مقام دوّم: رفتن به مسجد شريف بُراثا و نماز خواندن در آن

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

بدان كه مسجد براثا از مساجد شريفه معروفه متبرّكه است، و واقع شده در بين بغداد و كاظمين(عليهما السلام)در راه زوّار و غالباً از فيض آن محروم و اعتنايى به آن ندارند با همه فضايل و شرافتى كه در اخبار از براى او روايت شده. شيخ جليل ابوعلى نجل شيخ الطّائفه در امالى خود به سند معتبر روايت كرده از حضرت امام محمّد باقر(عليه السلام) كه فرمود: «چون حضرت امير المؤمنين(عليه السلام)از جنگ خوارج نهروان برگشت، گذشت به زَوْراء كه محلّ شهر بغداد بوده است. پس گفت به مردم كه: اين زوراء است، پس راه رويد و اجتناب كنيد از داخل شدن آن، كه خسف و فرو رفتن زمين به آن نزديك تر است از فرو رفتن ميخ در ميان سبوس. و چون به موضع ديگر رسيد پرسيد كه: اين چه موضع است؟ گفتند: نجراست. فرمود كه اين زمين شوره است به جانب راست اين زمين كنيد، پس به راهبى رسيد كه در صومعه خود بود، به آن راهب خطاب نمود كه: در اين جا فرودآييم؟ راهب گفت كه با لشكر خود در اين جا فرود ميا. فرمود: چرا؟ راهب گفت كه: در اين موضع فرود نمى آيد مگر پيغمبر يا وصىّ پيغمبر با لشكر خود كه جهاد كند در راه خدا، چنين خوانده ايم ما در كتاب هاى خود. حضرت امير المؤمنين(عليه السلام) فرمود كه: من آن وصىّ پيغمبرم. پس راهب از صومعه خود فرود آمد به سوى آن حضرت و گفت: عرض كن بر من دين اسلام را و بگير از من پيمان شريعت هاى آن را كه من در انجيل خوانده ام وصف تو را و خوانده ام كه فرود خواهى آمد در زمين براثا كه خانه حضرت مريم و زمين حضرت عيسى است. پس حضرت فرمود: بايست و به ما چيزى خبر مده كه ما بهتر از تو مى دانيم. پس رفت به موضعى از آن صحرا و امر كرد كه خاك را دور كردند، پس سنگى عظيم ظاهر شد، پس سرپايى بر آن سنگ زد و از زير آن چشمه بزرگى ظاهر شد، پس فرمود كه: اين چشمه اى است كه از براى مريم ظاهر گرديد. پس هفده ذرع از آن چشمه دور شد و فرمود كه: بشكافيد اين مكان را، چون شكافتند سنگ سفيدى ظاهر شد، فرمود كه: حضرت مريم(عليها السلام)حضرت عيسى(عليه السلام) را از دوش خود گرفت و بر اين سنگ گذاشت، و در اين موضع نماز كرد. پس حضرت امير المؤمنين(عليه السلام)آن سنگ را نصب كرد و به سوى آن نماز كرد، و چهار روز در آن جا ماند، و حرم خود را در موضعى فرود آورده بود كه آن قدر دور بود كه اگر صدا زنند توان شنيد، پس فرمود كه: اين زمين براثا است، اين خانه مريم است، اين موضع مقدّسى است كه پيغمبران در آن نماز كرده اند.
حضرت امام محمد باقر(عليه السلام) فرمود كه: «ما در كتب يافته ايم كه حضرت ابراهيم پيش از عيسى در آن ] مكان و [ موضع نماز كرده است». و شيخ شهيد اوّل(رحمه الله) در كتاب ذكرى فرموده: از مساجد شريفه، مسجد براثا است كه در غربى بغداد واقع است و آن باقى است الى الآن، و من آن را ديدم و در آن نماز كردم، و جماعتى روايت كرده اند از جابرانصارى كه گفت: امير المؤمنين(عليه السلام)با ما نماز گذارد در براثا، بعد از برگشتن از جنگ خوارج و ما زياده از صد هزار مرد بوديم، پس نصرانى از صومعه خود فرود آمد و پرسيد كه: سر كرده اين لشكر كيست؟ ما اشاره به امير المؤمنين(عليه السلام) كرديم كه اين است، پس به نزد آن حضرت آمد و سلام كرد و گفت: اى آقاى من تو پيغمبرى؟ فرمود: نه، بلكه پيغمبر سيّد و آقاى من است. گفت: پس تو وصىّ پيغمبرى؟ فرمود: بلى. گفت: من اين صومعه را از براى اين موضع بنا كرده ام كه براثا نام دارد، و در كتب آسمانى خوانده ام كه در اين موضع با اين جمعيّت نماز نمى كند مگر پيغمبرى يا وصىّ پيغمبرى پس مسلمان شد، و حضرت امير المؤمنين(عليه السلام) به او فرمود كه: كى در اين جا نماز كرده است؟ عرض كرد: حضرت عيسى و مادرش. حضرت فرمود كه: حضرت ابراهيم خليل(عليه السلام) نيز در اين جا نماز كرده است.
و آيت اللّه علاّمه حلّى(قدس سره) در كشف اليقين فرموده كه يافتم به خطّ شيخ محدّث محمّد بن المشهدى(رحمه الله)كه به سند خود روايت كرده بود از جابربنعبداللّه انصارى و او از انس بن مالك كه گفت: چون امير المؤمنين(عليه السلام) از جنگ خوارج برگشت در براثا فرود آمد، و در آن جا راهبى در دير خود بود، آن راهب چون آن لشكر را ديد از دير خود فرود آمد و پرسيد كه: سركرده اين لشكر كيست؟ گفتند: امير المؤمنين(عليه السلام) است، و از جنگ اهل نهروان برگشته است، پس به خدمت حضرت شتافت و با ادب ايستاد و گفت:  السَّلامُ  عَلَيْكَ  يا اَميرَ  المُؤْمِنِيْنَ  حَقّاً  حَقّاً. حضرت فرمود كه: چه مى دانى كه من اميرالمؤمنين هستم به حقيقت و راستى؟ گفت: چنين خبر داده اند ما را رهبانان و دانايان ما. حضرت فرمود كه: اى حباب. راهب گفت كه: نام مرا چه مى دانى؟ فرمود كه: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مرا چنين خبر داده. حباب گفت كه: دست دراز كن كه من شهادت مى دهم به وحدانيّت خدا، و به رسالت محمّد(صلى الله عليه وآله)، و شهادت مى دهم كه تو علىّ بن ابى طالب و وصىّ آن حضرتى. فرمود كه: در كجا مى باشى؟ گفت: در اين دير مى باشم. فرمود كه: بعد از اين، اين جا مباش، و ليكن در اين جا مسجدى بنا كن، و به اسم بنا كننده اش نام كن آن را. پس بنا كرد آن را مردى كه نامش براثا بود، پس مسجد را براثا نام كرد. و امير المؤمنين(عليه السلام) از راهب پرسيد كه: از كجا آب مى خورى؟ گفت: از دجله. فرمود كه: چرا در اين جا چشمه يا چاهى نمى كنى؟ گفت: يا امير المؤمنين هر چاهى كه كنديم آبش شور بود. حضرت جايى را نشان داد و فرمود كه: اين جا چاهى بكن. چون كندند سنگى بزرگ ظاهر شد كه نتوانستند كندن آن را، پس آن حضرت سنگ را كند و از زيرش چشمه اى ظاهر شد از عسل شيرين تر و از كره لذيذتر، پس فرمود كه: اى حباب از اين چشمه آب بخور، اى حباب زود باشد كه در پهلوى مسجد تو شهرى بنا شود كه جبّاران در آن بسيار باشند و بلا و فتنه در آن عظيم باشد، حتّى آن كه در هر شب جمعه هفتاد هزار فرج را به حرام جماع كنند، انتهى.
و مراد اين شهر بغداد نو است. و ابن شهرآشوب در مناقب، مضامين اين اخبار را به اسانيد متعدّده نقل كرده و بعد از آن روايت كرده كه حضرت امير المؤمنين(عليه السلام) صيحه زد به آن چاه به زبان عبرانى كه نزديك من بيا. پس چون عبور كرد به مسجد، در آن جا درخت عوسجى([1]) بود كه خار بسيار داشت پس شمشير خود را كشيد و خارها را از آن درخت دور كرد و فرمود: در اين جا قبر پيغمبرى است از پيغمبران خداوند. و امر فرمود آفتاب را كه برگردد([2])، پس برگشت و با آن حضرت سيزده كس از اصحابش همراه بودند، پس قبله را به خطّ مستقيم درست كرد و به سوى آن نماز كرد.
و بالجمله از مجموع اين اخبار چند فضيلت براى اين مسجد شريف معلوم مى شود كه اگر هر كدام از آن در هر مسجدى باشد، سزاوار است كه انسان شدّ رحال نمايد و منازلى طى كند و به فيض نماز و دعاى در آن مستفيض و متبرّك شود:
اوّل: مقرّر نمودن حق تعالى، كه در آن زمين فرود نيايد رئيسى با لشكرش جز پيغمبر يا وصىّ آن.
دوّم: آن كه خانه حضرت مريم است.
سوّم: آن كه زمين حضرت عيسى(عليه السلام) است.
چهارم: بودن چشمه اى در آن جا كه براى مريم ظاهر شده.
پنجم: ظاهر كردن حضرت امير(عليه السلام) آن چشمه را به اعجاز خود.
ششم: بودن سنگ سفيد متبرّك كه مريم حضرت عيسى را بر آن گذاشته در آن جا.
هفتم: بردن حضرت آن سنگ را از آن جا به اعجاز و نماز كردن به سوى آن يعنى آن را به جاى ديوار قبلى محراب نماز خود قرار داد. و شيخ مرحوم ما ـ طاب ثراه ـ فرموده كه: اين سنگ مبارك مقدّس هنوز موجود و در آن جا منصوب، و لكن مكرّر جهّال بيگانگان آن را در آورده و در چاه مى اندازند، پس از اطّلاع باز بعضى مؤمنين آن را در آورده نصب مى كنند، و چون به جهت غفلت و بى اعتنايى شيعيان به اين مسجد عظيم الشّأن معمور و آباد نيست، لهذا اين رشته باقى است تا به كجا بكشد!
هشتم: نماز كردن حضرت امير المؤمنين(عليه السلام) و دو نوباوه او حضرت مجتبى و سيّد الشهدا(عليهما السلام)در آن جا.
نهم:  توقّف حضرت در آن جا چهار روز به جهت شرافت مكان و مقدّس بودن زمين آن.
دهم: نماز كردن پيغمبران خصوص حضرت خليل الرّحمن(عليه السلام) در آن جا.
يازدهم: بودن قبر پيغمبرى در آن جا.
دوازدهم: برگشتن آفتاب براى حضرت امير(عليه السلام) در آن جا.
و با اين شرافت و فضايل و بروز آيات الهيّه و معاجز حيدريّه در آن، معلوم نيست از هزار نفر زائر يكى به آن جا برود، با آن كه در سر راهشان واقع است و مكرّر از آن جا مى گذرند، و اگر اتّفاقاً كسى بخواهد درك اين فيض ها را نمايد چون به آن جا رسد و بيند درِ مسجد بسته است از دادن پولى جزيى به جهت باز كردن آن در مضايقه نكند و خود را از اين همه فيوضات عظيمه محروم نمايد، و حال آن كه گاه شود براى محض تماشاى بغداد و عمارات جبّارين در آن مصرف ها كند، چه رسد به مصارف عظيمه قيمت فضول معاش و امتعه نحسه نجسه يهوديان آن، كه گرفتن آن از متمّمات زيارت غالب از زوّار است، واللّه المستعان.
در فضيلت مسجد ردّ الشمس و مسجد جمجمه
و در اين جا لازم است تنبيه بر امرى كه شيخ مرحوم علاّمه نورى ـ طاب ثراه ـ در تحيّة الزّائر به آن اشاره فرموده و آن امر آن است كه مشهور در نزد اصحاب و مقتضاى اخبار كثيره برگشتن آفتاب است براى حضرت امير المؤمنين(عليه السلام) دو مرتبه:
اوّل: در حيات حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) در قريب به مسجد قبا كه در آن جا مسجدى بنا كردند و آن را مسجد ردّالشمس مى گويند و مسجد فَضيخ نيز گويند، و فَضيخ اسم نخلى است كه در آن جا بود. و اين از مساجدى است كه مستحبّ مؤكّد است كه حاجى ها چون به مدينه طيّبه مشرّف شدند به آن جاها بروند و نماز كنند. و اين مسجد الان سقف و ديوار ندارد.
دوّم: ] سال ها [ بعد از وفات حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) ] و [ بعد از مراجعت ] حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)  [از جنگ نهروان چون به خرابه شهر بابل رسيدند فرود آمدند و نماز ظهر را با اصحاب كردند، پس جمجمه پوسيده در آن جا ديدند، فرمود آن جمجمه را حاضر كردند، و از او پرسيد از اسم و شغل و حالش; پس اسم خود را گفت كه يكى از عظماى ملوك جبّارين بود، و شرح سلطنت و طغيان و عقوبات بعد از هلاك شدن خود را در كلامى طولانى عرض كرد، پس موكب همايونى از آن جا حركت كرد و در عبور از فرات هم معجزات غريبه از آن حضرت بروز كرد كه در كتب فضايل مسطور است، و چون از فرات گذشتند و به جهت طول كشيدن سخن جمجمه وقت تنگ شد و به زمين شوره زار رسيدند كه روا نيست نبىّ يا وصىّ در آن نماز كند، اصحاب را امر كردند به نماز و خود به سرعت سير كردند يك نفر يا دو نفر در خدمت آن حضرت بود، چون از آن زمين گذشتند فرود آمدند تا وضو را تجديد كردند آفتاب غروب كرد و همه آفاق را برگرفته غير از آن افق، پس آفتاب را امر فرمودند برگردد اطاعت كرد، نماز عصر را به جاى آوردند و از محلّ نماز ظهر تا محلّ نماز عصر يك فرسخ است تقريباً و در آن دو محلّ شريف كه يكى محلّ نماز ظهر و بروز آيه باهره سخن گفتن جمجمه بود با آن حضرت، و ديگرى كه مكان نماز عصر و ظهور معجزه باهره برگشتن آفتاب بود براى آن جناب دو مسجدى بنا كردند، اوّل را مسجد جمجمه مى گويند و دوّم را مسجد ردّ شمس و به اين دو مطلب از ردّالشمس اشاره كرد سيّد حميرى(رحمه الله) در قصيده بائيه معروفه به مذهّبه:
رُدَّتْ  عَلَيْهِ  الشَّمْسُ  لَمَّا  فَاتَهَ***وَقْتُ  الصَّلاةِ  وَقَدْ  دَنَتْ  لِلمَغْرِبِ
حَتَّى  تَبَلَّجَ  نُوْرُها  فِي  وَقْتِها***لِلعَصْرِ  ثُمَّ  هَوَتْ  هَوْيَ  الكَوْكَبِ
وَعَلَيْهِ  قَدْ  حُبِسَتْ  بِبابِلَ  مَرَّةً***أُخْرَى  وَلَمْ  تُحْبَسْ  لِخَلق  مُعْرَبِ
إلاّ  لأَحْمَدَ([3])  أوله  وَلِرَدِّها***وَلِحَبْسِها  تَأْوِيْلُ  أَمْر  مُعْجَبِ
و چون در سنه ( 498 هـ ) شهر حلّه بنا شد و اتّفاقاً در جنب مسجد ردّالشمس واقع شد، و امرا و ملوك و علما و اعيان آن بلد غالباً از اماميّه و مخلصين اهل بيت(عليهم السلام) بودند اين مسجد هميشه معمور و آباد بوده، و اگر گاهى خرابى به هم رسانيده فوراً اصلاح شده به خلاف مسجد جمجمه، زيرا كه چون در كنار راه واقع شده و از عبور و مرور شيعيان دور، لهذا به مرور ايّام متروك و مهجور و خراب و ويران و اندك اندك اسمش هم از ميان رفت، با آن كه جماعتى از بزرگان علما مثل شيخ محمّد بن شهرآشوب، و قطب راوندى، و ابن حمزه طوسى، و غيرهم، اين مسجد شريف را در باب معاجز و در باب فضايل و مساجد منسوبه به آن حضرت ذكر كرده اند.
و بالجمله اين مسجد همينطور متروك و مهجور بود، تا چهار سال قبل شيخ معظّم ما ثقة الإسلام نورى ـ جزاه اللاه خيرالجزاء ـ ّز نجف اشرف حركت كرد و رفت به حلّه به جهت پيدا كردن آن مسجد شريف و به تعب شديد مكان آن را پيدا نموده و به همّت ايشان آن مسجد معلوم گشت و به دويست ليره مصارف آن را تعيين نمودند و مشافهةً و مكاتبةً به اهل خير و ثروت اطّلاع داده و تحريص بر تعظيم اين مشعر بزرگ خداوندى كه افتخار شيعه است مى نمود، و كسى پيدا نشد كه غيرت دينى و عصبيّت مذهبى او را حركت دهد تنها يا به اعانت و شراكت و راغبين در خير اقدام نموده و اين خانه خراب خداوند را آباد و مصلاّى جناب امير المؤمنين(عليه السلام) را معمور و سخنان محو شده كلّه پوسيده را زنده و جماعت شيعه را مفتخر و سرافراز نمايد، وَلَعَلَّ اللّهَ يُحدِثُ بَعدَ ذلكَ أمراً، و چون معلوم شد كه آفتاب مطابق اخبار كثيره و مشهور ميان اماميّه دو مرتبه براى آن جناب برگشت حال مى گوييم مطابق خبر آخر كه از ابن شهر آشوب نقل نموديم در مسجد براثا نيز برگشت، و اين غريب نباشد، زيرا كه در مقام بروز معجزه فرقى ميان دو مرتبه و ده و صد نيست و براى انحصار در دو نوبت وجهى نيست، نهايت آن كه دو مرتبه مشهور شد مثل جمله اى از معاجز و بعضى نشد، بلكه بزرگان اهل فن حديث پيش از اين نقل كرده اند و ابو الحسن بن شاذان در بيان، كه كتابى است كه ناميده آن را بيان براى ردّ شمس براى على(عليه السلام)، و ذكر كرده كه آفتاب براى آن حضرت مكرّر برگشته و هفده موضع بلكه زياده از آن شماره كرده چنانچه بر متتبّع خبير، ظاهر و مستنير است.
____________________
[1]. درختچه اى است خاردار با ثمره اى كوچك وعقيق گون وگرد كه ترش مزه مى باشد.
[2]. يعنى أميرالمؤمنين امر فرمود به آفتاب كه برگردد.
[3].  ليُوشع  خ ل.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page