شعر : با یاد کربلا

(زمان خواندن: 1 دقیقه)


بین نماز، ‌وقت دعا گریه می‌کنى
با هر بهانه در همه جا گریه می‌کنى
در التهاب آه خودت آب می‌شوى
می‌سوزی و بدون صدا گریه می‌کنى

هر چند زهر، قلب تو را پاره‌پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می‌کنى
اصلاً خود تو کرب و بلای مجسمى
وقتی برای خون خدا گریه می‌کنى
آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود
با ناله‌های واعطشا گریه می‌کنى
با یاد روزهای اسارت چه می‌کشى
هر شب بدون چون و چرا گریه می‌کنى
هم‌پای نیزه‌ها همه جا گریه‌کرده‌اى
هم با تمام مرثیه‌ها گریه می‌کنى
دیگر بس است چشم ترت درد می‌کند
از بس که غرق اشک عزا، گریه می‌کنى

یوسف رحیمى