حلواى زعفرانى

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

روزى معاويه براى ابوالاسود دوئلى هدايايى فرستاد كه يكى از آن هدايا مقدارى حلوا بود . منظور معاويه از فرستادن هديه اين بود كه دل آنها را به دست آورد و قلبشان را از محبت على عليه‏السلامخالى كند . ابو الاسود دختركى پنج شش ساله داشت . همين كه چشم دخترك به حلوا افتاد لقمه‏اى از آن برداشته و در دهان گذاشت . ابو الاسود گفت : « دختركم ! آن را بينداز ؛ اين غذا زهرى است و معاويه مى‏خواهد به وسيله حلوا ما را فريب دهد و از اميرمؤمنان دور كند » .
دخترك گفت : « خدا سياه رويش كند . مى‏خواهد ما را از سيّد پاك و بزرگوار به وسيله حلوايى زعفرانى بفريبد . مرگ بر فرستنده و خورنده‏اش . آن قدر دست در گلو برد و خود را رنج داد تا آنچه خورده بود بالا آورد »[1] .
--------------------------------------------------
[1] .  مواقف الشيعه : ج3 ، ص274 .