حزن حضرت آدم

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

وقتى كه انوار خمسه طاهره در انگشتان او اشراق نمود، نور جناب امام حسين عليه السلام در ابهام قرار گرفت، و هر وقت چشم حضرت آدم عليه السلام به ابهامش مىافتاد مهموم و محزون مىشد. و اين اثر تا حال باقى است كه هر كس، خنده بر او غالب شود وقتى كه به انگشت ابهام نگاه كند حزن بر او غالب مىشود. (1)

•    ايكاش در عزاى تو خون مىگريستم يك سينه داشتم به زلالى آسمان همناله با تمامى ياران تو حسين سر چشمه هاى اشكم اگر خشك مىشدند عشقت مگر نبود كه دست مرا گرفت اين گريه آبروى من است و دليل عشق ايكاش در ترنم شعر زلال اشك از مرزهاى واژه برون مىگريستم
•    دمساز زخمه هاى جنون مىگريستم از ابرهاى تيره فزون مىگريستم ايكاش در تمام قرون مىگريستم آنگاه مىنشستم و خون مىگريستم وقتى زپا فتاده نگون مىگريستم اى عشق بى نگاه تو، چون مىگريستم از مرزهاى واژه برون مىگريستم از مرزهاى واژه برون مىگريستم (2)
_______________________
(1). ترجمه خصائص حسينيه، 94، نقل از بحارالانوار: 11/ 150 و151.
(2). گلچين گل نغمه ص 13.