متن ادبی «هشام»؛ كف روى آب

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

هياهوى مجالس هشام چون كف روى آب، با نفس قدسى امام محمد باقر عليه ‏السلام فرو مى‏ نشست. آخر چه كسى مى‏ توانست با امامى كه چشمه ‏هاى حكمت در اطراف او مى‏ جوشيد، به مناظره بنشيند؟! همه دانش عالمان دهر، قطرات ناچيزى بودند كه در برابر دريا، قد علم مى‏ كردند. هركس او را فقط يك بار ديده بود، جز به اين حقيقت نتوانست زبان بازكند كه دريچه‏ هاى روشنايى و دانايى را علم بى‏ حساب امام به رويش گشوده و غبار جهل، به بيان شيواى او كنار رفته. عجز هشام، به نهايت رسيده بود كه بار ديگر مجسمه باطلى ديگر، تمام اقتدار پوشالى خود را تنها در آن مى ‏ديد كه حجت خدا را از ميان بردارد!...
آمده بود تا هسته ‏هاى علم را بشكافد
سال‏ها ايستاده بود تا بالاترين شرافت هستى را به بشر عرضه كند و با شفقت بى مثال خويش، شرم آموختن را از رخسار انسانى كه نمى‏داند، بشويد.
ايستاده بود تا به نفوذ چشم‏هاى امامت و ظرافت نگاه حكيمانه ‏اش، هسته‏ هاى علم را بشكافد و حقيقت را از درونى‏ ترين لايه ‏هاى ابهام بيرون كشد و ظاهر كند.
زيرنويس:
شهادت امام محمد باقر عليه‏ السلام ، درياى پهناور علم و چشمه جوشنده حكمت، را بر شيعيان حقيقت‏ جوىِ او تسليت مى گوييم.
شهادت آيت الله دكتر مفتح ـ روز وحدت حوزه و دانشگاه

اشارات :: آذر 1386، شماره 103
معصومه زارع