همه ما میخواهیم که در زندگی، فرد خوشبختی باشیم و نیز آرزومندیم که ازدواجمان سرانجام خوبی داشته باشد. ازدواج، پیمانی است مقدّس که در میان تمام اقوام و ملل و تمامی زمانها و مکانها وجود دارد. ازدواج، یک نیاز و خواست طبیعی زن و مرد است که همه مکاتب سالم در جوامع بشری، بویژه مکاتب آسمانی و مخصوصاً دین اسلام، بر آن صحّه نهاده، پیروان خود را به آن ترغیب کردهاند.
از مهمترین اهداف ازدواج، میتوان نیل به آرامش و آسودگی خاطر، تأمین نیازهای جنسی، بقای نسل، تکمیل و تکامل، سلامت و امنیت اجتماعی و تأمین نیازهای روانی ـ اجتماعی را نام برد. امّا از آن جا که هر کاری به مهارت و دانش نیاز دارد، در امر ازدواج نیز برای همسری توانا شدن، باید دانش و مهارت لازم رابه دست آورد. زن و شوهر، با یادگیری مهارتهای ارتباطی و به کار بستن آن، میتوانند روابط خویش را بهبود بخشند و یار و غم خوار یکدیگر باشند.
آگاهی
اکثر زوجهایی که دوره نامزدی را میگذرانند، امید زیادی به اینده دارند. آنها احساس میکنند که عشق، تمام وجودشان را تسخیر کرده است؛ امّا ایا تضمین خواهند کرد که مانند میلیونها زوج دیگر، در رابطهای خستهکننده و کسالتآور، گرفتار نخواهند شد؟ ازدواج، حلقه نامزدی یا آلبوم عکس نیست؛ بلکه راهی برای رسیدن به آرامش است و چنین امری، میسّر نمیشود، مگر در سایه آگاهی. آگاهی، غذای صبح افراد پیروزمند است و بیشتر آسیبدیدگیهای اجتماعی، ناشی از عدم آگاهی است.
شناخت، لازمه موفّقیت
در یک ازدواج موفّق، زن و شوهر، باید دیدگاهی روشن و شفّاف درباره فلسفه زندگی (به طور کلّی) و زندگی خانوادگی و دستاوردهای آن (به طور اختصاصی)، داشته باشند؛ از نقاط ضعف و قوّت، سرگرمیها، علایق و مهارتهای خود آگاه باشند این آمادگی را داشته باشند که برای پیشبرد این موارد، مجهّز گردند و آنها را در شریک زندگی خود رشد دهند. زوجین، علاوه بر شناخت خویش، باید از شخصیت خاص همسر و ویژگیهای جنسیتی او نیز آگاهی به دست آورند و به گونهای مؤثّر و با کفایت، از امکانات خانواده، برای دستیابی به اهداف مشترک خانواده، استفاده بهینه به عمل آورند و سعی کنند که تعامل و ارتباط بین خانواده و محیط بیرون از خانواده را به طور کارآمد، کنترل و تنظیم کنند.
شناخت خود و شناخت یکدیگر
برقراری ارتباط خوبْ بین دو نفر، مستلزم شناخت از شخصیت خود و دیگری است. با اهمیتترین صفات شخصیتی در زندگی زناشویی، عبارتاند از: اعتماد به نفس بالا، احترام به خویشتن، جرئتمندی، آرامش، انعطافپذیری، مردمآمیزی و رشد و پختگی عاطفی و هیجانی.
برای ایجاد آرامش در خود و دیگری، باید به مواردی از قبیل: ابراز عواطف مثبت، محترم شمردن یکدیگر، اعتبار بخشیدن به هم، درک متقابل، همدلی، شوخطبعی و تحسین و تمجید، توجّه داشت و عواطف و احساسات خود را به راحتی برای یکدیگر بیان کرد؛ زیرا بیان احساسات، مشکلات را به طور چشمگیری کاهش میدهد و هماهنگی عاطفی، فکری و رفتاری لازم را میان زوجین برقرار میکند.
به طور کلّی برای دستیابی به آرامش بیشتر و سلامت روان در خانه، باید به «پنج میم» یعنی: محبوب بودن، محترم بودن، مطرح بودن، مفید بودن و مهم بودن، توجّه کافی داشت؛ زیرا در سایه آنها به میم ششم، یعنی: «موفّقیت» دست خواهیم یافت.
خوب بودن، کافی نیست
در امر ازدواج، باید به اصل خوب بودن و علاقه خاص داشتن، توجّه کرد. اکثر انسانها خوباند، امّا هر خوبی، ممکن است «جور» نباشد. تمام خوبها با هم جور نیستند. باید ویژگیهای افراد، متناسب با یکدیگر باشد. جور بودن، امری است که خوب بودن و علاقهمندی را تجدید میکند.
در یک ازدواج خوب یا کامل، ما به دنبال شباهتها نیستیم؛ بلکه مکمّل میخواهیم. هر کس باید قرینه خود را پیدا کند. یک ازدواج خوب، به یک پازل (جورچین) میماند که تکّههای آن باید با هم جور باشند.
پازل زندگی خود را جوری تکمیل کنید که دلانگیز و برانگیزاننده باشد و تناسبهایی از قبیل: تناسب سنّی، تناسب طبقاتی، تناسب فکری و عقیدتی، تناسب تحصیلی و تناسب ساختار خانوادگی را در بر داشته باشد.
عشق را زنده نگه دارید
باید اذعان کرد که علّت شکست در ازدواج، این است که ما با ترفندهای مبارزه با مشکلات خود آشنایی نداریم و در روابط قبل از ازدواج، از یکدیگر، سؤالات کافی نمیپرسیم. نشانههای هشداردهنده را میبینیم، ولی نسبت به آن، بیتوجّه هستیم و تسلیم عشقهای کوری میشویم که به جای این که در ما اشتیاق به وجود آورند، ایجاد ترس میکنند.
عشق، خصوصیترین احساس بشر و دلیلِ بودن و ماندن است. عشق، تجربهای اعجازگونه و قدرتمند است، به طوری که در آغاز زندگی مشترک، هر دیدار و گفتگو میان زن و شوهر، بسیار درست و بی کم وکاست به نظر میرسد؛ امّا به زودی، این جاذبه و شیفتگی، به یک رابطه تبدیل میشود.
عشق ،نیرویی مثبت است که در فضای مثبتْ رشد میکند و در فضای منفی، پژمرده میشود. هنگامی که با همسرتان در فضای مثبتْ زندگی کنید، رابطهتان بسیار سادهتر خواهد بود و مشکلات، سریعتر حل میشوند و سرزنشِ کمتر، و تشریکِ مساعی بیشتری، بین شما به وجود خواهد آمد.
پیشنهاد
ـ ازدواج باید روشی برای عشق ورزیدن، گرامی داشتن، تجلیل و ستایش هر روزه از همسر و ابراز تعهّد باشد.
ـ ازدواج باید فرایندی فعّال و شراکتی باشد؛ نه حالتی ساکن و ایستا.
ـ ازدواج، ارتباطی عمیق و صمیمی است. بنا بر این باید کانون خانواده را به یک کانون گرم، مبدّل کرد، نه به یک میدان مبارزه.
ـ ازدواج با فردی که نمیتواند احساسات خود را با شما سهیم شود، در واقع، شکلی از خودْتنبیهی یا لجاجت با خویشتن است. پس با افرادی که از لحاظ احساسی، خسیساند، ازدواج نکنید؛ زیرا عمداً شما را وادار میکنند که عشق را از آنها گدایی کنید.
ـ روابط و علایق جنسی میان شما و همسرتان باید به شکلی وجود داشته باشد که رابطه شما از یک دوستی ساده، متمایز گردد.
ـ از افرادی که احساسات و عواطفشان خاموش و مرده است، دوری کنید.
ـ هرگز به منظور اجتناب از درگیری و برخورد، سازش نکنید.
ـ برای داشتن ازدواج موفّق، به سه رکن اساسی: جاذبه، تفاهم و تعهّد، نیازمندید.
ـ در هنگام ازدواج، نسبت به نقاط ضعف مشکل آفرین، مانند: اعتیاد، خشم، اختلالات جنسی و... توجّه کافی داشته باشید.
ـ عشق، راهی است، برای رسیدن به خدا. پس همسر زندگیتان را هر چه هوشیارانهتر انتخاب کنید؛ زیرا از روزنه دید او به درک گوشهای از جمال حقْ نایل میگردید.
ـ عشق، پایه و اساس یک ازدواج موفّق است؛ امّا اگر قرار است که، رابطه، زنده بماند و رشد کند، به چیزی بیش از عشق نیازمندید و آنچه که موجب شکست در ازدواج میشود، کمبود عشق نیست، کمبود دوستی است.
منابع:
ـ عشق، مهرداد انتظاری، تهران: نشر نامک، اوّل، 1383.
ـ لحظههای ناب و حقیقی، باربارا دی آنجلیس، مترجم: هادی ابراهیمی، تهران: نسل نواندیش، دوم، 1384.
ـ ایا تو آن گمشدهام هستی؟، باربارا دی آنجلیس، مترجم: هادی ابراهیمی، تهران: نسل نواندیش، دوم، 1384.
ـ انتخاب عاقلانه، مسعود غفاری، تهران: یادآوران، پنجم، 1384.
ـ آموزش قبل از ازدواج (راهنمای عملی برای زوجهای جوان)، اکرم خمسه، قم: دانشگاه الزّهرا، 1382.
ـ عاشقانهها، سیندی هایذ، مترجم: مهران انتظاری، تهران: نشر نامک، 1383.
حدیث زندگی :: بهمن و اسفند 1385، شماره 33