اشاره:
آيا شما هم دوست داريد عملکرد خود را به تأييد ديگران برسانيد، چرا؟!
بهراستي نياز به تأييد چيست و چرا برخي افراد همواره سعي دارند کار، رفتار و عملشان را از نگاه ديگران مورد ارزيابي قرار دهند؟ و تا ديگران رفتار آنان را تأييد نکنند، در تأييد صحت عمل و رفتار خويش شک دارند؟ در زندگي روزانه خود با افراد بسياري برخورد کردهايم که همواره در تلاشاند تا رفتار و عملکرد خويش را به تأييد ديگران برسانند. بهراستي چرا براي برخي افراد، خواستهها و تمايلات ساير افراد اينقدر مهم است بهگونهاي که بدون تأييد ديگران، همواره در شک و تحير به سر ميبرند. به عبارت ديگر، هنر برخي افراد خود را در آيينهديگرانديدن است، چرا؟ سؤال اين است که اين گونه افراد چگونه ميانديشند و چگونه رفتار ميکنند؟
ويژگيهاي افرادي که نياز به تأييد دارند
معمولاً افرادي که نياز به تأييد دارند داراي ويژگيهايي هستند که آنان را از ساير افراد برجسته ميکند:
1. اينگونه افراد در شغل، زندگي فردي، زندگي زناشويي، در مقام يک پدر، فرزند، دوست، کارمند، خبرنگار، ژورناليست و ... بهشدت فعاليت ميکنند تا خوب جلوه نمايند.
2. همواره در تحير و سرگرداني به سر ميبرند. منتظر اجازه و تأييد ديگران هستند تا براي آنچه انجام ميدهند، کسب اجازه و تأييد کنند!
3. به ديگران وابستهاند و در صورت تأييد ديگران احساس لذت، رضايت و ارزشمندي ميکنند.
4. معمولاً در جمع از اظهارنظر اجتناب ميکنند و در هراسند؛ زيرا ميترسند ارزيابي ديگران آنان و ديدگاهشان را تأييد نکند و يا اظهار نظر آنان مورد نظر ديگران واقع نشود.
5. همواره رفتاري محافظهکارانه داشته و براي حفظ وضع موجود، رفتاري مسالمت آميز دارند.
6. براي رضايت خاطر ديگران زندگي ميکنند، تلاش و فعاليت ميکنند و هميشه در خدمت خواستههاي ديگرانند.
7. استعدادها، ظرفيتها، مهارتها و تواناييهاي خويش را باور ندارند و تمايل دارند خود را «نالايق» وانمود کنند.
8. آنگاه که احساس کنند با گفتن «حقيقت» تعارض و تنش پديد آيد، دروغ گفتن و پنهانکردن حقيقت برايشان راحت ميشود.
9. به خاطر ترس از عدم تأييد و يا طرد شدن، خواستهها، نيازها، حق و حقوق خود را کنار ميگذارند و تابع خواستهها و هوا و هوس ديگران ميشوند.
10. به دليل ترس و نگراني از نتايج احتمالي يک تصميم، هيچگاه «تصميم» نميگيرند و از ابراز عقيده اجتناب ميکنند.
چرا برخي نياز به تأييد دارند؟
معمولاً افراد بنابر دلايلي نياز به تأييد دارند: برخي به دليل ويژگيهاي شخصيتي، برخي به دليل پيشينه تربيت خانوادگي و برخي نيز به دليل ارتباط با دوستان و افراد داراي چنين ويژگي روحي و رواني و ... به چنين بيماري دچار ميشوند. در اينجا اجمالاً برخي از اين عوامل را بيان ميکنيم.
1. افرادي که نياز به تأييد دارند، بنابر دلايل زير عزت نفس آنان پايين است:
الف) فقدان حس ارزشمندي و در نتيجة عدم وجود تقويت اين حس در دوران کودکي؛
ب) احساس طردشدگي و کمبود عاطفي در دوران کودکي؛
ج) فقدان ارزيابي مثبت از خود و بازخوردگيري مثبت در دوران کودکي؛
د) احساس ناديدهگرفتهشدن و بيتوجهي و يا کمتوجهي در دوران کودکي؛
2. اين افراد نقش تأييدگرفتگي را از والدين در کودکي آموختهاند و به طور وسواس گونهاي به دنبال تأييد از هر منبعي براي عمل «خوب» خويشاند.
3. در کودکي احساس ميکردند که «وصله ناجورند» و نميتوانند با دوستان و اطرافيان گرم بگيرند و بجوشند.
4. خود را در کودکي به الگوهاي خيالي، موهوم وغيرواقعي ميچسبانند که معمولاً آرماني و دست نيافتني بودند و از تلويزيون، ماهواره و ... تبليغ ميشوند.
راههاي کاهش نياز به تأييد ديگران
راهها و شيوههاي زير ميتواند نياز به تأييد ديگران را در افراد کاهش دهد. بهواقع، با عمل به اين راهکارها افراد در رفتار خويش کمکم نياز کمتري به تأييد ديگران ميبينند. اين راهکارها را ميتوان چنين بيان کرد:
1. بايد راههاي خودباوري و عزت نفس را در خود تقويت کرد و بايد اين باور و عقيده غيرمنطقي را که «احساس خوب بودن» در گرو «تأييد ديگران» است از خود طرد کرد.
2. زمينهها و بسترها و ترسهاي احتمالي شخص مثل طرد، ناديدهگرفتن، ترک شدن، و عدم تأييد را در خود شناسايي و از بين ببرند.
3. بايد به خود جرأت داد، وارد صحنه موفقيتهاي تعارضآميز و تنشزا شد، در مسائل و مباحث گروهي شرکت کرد و به خود جرأت اظهار نظر داد. نظر خود را در مورد موضوع مورد بحث در جمع با اطمينان ابراز کرد و نبايد از چيزي و يا کسي هراسيد؛ چرا که ديگران هم مثل ما افرادي عادي هستند، با ما تفاوتي ندارند.
4. بايد همواره خود را در برابر اين پرسش ملامت کرد که اگر قرار باشد همواره مورد تأييد ديگران باشم و رفتار من مورد رضايت ديگران باشد، ولي هرگز نتوانم احساس و نظر واقعي خود را دربارة مسائل و موضوعات بيان کنم، چه ارزش و نفعي دارد؟
5. بايد فهرستي از موضوعاتي را تهيه کرد که همواره از ترس عدم تأييد، هرگز نظر خود را درباره آنها بيان نکردهايد، اينک خود را آماده کنيد تا ديدگاه خود را درباره اين موضوعات به ديگران با جرأت و قاطعيت تمام بيان کنيد.
6. سعي کنيد اين نکته را همواره به خود تلقين کنيد که «مهم نيست که ديگران دربارة من چه قضاوتي دارند، مهم اين است که نظر من دربارة اين موضوع چيست»1
در اين زمينه و براي مطالعه بيشتر به منابع زير مراجعه کنيد:
1. دکتر مرتضي آقاتهراني، اهمال کاري؛ بررسي علل و راهکارهاي درماني، قم: مؤسسه امام خميني، 1383
ديدار آشنا :: تير 1384، شماره 59