دلائل منطقی برای اثبات وجود خداوند

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

پرسش:
خدا را چگونه باور کنم؟ آیا دلیل منطقی و محکمی برای اثبات وجود خداوند وجود دارد؟
پاسخ:
1- ما باید در پذیرش عقاید و افکار خود تابع استدلال محکم و دلایل متقن باشیم نه از سر تقلید و نگرشی سست عقاید خود را پذیرا باشیم.
2-ادله اثبات صانع فراوان است و در یک تقسیم بندی به ادله فلسفی ـ علمی ـ روانی تقسیم می‌شوند دلایلی مانند برهان نظم، برهان هدایت، برهان امکان و وجوب، برهان حرکت، برهان صدیقین، برهان علیت و فطرت... هستند که هر کدام به تنهایی می‌توانند اثبات گر صانع باشند برای شرح و تفصیل بعضی از این ادله شما می‌توانید به پاورقی‌های کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد 5 (با پاورقی‌های شهید مطهری) مراجعه کنید. و همچنین کتاب فلسفه دین یا بررسی ادله اثبات صانع آیت الله جوادی آملی در این مورد بحث کرده است.
3-ما در این جا تنها یک دلیل که دارای تقریرها و بیانات متفاوت است را به نحو ساده‌ای تحت عنوان برهان نظم می‌آوریم:
الف: اگر کسی بگوید که این شعر سعدی براساس اتفاق و ریختن ظرفی از مرکب بر صفحه کاغذ پدید آمده است چه نظری خواهید داشت شعر این است:
آب حیات من است خاک سر کوی دوست          گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست
گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل                       روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست
یا بفرمایید این شعر جناب مولانا:
گفت من آن آهوم کز ناف من                              ریخت این صیاد خون صاف من
بر من است امروز و فردا بر وی است                 خون چون من کس چنین ضایع کی است[1].
آیا شما می‌پذیرید که واقعاً بدون دخالت یک شاعر دانا و قوی و تنها براساس یک تصادف و تصادم این ابیات پدید آمده‌اند و بر کاغذ نقش بسته‌اند.
ب: حال اگر کسی بگوید تمام شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی براساس یک تصادف کور و ناگهانی پدید آمده‌اند به چه چیزی حکم می‌کنی؟
ج: آیا شاهنامه و مثنوی معنوی پیچیده‌تر و سخت‌تر است یا ساختمان چشم یک سنجاقک و پیچ و تابهای مغز یک کبوتر ـ اگر شما قهراً نمی‌پذیرید که شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی تصادفاً و براساس یک اتفاق بدون علیت شاعر و عالم و آگاه و توانا پدید آمده‌اند حتماً نخواهید پذیرفت که یک چشم سنجاقک با آن همه ذره‌بین مرکب و مغز یک کبوتر با آن همه شگفتیها براساس یک تصادف پدید آمده باشند بلکه دستی آگاه و عالم و توانمند و دقیق آن را پدید آورده است.
د: این دست دقیق و آگاه و قوی و توانمند نمی‌تواند ماده باشد چون ذات نایافته‌ هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش ـ ماده که خود فاقد شعور و آگاهی است چگونه می‌تواند چنین شعور و آگاهی به خرج داده و سیستمی چنین دقیق و مهیا فراهم کند.
ه: این تنها دو مثال کوچک در عالم اطراف ما بود نظم عظیم و حیران‌آور کهکشانها و منظومه‌های عالم سیارات و ستاره‌ها و اموری که به باطن اشیاء اطراف ما مربوط می‌شود از حرکت الکترونها و نوترونها و ... گرفته تا چرخش ستارگانی که یکصد میلیون بار از خورشیدی بزرگترند که خود یک میلیون برابر زمین است و ... آیا می‌توان این امور را ناشی تصادف و بدون دخالت موجودی آگاه و قوی دانست. موجودی که این هستی را پدید آورده است دست کم سه خصوصیت را دارا است. الف: علم ب: حیات ج: قدرت.
________________________________________
[1]مثنوی دفتر اول ص14.