‌السلام) موري را ديد كه به ماده خود مي‌گفت براي چه از من دوري جسته‌اي و در مقابل خواسته‌هاي من تسليم نمي‌شوي و حال اين‌كه اگر بخواهم تمام بارگاه و قبه سليمان را با نيشم گرفته و به دريا مي‌اندازم.

سليمان از سخن مور تبسم كرده و آن‌ها را پيش خود خواند و پرسيد چگونه مي‌تواني اي مور بارگاه سليمان را به دريا اندازي. مور پاسخ داد نمي‌توانم يا رسول الله ولي مرد گاهي خود را در مقابل زوجه‌اش بزرگ و توانا نشان مي‌دهد و به خاطر تعظيم و تزيين خود به گزاف سخناني مي‌گويد. از اين‌ها گذشته عاشق در مقابل عشق مغلوب است و در گفتار و رفتار او را ملامت نمي‌توان كرد.
حضرت سليمان به مور ماده فرمود چرا اطاعت شوهر خود را نمي‌كني و خويش را تسليم او نمي‌نمايي در صورتي كه او تو را دوست مي‌دارد. مور گفت يا رسول الله شوهرم در محبت من صادق و راستگو نيست زيرا بجز من به ديگري هم علاقه و محبت پيدا مي‌كند اين سخن در سليمان تأثير عميقي كرد و شروع به گريه نمود پس از آن مدت چهل روز از مردم كناره گرفت و پيوسته از پروردگار مسئلت مي‌كرد كه محبت و علاقه او را خالص كرده و علاقه‌هاي ديگر را از قلب او خارج نمايد. 

2- راهنماي صومعه نشين
هنگامي‌كه در آفريقاي غربي جنگ واقع شد عده زيادي در اين جنگ كشته شدند پس از پايان آتش جنگ راهبي كه در آن نواحي بود از صومعه خويش بيرون آمد و چشمش بمردي افتاد كه مانند مرده‌اي بر روي زمين خوابيده است نزديك او رفت پس از دقت زياد او را زنده يافت و با زحمت فراوان به صومعه خود منتقلش كرد مدتي به معالجه او اشتغال داشت تا اين‌كه بهبودي حاصل نمود، راهب در مدت معالجه بنا به عادت خود و رسوم مذهبي به نماز و دعا و مناجات شبانه روز را مي‌گذرانيد ولي سرباز مجروح پس از بهبودي هم هيچ‌گونه عملي از اعمال ديني را انجام نمي‌داد. روزي راهب پرسيد تو چرا پروردگارت را عبادت نمي‌كني. جواب داد آيا پروردگار موهومي را كه وجود ندارد عبادت كنم. راهب از شنيدن اين سخن ساكت شد و هيچ نگفت تا مدتي گذشت.
يك روز براي گردش از صومعه خارج شدند و در ميان بيابان قدم مي‌زدند، چشم راهب بر اثر قدم‌هاي حيواني افتاد. پرسيد آيا اين چه اثري است؟ سرباز جواب داد محل پاي حيواني است. راهب گفت در اين بيابان من حيواني نديده‌ام مرد مجروح جواب داد غير ممكن است همين اثر پا كافي است در اين‌كه ثابت كند قطعا در اينجا حيواني بوده و از اين محل عبور كرده است.
راهب گفت اثر پايي دلالت مي‌كند بر وجود حيواني آيا اين آثار بديعه و اين مخلوقات تحير افزا و اين كرات درخشان و ستارگان فرزوان دلالت نمي‌كند بر قادري توانا و صانعي حي و دانا. مجروح شرمنده شد و ايمان آورد و از حسن راهنمايي راهب تشكر كرد.