ميانه روى و اعتدال

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

وَاقْصِدْ في مَشْيِكَ[1] ؛ در رفتارت ميانه روى كن . وَلاَ تَجْعَلُ يَدَكَ مَغْلُولَةً إلى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَّحْسُوراً[2] ؛ هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن ، و بيش از حد ( نيز ) دست خود را مگشاى كه مورد سرزنش قرارگيرى و از كار فرومانى ! اتصاف به صفت اعتدال و ميانه‏روى ، نهايت كمال و غايت سعادت براى هر آدمى در تمام صفات و افعال مى‏باشد . خواه از امورى باشد كه مخصوص ذات او و متعلق به خود او باشد يا امرى باشد كه ميان او و ديگرى بوده . تنها به استقامت بر ميانه روى و اعتدال ، نجاتِ در دنيا و آخرت حاصل مى‏شود . پس اگر طالب سعادتى ، سعى كن تا جميع كمالات را جامع باشى و در تمام كارها ميانه‏روى را پيشه خود كنى .
نه بر اشترى سوارم نه چو او به زير بارم
نه خداوندِ رعيّت نه غلام شهر يارم
غم موجود و پريشانى معدوم ندارم
نفسى مى زنم آهسته و عمرى به سر آرم
( سعدى )
-------------------------------
[1] .  لقمان : 19 .
[2] .  اسراء : 29 .