عفت

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

لِلْفُقَرَآءِ الَّذِينَ أُحْصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّه‏َِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَآءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَـهُمْ لاَ يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً[1] ؛ ( انفاق شما بايد ) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا ، در تنگنا قرار گرفته‏اند و نمى‏توانند مسافرتى كنند [تا سرمايه‏اى بدست آورند] و از شدت خويشتن دارى ، افراد نا آگاه آنها را بى‏نياز مى‏پندارند اما آنها را از چهره‏هايشان مى‏شناسى و هرگز با اصرار ، چيزى از مردم نمى‏خواهند .
امير مؤمنان عليه‏السلام مى‏فرمايند :
أَفْضَلُ العبادَةِ العَفافُ[2] ؛ عفتْ بالاترينِ عبادت‏ها است .
و همچنين مى‏فرمايند : إِذا أَرادَ اللّه‏ُ بِعَبدٍ خَيرَاً أَعَفَّ بَطنَهُ وَفَرْجَهُ[3] ؛ هنگامى‏كه خداوند خيرى براى بنده‏اش بخواهد شكم و شهوت او را عفت مى‏دهد .
امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند :
ما عُبِدَ اللّه‏ُ بشيءٍ أَفْضَلَ من عفةِ بَطنٍ وَفرْجٍ[4] ؛ هيچ عبادتى در پيشگاه خداوند ، برتر از عفت شكم و عفت در مسائل جنسى نيست .
عفت نقطه مقابل « شكم پرستى و شهوت پرستى  » است . به گفته راغب اصفهانى در مفردات ، عفت ، پديد آمدن حالتى در نفس است كه آدمى را از غلبه شهوت باز مى‏دارد و عفيف به كسى گفته مى‏شود كه داراى اين وصف باشد . صاحب مقاييس اللغه مى‏نويسد : عفت در اصل به دو معنى آمده است : نخست ، خوددارى از انجام كارهاى زشت و ديگر ، كم بودن چيزى . لذا عرب به باقيمانده شير در پستان مادر « عفه » مى‏گويد . علماى اخلاق نيز در تعريف « عفت » ، آن را حد وسط در ميان شهوت پرستى و خمودى دانسته‏اند .
--------------------------------------------
[1] .  بقره : 273 .
[2] .  الكافى : ج2 ، ص79 و بحار الانوار : ج68 ، ص269 و وسائل الشيعه  آل البيت  : ج11 ، ص198 .
[3] .  غرر الحكم : حديث4114 .
[4] .  الكافى : ج2 ، ص79 و بحار الانوار : ج68 ، ص268 و وسائل الشيعه  آل البيت  : ج15 ، ص250 .