مهر و نفقه(3)

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

نظر اسلام را درباره مهر و فلسفه مهر بيان کرديم.اکنون نوبت آن است که مساله نفقه را مورد بحث قرار دهيم.
قبلا بايد بدانيم که در قوانين اسلامي،نفقه نيز مانند مهر وضع مخصوص به خوددارد و نبايد با آنچه در دنياي غير اسلامي مي گذشته يا مي گذرد يکي دانست.
اگر اسلام به مرد حق مي داد که زن را در خدمت خود بگمارد و محصول کار وزحمت و بالاخره ثروتي که زن توليد مي کند مال خود بداند،علت و فلسفه نفقه دادن مرد به زن روشن بود زيرا واضح است اگر انسان،حيوان يا انسان ديگري را موردبهره برداري اقتصادي قرار دهد ناچار است مخارج زندگي او را نيز تامين کند.اگرگاريچي به اسب خود کاه و جو ندهد آن اسب براي او بارکشي نمي کند.
اما اسلام چنين حقي براي مرد قائل نيست;به زن حق داد مالک شود،تحصيل ثروت کند و به مرد حق نداده در ثروتي که به او تعلق دارد تصرف کند;و در عين حال بر مرد لازم دانسته که بودجه خانواده را تامين کند،مخارج زن و فرزندان و نوکر وکلفت و مسکن و غيره را بپردازد،چرا و به چه علتي؟
متاسفانه غرب مآب هاي ما به هيچ وجه حاضر نيستند درباره اين امور ذره اي فکرکنند;چشمها را به روي هم مي گذارند و عين انتقاداتي را که غربيان بر سيستمهاي حقوقي خودشان مي کنند-و البته آن انتقادات صحيح هم هست-اينها در مورد سيستم حقوقي اسلامي ذکر مي کنند.
واقعا اگر کسي بگويد نفقه زن در غرب تا قرن نوزدهم چيزي جز جيره خواري ونشانه بردگي زن نبوده است راست گفته است،زيرا وقتي که زن موظف باشد مجاناداخله زندگي مرد را اداره کند و حق مالکيت نداشته باشد،نفقه اي که به او داده مي شوداز نوع جيره اي است که به اسير يا علوفه اي است که به حيوانات بارکش داده مي شود.
اما اگر قانون بخصوصي در جهان پيدا شود که اداره داخله زندگي مرد را به عنوان يک وظيفه لازم از دوش زن بردارد و به او حق تحصيل ثروت و استقلال کامل اقتصادي بدهد،در عين حال او را از شرکت در بودجه خانوادگي معاف کند، ناچارفلسفه ديگري در نظر گرفته و بايد در اطراف آن فلسفه تامل کرد.
مجموعه آثار ج19، مطهري،مرتضي؛