چرا ارث در آيه ى شريفه تنها مال است؟

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

براى تحقيق بيشتر پيرامون كلمه ارث در اين آيه، سخن را تنها با اين فرض كه جمله ى يرثنى در محل وصف باشد و نه جواب دعا، دنبال مى كنيم اما به نظر من اين فرض هم ما را به نتيجه ى تازه اى نمى رساند مگر اين كه بگوئيم: در اين صورت نيز ارث در «يرثنى» ارث مال است. دو موضوع اين معنى را با همين فرض جديد، تأييد مى كند:
اول: اگر زكريا (ع) از پروردگارش فرزندى مى خواست كه وارث نبوت گردد، چرا آرزو داشت كه فرزند او فردى پسنديده- رضى- باشد؟ در صورتى كه خواسته ى اوليه ى او خود به خود شامل صفات والايى بود كه پسنديدگى و شايستگى را در برمى گرفت.
دوم: در قصه ى زكريا در سوره ى آل عمران، مطلقا سخنى از ارث به ميان نيامده، و اين موضوع اگر حاكى از اين معنى نباشد كه ارث از حدود دعا خارج و از لوازم آن است، حداقل روشن مى كند كه ارث، در داستان زكريا، و در جاى ديگر قرآن، مال است و نه نبوت، زيرا كه اگر آن حضرت از خداى خود، دو چيز مى خواست كه يكى فرزند پاك و صالح، و ديگرى ميراث نبوت براى فرزند بود، چرا قرآن كريم تنها به وصف خواسته ى نخستين زكريا، اقتصار كرده است؟ جواب اين سؤال اين است كه خواسته ى آن نبى برگزيده، درقياس با نبوت، شئيى قابل ذكر نبود. براى اين كه در اين نظر با من هنگام شويد، فرض كنيد سائلى از شما دو چيز بخواهد، باغى سرسبز و پر ميوه، و مبلغ ناچيزى پول، و شما هر دو خواسته ى او را برآورده كنيد. حال اگر بخواهيد در موضوع بخشش خود قصه اى براى او بگوئيد، آيا به ذكر همان مبلغ ناچيز، اكتفا خواهيد كرد و هيج اسمى از آن باغ پرميوه، به ميان نخواهيد آورد؟ من فكر نمى كنم چنين واقعه اى اتفاق بيفتد، مگر اين كه شما واقعاً در تواضع افراط كنيد. در حاليكه در مقام مقايسه، برترى باغ پرميوه، به مبلغى ناچيز، در ميزان ارزشهاى مادى به مراتب از امتياز و رجحان نبوت بر پاكى ذرّيه، در موازين روحانى پائين تر است. و اين صورت قصه ى زكريا (ع) در سوره آل عمران، كه از ارث سخنى به ميان نياورده، نشان مى دهد كه ارث مذكور در بيان ديگر قصه نبوت نيست، و مال است. و گرنه چگونه ممكن است از ذكر چيزى كه شاخص ترين عنصر قصه است، چشم پوشى كرد؟