خالص‏تر از شبنم

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

« عمرو بن عَبدوُد » شجاعى بود كه با هزار مرد جنگى برابرى مى‏كرد . هنگامى‏كه در جنگ احزاب به ميدان آمد و مبارز طلبيد ، از سپاه اسلام هيچ كس جرأت مبارزه با او را نداشت ، تا اينكه حضرت على عليه‏السلام خدمت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم آمدند و اجازه مبارزه خواستند . پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمودند : « اين عمرو بن عبدود است » .
حضرت عليه‏السلام عرض كرد : « من هم على بن ابى طالبم » .
ولى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلماجازه مبارزه ندادند . حضرت على عليه‏السلامخواسته خود را سه بار تكرار كردند تا بالاخره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلماجازه دادند . حضرت به طرف ميدان حركت كردند و مقابل عمرو ايستادند .
پس از مبارزه‏اى طاقت‏فرسا عاقبت حضرت على عليه‏السلام عمرو را بر زمين زدند و بر سينه‏اش نشستند . صداى فرياد مسلمين بلند شد كه پيوسته به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏گفتند يا رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بفرماييد على عليه‏السلام در كشتن عمرو عجله كند . اما پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏فرمود : « او را به خود واگذاريد ، او در كارش داناتر از ديگران است » . هنگامى كه حضرت سر عمرو را جدا نمودند ، و خدمت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلمآوردند . پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمودند : « على عليه‏السلام ، چه شد كه در جدا كردن سر عمرو كمى مكث كردى » ؟
عرض كرد : « يا رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم وقتى كه او را بر زمين زدم به من فحش داد و به صورتم آب دهان انداخت . من غضبناك‏تر شدم ، ترسيدم اگر در اين حال او را بكشم ، اين عمل به خاطر خشم و خود خواهى من باشد نه رضاى خدا ، لذا كمى مكث كردم تا خشمم فرو نشست ؛ آنگاه براى رضاى خدا سرش را از تن جدا كردم »[1] .
آرى ، براى اين اخلاص و مبارزه با ارزش ، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمودند :
« شمشير زدن على در جنگ خندق با ارزش‏تر از عبادت جن و انس است »[2] .
---------------------------------------------------------
[1] .  مولوى در مثنوى اين حكايت را به شعر درآورده و گفته : از على آموز اخلاص عمل شير حق را دان منزه از دغلدر غزا بر پهلوانى دست يافت زود شمشيرى برآورد و شتافتاو خدو انداخت بر روى على    افتخار هر نبى و هر ولى
[2] .  الصحيح من السيرة النبى الاعظم : ج9 ، ص358 .