نگرشى بر اين ديدارها

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

داسـتـان انـسـانـهـاى شايسته و خداجويى كه از آغاز غيبت كبرى تاكنون به ديدار حضرت مـهدى (ع) مفتخر شده اند بسيار است كه ما از مجموع آنها اين چند داستان را برگزيديم و روشن است كه هركدام از اين داستانها، موضوعات مهم و فوايد بيشمارى دارد و اين رخدادها، طى قرون و اعصار از غيبت كبرى تاكنون رخ داده است.
براى نمونه:
حضرت مهدى (ع) در شهر تاريخى سامرا با (اسماعيل هرقلى) ديدار مى كند و بيمارى او را شفا مى بخشد و به او خبر مى دهد كه بزودى خليفه ستمكار (عباسى) به او مبلغ بزرگى خواهد داد و به او هشدار مى دهد كه نپذيرد.
در نجف اشرف مردى مسلول و گرفتارى را، به ديدار خويش مفتخر مى سازد،
اندكى از قهوه او مى نوشد و بوسيله بقيه آن بيمارى سخت او را برطرف مى سازد و به او خبر مى دهد كه به آرزوى خويش در مورد آن دختر دلخواه خواهد رسيد و مى رسد.
در بـحـريـن (محمد بن عيسى) را به ديدار خود مفتخر مى سازد و راز (انار) و نقشه شوم وزير بدانديش را برملا ساخته و همه را نجات مى دهد و جايگاه آن قالب را نيز به آن مرد شايسته خبر مى دهد.
در راه كـربـلا، كـنـار چادرهاى آن عشيره ياغى و غارتگر كه راه را بر روى زائران بسته بـودنـد، مـى رود و هـراس بـر دل آنـان مـى افـكند، به گونه اى كه وحشت زده و ترسان منطقه را ترك مى كنند و راه را بدين وسيله براى زائران امام حسين (ع) باز مى كند.
در شـهـر (حـله) بـه (حـاج عـلى) از ضـررى كـه در تـجارت برده است و به كسى نـگـفـتـه سـخن مى گويد و به او نويد مى دهد كه اوضاع اقتصادى و تجارتش بهبود مى يابد.
بـاز هـم در (حـله) در خانه عالم بزرگوار آيت الله قزوينى حاضر مى شود و خبر مى دهـد كـه ديـروز از سـليـمـانـيـه خـارج شـده و از اوضـاع و احوال آنجا و فتح سليمانيه خبر مى دهد و غايب مى گردد و آنگاه پس از ده روز اين خبر به حكام (حله) مى رسد.
در مـجالس و محافل شيعيان و دوستداران اهل بيت (ع) كه براى زنده نگاه داشتن نام و راه و رسم امامان نور (ع) برپا مى شود، حاضر مى گردد.
راسـتـى، شـما خواننده عزيز! بنگر كه آن حضرت چگونه وجود گرانمايه خويش را به شيعيان اثبات مى كند، چگونه آنان را پناه مى دهد و در تنگناها به فرياد آنان مى رسد و شـر دشـمـنـان را از آنان برطرف مى سازد و به آنان از توطئه ها و حيله ها و نقشه هايى كه دشمن براى اذيت و آزارشان مى كشد، خبر مى دهد و آنگاه بصورت ناگهانى از برابر ديـدگـانـشـان نـهـان مـى گـردد تـا غـيـبـت او بـه صـورت نـاگـهـانـى دليل اين باشد كه او همان امام مهدى (ع) است نه ديگرى.
و در هـمـيـن فرصت براى شما خواننده گرامى روشن مى شود كه آنچه را آن گرانمايه و عزيز به (شيخ مفيد) نوشت كه:
فانا نحيط علما باءنبائكم و لايعزب عنا شى ء من اءخباركم.(1)
يعنى: ما بر اوضاع و اخبار شما و جامعه شما به خوبى آگاهيم و چيزى از اخبار شما بر ما پوشيده نمى ماند.
و مرقوم داشت كه:
انـا غـيـر مـهـمـليـن لمـراعـاتـكـم و لا نـاسـيـن لذكـركـم و لولا ذلك لنزل بكم اللاءواء.(2)
يـعـنى: ما از سرپرستى و رسيدگى به كارهاى شما كوتاهى نورزيده و ياد شما را از صفحه خاطر خويش نزدوده ايم كه اگر جز اين بود امواج سختيها بر شما فرود مى آمد و دشمنان كينه توز شما را ريشه كن مى ساختند.
و: لانا من وراء حفظهم بالدعاء الذى لايحب عن ملك الاءرض و السماء(3)
يـعـنـى: چـرا كـه ما پشت سر مؤمنان شايسته كردار، بوسيله نيايش و راز و نيازى كه از فرمانرواى آسمانها و زمين پوشيده نمى ماند، آنان را حفاظت و نگهدارى مى كنيم.
و لو اءن اءشـيـاعـنـا ـ وفـقهم الله لطاعته ـ على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد عليهم ... لما تاءخر عنهم اليمن بلقائنا ...(4)
يعنى: اگر شيعيان ما كه خداوند آنان را در فرمانبردارى خويش توفيقشان ارزانى دارد، بـراسـتـى در راه وفـاى بـه عـهـد كـه بـر دوش دارنـد، هـمدل و هماهنگ بودند، هرگز سعادت ديدار ما از آن به تاءخير نمى افتاد و سعادت ديدار ما زودتر روزى آنان مى گشت.
------------------------------------------
1-بحارالانوار، ج 53، ص 175.
2-مصدر ياد شده.
3-بحارالانوار، ج 53، ص 177.
4-مصدر ياد شده.
--------------------------------------
آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى