مقام اوّل: در زيارت مشاهير از علما كه در اين بلد شريف مدفون اند

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

بدان كه از چيزهايى كه سزاوار است از براى زاير مراعات آن در اين مشاهد مشرّفه، زيارت كردن علماى آن جاست حيّاً و ميّتاً كه بر زيارت آن ها فوايد عظيمه و مثوبات جليله مترتّب است، و شيخ جليل احمد بن فهد حلّى(رحمه الله) در عدّة الدّاعى روايت كرده از حضرت امير المؤمنين(عليه السلام)كه: «زيارت علما محبوب تر است نزد خداوند از هفتاد طواف دور خانه خدا، و بهتر است از هفتاد حج و عمره پسنديده قبول شده، و بلند مى كند خداوند براى او هفتاد درجه، و نازل مى كند بر او رحمت را، و گواهى مى دهند براى او ملايكه كه بهشت بر او واجب شده». بلكه زيارت ايشان را بدل زيارت ائمّه(عليهم السلام) قرار دادند با آن همه اجرها و خيرها كه در آن است، وبسيارى از زائرين از اين حظّ عظيم و فيض عميم محروم مى مانند، و منشأ آن دو چيز است: يكى: جهل زائر به عظمت و جلال و مرتبه علما ـ عليهم رضوان اللّه المتعال  ـ . دوّم:  ندانستن او اشخاص و قبور آن ها را، و ما إن شاء اللّه در باب زيارات مشاهد مشرّفه، جزئى اشاره به مطلب دوّم مى نماييم.
و در اين جا لازم است دو امر را يادآور شويم: يكى ذكر فضيلت و جلالت آن ها، و ديگر ذكر علمايى كه در خصوص بلده شريفه كاظمين(عليهما السلام) مدفون اند.
پس گوييم در امر اوّل كه: پوشيده نماند آنچه از آيات و اخبار در فضيلت علم و علما وارد شده زياده از آن است كه احصا آن توان نمود، لكن ما به جهت تبرّك و تيمّن چند خبر در اين مختصر ايراد مى نماييم، در كتاب من لا يحضره الفقيه مروى است كه: «نظر كردن به سوى كعبه عبادت است، و نظر به سوى ائمّه(عليهم السلام)عبادت است، و نظر به سوى والدين عبادت است و نظر به سوى قرآن بدون قرائت نيز عبادت است، و نظر به روى عالم عبادت است، و نظر به سوى آل محمّد(عليهم السلام)عبادت است».
و در عيون و غيره از حضرت رسول(صلى الله عليه وآله)مروى است كه سه مرتبه فرمودند: «بار خدايا رحم كن خلفاى مرا». كسى عرض كرد: كيست اند خلفاى شما يا رسول اللّه(صلى الله عليه وآله)؟ فرمود: «كسانى كه روايت مى كنند احاديث مرا و سنّت مرا، پس ياد مى دهند آن ها را به امّت من».
و مقتضاى اين خبر شريف آن است كه بايد رفتار كرد با علما در مقام تعظيم و تكريم، به نحوى كه رفتار بايد كرد با خود آن جناب، زيرا كه ايشان را جانشين خود خوانده، و خليفه و جانشين شريك است با كسى كه او را در جايش نشانده در اجراى احكام، مگر در آنچه معلوم شود كه از خصايص اوست.
و آيت اللّه علاّمه حلّى(رحمه الله) در اوّل كتاب تحرير روايت نموده از حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)كه فرمودند: «علماى امّت من به منزله انبياى بنى اسراييل اند». پس هر چه معلوم شود كه از خصائص خاصّه انبيا(عليهم السلام) است، چون عصمت فطرى و نزول وحى و مثل آن ها علما را از آن بهره نيست، و در باقى احكام فضايل و احكام و آداب متعلّق به ايشان شريك اند، چنانچه تصريح به اين مطلب نموده شيخ ما علاّمه نورى ـ طاب ثراه ـ در كلمه طيّبه; و از اين قبيل است آنچه رسيده كه ايشان وارث انبيا و نوّاب ائمّه اند و حجّت اند بر خلايق از جانب ايشان، چنانچه در كافى شريف، و در مقبوله عمربن حنظله و غيره، اشاره به اين مطلب شده. و در اكمال الدّين شيخ صدوق(رحمه الله)مروى است كه: حضرت حجّت عصر ـ صلوات اللّه عليه ـ در توقيع اسحاق بن يعقوب نوشتند: «امّا حوادث واقعه، پس رجوع كنيد در آن ها به سوى روات حديث ما، پس به درستى كه آن ها حجّتند از جانب ما بر شما و من حجّت خدايم». در احتجاج مروى است كه حضرت صادق(عليه السلام) به حسن بصرى
فرمودند در تفسير آيه شريفه (وَجَعَلْنَا  بَيْنَهُمْ  وَبَيْنَ  الْقُرَى  الّتِي  بَارَكْنَا  فِيهَا قُرَىً ظَاهِرَةً  وَقَدَّرْنَا  فِيْهَا  السَّيْرَ  سِيرُوا  فِيْهَا  لَيَالِيَ  وَأَيَّامَاً  ءَامِنِينَ) كه: «ماييم آن قريه ها كه بركت داده خداوند در آن ها، و قُراى ظاهره، رسولان و نقل كنندگان از مايند به سوى شيعيان ما، و شيعيان ما به سوى شيعيان ما». و در جامع الاخبار از حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) روايت نموده كه: «يك نظر به روى عالم بهتر است نزد خداوند از عبادت شصت سال». و در روايت عدّة الدّاعى از حضرت امير(عليه السلام)مروى است كه: «يك نظر به روى عالم بهتر است از اعتكاف يك سال در بيت اللّه الحرام». بلكه وارد شده: «نظر كردن به در خانه عالم عبادت است». و در موت عالم از امام كاظم(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: «چون بميرد بگريند بر او ملائكه و بقعه هاى زمين كه عبادت مى كرد خدا را در آن ها و درهاى آسمان كه از آن جا اعمال او را بالا مى بردند، و در اسلام شكستگى پيدا شود كه سد نكند او را چيزى، زيرا كه مؤمنين فقها، قلعه هاى اسلامند، مانند قلعه اى كه بر دور شهر مى سازند». و از امام صادق(عليه السلام)روايت شده كه: «يك عالم افضل است از هزار عابد و هزار زاهد». و غير اين اخبار كه ذكر جزيى از آن منافى با اختصار است، پس انسان كه به مقتضاى آيه شريفه: (وَلَقَدْ  كَرَّمْنَا  بَنِي  ءَادَمَ)از ساير موجودات ممتاز و به خلعت تكريم معظم و سرافراز شده بود، از نوشيدن شربت علم زنده و بينا و شنوا شود، و از زندگى او مرده ها زنده شوند، واز نور علم او ظلمت ها روشن شود، پس گوهرى گردد گران مايه، و درختى شود پر شاخ و ميوه، پس چون واقف گشتى بر بعضى از فضايل علما، پس دست از دامن اين قوم مكش، و در توقير و احترام آن ها كوتاهى مكن، و از فيض زيارت اموات و احياء([1]) آن ها خود را محروم منما.
در ذكر علمايى كه در بلده طيّبه كاظمين(عليهما السلام) مدفون اند
و امّا امر دوّم پس بدان كه در خصوص بلده شريفه كاظمين جمعى از اعاظم و مشايخ علما مدفون اند كه يكّه و فريد دهر بودند و روزگار مثل آن ها را ديگر نديد.
از جمله شيخ اجل سعيد ابو عبداللّه محمّد بن محمّد بن النعمان است كه ملقّب است به مفيد; افادت پناهى كه عقل مستفاد، از قوّت قدسيّه او مستفيد، و فكر فلك پيماى او با ملأ اعلى در گفت و شنيد بود، علماى سابق و لاحق از بحر علم او مغترف، و عامّه و خاصّه به كثرت مناقب و فضايل آن جناب معترف اند، ابن حجرعسقلانى گفته كه: «شيخ مفيد را منّتى است بر گردن هر يك از اماميّه». و خطيب و غير او گفته اند كه خداوند به موت او اهل سنّت را راحت داد. و گفته شد كه در تشييع جنازه او هشتاد هزار شيعه حاضر بود، و كافى است از براى علوّ مرتبت و منزلت او توقيعات شريفه كه حضرت صاحب الامر(عليه السلام) به او نوشته اند، و قبر شريفش در بقعه منوّره كاظميّه در پايين پاى مبارك حضرت جواد (عليه السلام)است، و سيّد شهيد قاضى نور اللّه ـ نوّر اللّه قبره ـ در مجالس خود فرموده كه: اين چند بيت منسوب است به حضرت صاحب الامر(عليه السلام) كه در مرثيه شيخ مفيد(رحمه الله) گفته اند و بر قبر او نوشته ديدند:
لا  صَوَّتَ  النّاعِي  بِفَقْدِكَ  أَنَّهُ***يومٌ  على  آلِ  الرَّسُوْلِ  عَظِيْمُ
إِنْ  كَانَ  قَدْ  غُيِّبْتَ  فِي  جَدَثِ  الثَّرَى***فَالْعِلْمُ([2])  وَالتَّوْحِيْدُ  فِيْكَ  مُقِيْمُ
وَالقَائِمُ  المَهديُّ  يَفْرَحُ  كُلَّما***تُلِيَتْ  عَلَيْكَ  مِنَ  الدُّرُوسِ  عُلُوْمُ
و از جمله شيخ اقدم اعظم ابوالقاسم جعفر بن محمّد بن قولويه قمّى(رحمه الله)است، كه از مشايخ اهل حديث است، و كافى است در مدح او آن كه جناب شيخ مفيد(رحمه الله) تلميذ اوست، و از او روايت مى كند، و كتاب كامل الزّياره از مصنّفات اوست، مزار شريفش در همان بقعه شريفه در جنب قبر شيخ مفيد(رحمه الله)است، چنانچه جمعى از علما در رجال و غيره ذكر نموده اند و در نامه دانشوران است كه آن جناب در سنه 369 هجرى وفات كرد و در ارض قم مدفون گرديد، و ظاهر چنان است كه بر ايشان اشتباه شده قبر شيخ مذكور به والد ماجدش محمّد بن قولويه كه در قم مدفون است.
و از جمله علاّمة البشر و العقل الحادى عشر، افضل المحققين، سلطان الحكما والمتكلّمين، محمّد ابن محمّد بن الحسن الطوسى است، كه مشهور است به  خواجه نصيرالدّين، و فاضل ماهر نقاد قطب الدّين اشكورى لاهيجى در كتاب محبوب القلوب در ترجمه محقّق طوسى مذكور گفته كه: وفات آن بزرگوار در سنه ششصد و هفتاد و دو بوده، و مدت عمر گرامى اش هفتاد سال و هفت ماه و هفت روز، و مدفن شريفش مشهد مولانا الكاظم(عليه السلام)است، و از اتّفاقات حسنه آن كه وقتى كه حفر قبر مى كردند يافتند قبرى مرتّب و ساخته، كه در سابق كنده بودند براى دفن ناصر عبّاسى، و ناصر موفّق نشده بود به دفن در اين جا و در رصافه دفن شده بود، و يافتند در آن جا سنگى را كه تاريخ قبر بر او منقوش بود، همين كه حساب تاريخ او را نمودند ديدند موافق شده كندن اين قبر با روز تولّد محقّق مذكور، و راست گفته آن كه گفته:
دهقان به باغ بهر كفن، پنبه كاشته***مسكين پدر ز زادن فرزند شادمان;
انتهى. و گفته شده كه اصل محقّق طوسى از چهرود است كه فعلاً جهرود مى گويند، و جناب آقا ميرزا عبداللّه در رياض العلما در ترجمه بدرالدّين حسن بن على گفته كه دستجرد از ملوك جهرود است كه از توابع و قراى قم است، و همين دستجرد است، كه اصل خواجه نصير از بعض مواضع او بوده كه وشارَه مى گفتند و جلالت شأن و مرتبه او به اندازه اى است كه در حيطه بيان نيايد. مزار شريفش در مسجد بالا سرِ حرم مطهّر كاظمين(عليهما السلام)در زاويه شرقى آن واقع است، و در كتيبه جدارِ آن اشاره به مزار و اسم آن عالى جناب نموده اند.
و از جمله سيّد اجل نحرير ذوالمجدين ابو القاسم الشّريف علىّ بن الحسين بن موسى بن محمّد ابن ابراهيم بن الامام موسى الكاظم(عليه السلام) است، كه مشهور به سيّد مرتضى، و ملقّب است از جدّ ولايت پناه خود به علم الهدى، و آن جناب، شريفِ عراق و مجتهد على الاطلاق، و مرجع فضلاى آفاق بوده، و عامّه و خاصّه به ذكر مدايحِ جليله او رطب اللّسان و عذب البيان اند، و علماى اماميّه از زمان او تا اين زمان از علوم او استفاده مى نمايند، و او ركن ايشان و معلّم ايشان است ـ جزاه اللّه عن اجداده خير الجزاء ـ مزار شريفش در خانه خود است، كه الحال در بازارى كه منتهى مى شود به باب القبله صحن مطهّر كاظمين(عليهما السلام) واقع است در بقعه كه از او شبكه مفتوح است به سمت بازار، و از براى اوست صحن محقّرى، و بعضى از علماى انساب و غيره گفته اند كه آن جناب را حمل كردند به كربلا و در نزديكى حرم مطهّر حضرت أبى عبد اللّه(عليه السلام) دفن نمودند.
و از جمله برادر آن جناب سيّد شريف محمّد بن الحسين مشهور به سيّد رضى است كه نقيب علويّه و شريف اشراف بغداد، بلكه قطب فلك ارشاد و مركز دايره رشاد بود، پايه فضل و كمال و معالى وافضال آن عالى جناب از آن گذشته است كه زبان تواند ستايش و ثناى او كند، چه ظاهر است كه چون جمال به غايت رسد دست مشاطه بى كار ماند، و چون بزرگى و جلال به حدّ كمال رسد بازار وصّافان شكسته گردد، و علماى عامّه به ذكر معالى او شرف اند و ذكر ديده اند، و كتاب نهج البلاغه از مجموعات آن جناب است، وفاتش پيش از سيّد مرتضى واقع شد، قبر شريفش در كوچه قريب به بازارى كه مقبره سيّد مرتضى در اوست واقع است، و از براى اوست بقعه مختصره، و صاحب عمدة الطّالب فى انساب آل أبى طالب گفته كه آن جناب را نقل كردند به سوى مشهد امام حسين(عليه السلام) و نزد قبر پدرش او را دفن كردند. و گفته كه قبر آن جناب ظاهر و معروف است.
فقير گويد كه: اگر نقل اين بزرگواران از كاظمين(عليهما السلام) به كربلا صحيح باشد، ظاهر آن است كه مدفنشان در رواق در طرف بالا سر در نزد آن ضريح است، كه نسبت به سيّد ابراهيم مى دهند، و بعضى مى گويند كه اين همان ابراهيم است كه جدّ اعلاى سيّدين است، و اين مطلب كه گفته شد مجرّد سماع است و مستند صحيحى از براى آن ندارم.
و از جمله شيخ اجلّ عالى مقام شيخ محدّثين الحافظ محمّد بن يعقوب بن اسحاق الكلينى الرّازى ثقة الاسلام است، كه شيخ و رئيس شيعه و اوثق و اثبت ايشان بود. در حديث، كتاب شريف كافى را كه روشنى چشم شيعه و مدار احاديث بر اوست و هشتاد هزار بيت است در مدّت بيست سال تأليف نمود، والحق منّتى عظيم و حقّ كثيرى بر شيعه خصوص اهل علم نهاد، و به جهت جلالت و عظمت شأن آن جناب جماعتى از علماى عامّه مانند ابن اثير و غيره او را مجدّد مذهب اماميّه در رأس مائة ثالثه شمرده اند، بعد از آن كه حضرت ثامن الائمّه را مجدّد اين مذهب در مائة ثانيه شمردند.
و بالجمله جلالت آن شيخ معظم زياده از آن است كه ذكر شود. قبر شريفش در بغداد شرقيّه معروف است. همين كه شخص از جسر ] = پل [ عبور كند و داخل بازار شود به فاصله كمى در طرف چپ خود شباكى بيند مفتوح به بازار، و اين شباك بقعه همان شيخ جليل است، و حكايت شكافتن قبر آن جناب به امر بعضى از حكّام بغداد و يافتن جسد پاك او را، تازه و بدون تغيير با كفن خود مشهور است; و جناب سيّد العلما و الفقها در كتاب مزار فلك النّجاة فرموده كه با شيخ كلينى قبر ديگرى هست كه گفته شده قبر شيخ كراجكى و يا كندرى كه اوست شارح نهج البلاغه.
و غير ايشان از علما و فقها و متقدّمين و متأخرين كه در آن بلد مدفون اند، چون سيّد جليل و عالم بى بديل صاحب تصانيف جمّه آقا سيّد عبد اللّه شبّر(رحمه الله) كه قبرش واقع است در رواق حرم مطهّر كاظمين(عليهما السلام)در حجره كه قريب به باب القبله است در يمين كسى كه داخل شود; و چون شيخ جليل عالى مقام آقا شيخ اسد اللّه كاظمى(رحمه الله); و مثل فاضل نبيل شيخ علىّ بن عيسى اربِلى، كه از علماى اماميّه است كه در سند اجازات مذكور است، و قبرش در بغداد، فعلاً واقع است در وسط عمارت كارپرداز خانه دولت ايران; و غير ايشان كه زياده از آن است كه ذكر شود و مقام را گنجايش تطويل نيست، و ما بعد از اين اشاره خواهيم نمود إن شاء اللّه تعالى به كيفيّت زيارت علما و مؤمنين رجوع به آن جا شود.
از جمله ابن حجّاج شاعر امامى معروف كه معاصر سيّد مرتضى(رحمه الله) و صاحب قصيده معروفه:
يا صاحِبَ القُبَّةِ البَيْضاء عَلَى النَّجَفِ***مَنْ زَارَ قَبْرَكَ وَاسْتَشْفَى لَدَيكَ شُفِي
است نيز قبرش در پايين پاهاى حضرت امام موسى(عليه السلام) چنانكه ابن خلكان نقل كرده، كه ابن حجّاج در وقت وفات خود وصيّت كرد كه مرا در پايين پاى آن حضرت دفن نماييد و بر لوح بنويسيد: (وَكَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيدِ).
__________________
[1]. آنان كه در قيد حيات اند. زنده اند.
[2].  فالعدل خ ل.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page